این مستند توسط بنکسی هنرمند خیابانی انگلیسی(که گرافیتی کار خلاق و ماهری هم هست) ساخته شده که رابطه بنکسی و شخصیت عجیب و غریب تیری گوئنا هنرمند فرانسوی-آمریکایی که در لس آنجلس زندگی می کند را به تصویر می کشد و در حوزه ای که بنکسی در آن کار می کند یک ساختار شکنی به شمار می رود. فیلم از یک طرف نگاه دزدکی و وسوسه انگیزی به استودیوی بنکسی و روشهای او دارد و از طرف دیگر چگونگی تبدیل شدن مردی معمولی(گوئنا) به یک هنرمند بزرگ را به تصویر می کشد.
بنکسی نام مستعار هنرمند گرافیتی، فعال و منتقد سیاسی، کارگردان و نقاش بریتانیایی است که یکی از پدیدهای دوران معاصر شناخته می شود. مضمون آثار این هنرمند خیابانی که از گرافیتی برای ابراز خود استفاده می کند اعتراض او را به جنگ سیاست، بی عدالتی، تبعیض و بسیاری از مسائل اجتماعی را نشان می دهد.
تیری گوئنا مرد سیبیلوی دوربین به دست، که تصویربرداری را از ثبت وقایع زندگی خود شروع می کند، رفته رفته با هنرمندان گرافیتی آشنا می شود و شروع به تصویربرداری از آنان می کند و این گرافیتی کاران هم او را با نام بنکسی آشنا می کنند، یکه تاز دنیای گرافیتی. گوئنا که مدام در حال فکر کردن به بنکسی است کاملا اتفاقی در سفر بنکسی به لس آنجلس راهنمای او می شود و باز دوربین به دست همچنان اعمال او را ثبت می کند. جایی از فیلم بنکسی به گوئنا پیشنهاد می کند که از تمام تصویرهایی که برداشته فیلمی بسازد و به معرفی هنر خیابانی بپردازد. محصول نهایی گوئنا فیلمی بی سرو ته است. کمی بعد گوئنا به عنوان یک گرافیتی کار و باز به پیشنهاد بنکس وارد عرصه گرافیتی می شود و شروع می کند به خلق آثار خود و نام «برین واش» را برای خود بر می گزیند و در ادامه ظاهرا یک شبه ره صد ساله می رود.
بنکسی خود ساخت فیلم را به دست می گیرد، تدوین گران این فیلم بیش از ۱۰۰۰۰ ساعت فیلم از «برین واش» را تماشا می کنند تا چند دقیقه اثر قابل استفاده از فیلم بیرون بکشند، کار به جایی می رسد که ژانت کاتسولیس منتقد فیلم نیویورک تایمز بعد از تماشای فیلم یک اصطلاح جدید برای فیلم خلق کرد: «پرنکومنتاری». ژانری جدید با تم شاعرانه با سبک اجتماعی ذهنی و درونی. برگرفته از prank به معنی «شوخی آمیخته به فریب» و documentary به معنی« مستند».
بعد از تماشای فیلم سوالاتی که مطرح می شود بیشتر در مورد خود بنکسی است تا فیلم. همانطور که در فیلم می بینیم، این مرد در حرکتی شجاعانه و هوشمندانه روی دیوار حائل در فلسطین اشغالی هم نقاشی کشیده است. شجاعت بنکسی و لحن صریح آثار او و افشاگری کم نظیری که در کارهایش دیده می شود این مرد را تا حد یک اسطوره بالا می برد. طوری که انگار او به نیرویی فوق انسانی متصل است، چه چیزی نگاه تلخ و بی پرده این هنرمند را شکل داده و چرا پیش از این چنین چیزی دیده نشده است؟ چه چیزی باعث می شود این فیلم تا این اندازه جذاب باشد؟ قطعا اولین دلیل این امر از انقلاب و شورش درونی بنکسی، و در روشی که او برای نمایش طغیانگری اش با مردم انتخاب کرده، ناشی می شود. از طرف دیگر فیلم پویا بودن مدیایی که بنکسی کار در آن را انتخاب کرده نشان می دهد و اینکه هنرمندان برای ادامه دادن راهشان باید خود را با شرایط وفق دهند.
آنچه پس از توزیع این فیلم رخ داد بسیار آزار دهنده بود، بسیاری فیلم را ساختگی خوانند و این امر واکنش بنکسی را در پی داشت. او در پیامی که از لس آنجلس برای نیویورک تایمز فرستاده بود گفته «من نمی دانم چرا بسیاری از مردم فکر می کنند این فیلم جعلی است، این داستانی حقیقی از فیلمی REAL FOTAGE است. این مرا آزار می دهد که آنرا باور ندارند؟ من هرگز نمی توانستم طرحی به این خنده داری بنویسم.»
فیلم در ژانویه ۲۰۱۱ نامزد جایزه اسکار برای بهترین فیلم مستند شد و بنکسی به رسم همه این سالها به خاطر مخفی بودن هویتش در اسکار حضور پیدا نکرد. جایزه به «Inside Job» رسید و کمی بعد بنکسی با خلق گرافیتی ای از خودش با کاپشن معروفش که جای مجسمه اسکار ایستاده و چند نفر که لباس هایی مشابه با لباس شخصیت های فیلم جنگ ستارگان «جرج لوکاس» به تن دارند و مشغول فیلمبرداری از او هستند به آن واکنش نشان داد.
«خروج از مغازه کادو فروشی» طعنه زننده است، چون پافشاری و توانایی ما در قضاوت بر آثار هنری را که غالبا خودسرانه، متناقض نما و ساده لوحانه است به رخ می کشد. هنرمند کیست؟ آیا می توان برین واش را یک هنرمند حساب کرد؟ سوال سختی است. شاید بنکسی جلوی دوربین از جواب به این سوال عاجز باشد اما این فیلم است تکلیف همه چیز را مشخص می کند.
یاسین پورعزیزی