نگاهی به اولین ساخته سینمایی یک فیلمساز جوان؛
«انزوا» فیلمی همگام با سینمای نوین و وفادار به سینمای قصه گو است
تاريخ : سه شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۱۵
بهناز وفایی وحدت منتقد سینما در رابطه با اولین ساخته سینمایی مرتضی علی عباس میرزایی گفـت: فیلم «انزوا» اثری همگام با سینمای نوین و وفادار به سینمای قصه گو است و این موهبتی عالی برای سینمای ایران است.
وی افزود: میرزایی به عنوان اولین تجربه فیلمی را روانه پرده سینما کرده، که توقعات از او را تا سطح فیلمسازی با تجربه بالا برد. او با فیلم «انزوا» نشان داد که زبان سینما را بخوبی می شناسد و کاملا با المان های یک سینمای قصه گو که برای جذب مخاطب و راضی نگه داشتن او تا پایان لازم دارد، آشناست. او با صحنه تعقیب و گریز، زنی را نشان می هد که در فضای ناامن کوچه ای خلوت فرار می کند، اما درنهایت کشته می شود. سکانسی که نویدی برای پیگیری یک داستان جنایی و پر رمز و راز می دهد.
وفایی وحدت ادامه داد: اما نویسنده با اشاره به تصادف آن خانم؛ فضای جنایی که در ابتدا ایجاد می کند را تبدیل به یک اتفاق می نماید و دست خود را رو می کند و در تمام فیلم مخاطب را با تعلیق بدبینی با خود همراه می سازد.
این منتقد خاطرنشان کرد: مرد خانواده پس از چندسال از زندان بیرون آمده، همسرش که کلی حرف های نامربوط پشت سرش می گویند، در اثر تصادف فوت کرده، صاحبخانه، خانه اش را می خواهد. او چند روز دیگر باید به زندان بازگردد و هیچ جای امنی برای سپردن دو فرزندش پیدا نمی کند، حتی خانه خواهرش. او متوجه می شود که دوست با مرام قدیمی اش نیز به او نارو زده. و مخاطب متوجه می شود که او بخاطر پاکی و صداقتش مرتکب جرمی شده که مستحق آن نبوده است و در این گیرودار بار سنگین تهمت به همسرش را نیز بدوش می کشد.
وی سپس با بیان اینکه همه مواردی که گفته شد تعلیق و گنش های داستان انزوا است، که بخوبی درکنارهم قرار گرفته اند اظهار داشت: در «انزوا» همه شرایط آماده است تا مخاطب به همذات پنداری برسد و تشنه نجات او و فرزندانش ازاین بحران. و حالا که مخاطب خود را در قالب کاراکتر اصلی قرار می دهد، گره گشایی ها آغاز می شود.
وفایی وحدت در خاتمه گفت: میرزایی خوب می داند نباید خارج از ظرفیت مخاطب مشکلات را کش دهد. بنابراین با درایت و تدبیر، آرامشی که از ابتدا در کلام شخصیت اصلی داستانش در نظر گرفته، صبوری، دوری از پیش داوری و تهمت، کارگردان آنقدر دستش پر است که در پایان فیلمش نام خود را به عنوان کارگردان حک می کند اما پس از آن که مخاطب فکر میکند فیلم تمام شده، کاراکتر اصلی فیلمش را که فرزندان خود را به دختری سپرده که پیش از ازدواجش قرار بود با او عروسی کند اما نشد، مضطرب به آپارتمان دختر می برد که مبادا فرزندانش پیش او درخطر باشند، تعلیقی جدید ایجاد و بافاصله ای کوتاه گره گشایی می کند و با پایان خوش مخاطب را راضی از سالن سینما روانه می کند.