یادداشتی بر هنر جدید؛
هنر جدید مرزی میان ذهنیت و اتفاق
هنرهای جدید یا به عبارتی هنرهای قرن 21 شکلی تازه از بیان را در خویش مستتر داشته اند. از همین رو در یادداشتی کوتاه به این هنرها می نگریم.
تاريخ : سه شنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۰ ساعت ۱۰:۳۲
پس از جنگ جهانی اول و هم نوا با تمام رویدادها و تحولات زندگی اجتماعی هنر راهی متفاوت پیش گرفت. در این میان هنر ساختار گذشته خود را در هم ریخت و بیانی تازه را بر جهان عرضه کرد.
حال این امر که چرا هنر در جهان مدرن از شکل اصلی خود فاصله گرفت و به روزمرگی نزدیک شد حکایتی قابل تأمل است. در اثنای جنگ اول جهانی ظهور هنرمندانی که ساختار اصلی هنر را نادیده گرفتند و از هنر به مثابه ابزاری برای اعتراض بهره گرفتند بهانهای برای تغییر سمت و سوی هنر شدند. هنر در معنای جدید خود دیگر نشانگر آمال و آرزوهای انسانی نبود. بلکه به بهانهای برای اعتراض به رویدادهای واقع شده در جهان معاصر بدل شد. ظهور دادائیسم؛ که به باور بسیاری مرزهای حاکم برهنه را شکست و برداشتی تازه از جهان مقابل انسان گذاشت.
جنبشهای هنری قرن ۲۱ حاصل ساختار شکنیهای رایج در هنر قرن بیستم بود. جنبشهایی همچون لند آرت، ویدئو آرت، پرفورمنس آرت، سینه تیک آرت، هنر زباله دانی، هنر دیوار نویسی و هنرهایی از این دست حاصل قرن اخیرند. قرنی که دیگر میان هیچ مضمونی با مضمون دیگر دیوار نیست. هنر قرن تازه از مرزهای خود فراتر رفت. از هر ابزاری برای بازنمود بهره گرفت و تمامی فعالیتهای انسانی را برای بروز، به خدمت گرفت.
حرکت در غالب هنر ابزاری برای بیان درونیات هنرمند شد. انسان از توانایی جسمی خود برای نمایش احساسات درونیاش بهره گرفت. زبالههای شهری به ابزاری برای اعتراض به زندگی معاصر بدل شد. صدا به کمک حجم آمد و هنر مفهومی یا «کاسپت چوال آرت» را شکل داد.
در هر حال آنچه حاصل هنر در عصر معاصر است نمایشی تلخ از واقعیات روزمره است. هنر امروز جدایی واقعیت از شکل اصلی خود و هم نشینی با هنر است.
متریال واسطه ای است كه پیام نمادین و فیگوراتیو كار متاثر از آن است. در حیطه هنری متریال نه تنها به اشیای قابل انعطاف، بلكه به عنوان وسیلهای جهت انتقال مفاهیم اساسی و تاریخ و اسطوره اطلاق ميشود. امتیاز هنر جدید استفاده از مصالحی است که با گذشته متفاوت است. هر آن چه در طبیعت قابل مشاهده است ابزار هنرمند معاصر برای خلق هنری است.
دنیای معاصر در غالب هنر جدید هیچ مرزی برای بیان انسانی نخواهد گذاشت. آمریکا پرچمدار هنرهایی است که گرچه بسیاری از آنها عمری کوتاه داشتند و اکنون از بین رفتنهاند لیکن اثر بخشی آنها را در ایجاد دهند بدون مرز نمیتوان نادیده انگاشت از سوی دیگر هنر امروز به واسطه انتقال تجربیات زندگی روزمره در فهم شرایط اجتماعی اقتصادی و فرهنگی حایز اهمیت بسیار است.
از سوی دیگر به کارگیری خلاقیت در عصر حاضر و در هنرهای امروزی برای بیان تازهتر و استفاده از زندگی انسانی در بروز هنری یک امتیاز برای به کارگیری اندیشه هنرمند خواهد بود.
فاطمه عبدی مراد