«الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت»
با اخلاق اسلامی تراز وجود جامعه در حال پیشرفت را بالا ببریم
تاريخ : شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۱ ساعت ۱۱:۱۴
تصور ما از اخلاق اسلامی، فضیلتگرایی است؛ به طوری که آدمهایی را تربیت کنیم که افعال اخلاقی را به صورت عادت و شرطی به شکل مکانیکی انجام دهند. این نگاه توسعه یافتگی به اخلاق، اساساً دچار مشکل است؛ زیرا خود این عمل غیر اخلاقی است. مفهوم اخلاق اسلامی این است که انسانها را در شرایطی قرار دهیم که روحیه اخلاقی پیدا کنند. آنها خود فضیلتهایی را بجویند که در شرایط مختلف بتوانند آنها را به سمتی سوق دهد که به تصمیمگیری اخلاقی منجر شود.
اگر در ترسیم «الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت» که امروزه به همت موسسه توسعه ایرانیان، موسسه مطالعات و تحقیقات مبین و موسسه توسعه و تحقیقات اقتصادی، توسط گروه مطالعات توسعه اسلامی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران، مورد بررسی است، می خواهیم در نقش تصمیم گیرنده اخلاقی حضور داشته باشیم، این عمل خود ضد اخلاق خواهد بود. زیرا ما باید جامعه را در ظرفیت عقلی و روحی به صورتی تربیت کنیم که در شرایط مختلف افراد تصمیمگیری اخلاقی داشته باشند.
به این شکل الگوی توسعه اسلامی، یک ایراد عمده دارد و آن این است که الگوی باز و گستردهای است. این نگاه باز از جهت اخلاقی مشکل دارد؛ زیرا مجال و فضا را باز میگذارد تا در دل آن افراد فضاهای مختلفی را ترسیم کنند و این خود دلیل اختلاف و گم شدن مسیر خواهد شد.
این الگو در مقام اجرا نیز با مشکل روبرو خواهد شد، به دلیل اینکه کنش مردم مسلمان در الگو توسعه ترسیم نشده است. چون ما در خوانش اخلاق اسلامی و در مبحث اندیشه هیچ یک از نظریههای عقلی را رد نمیدانیم حتی مفهوم سوکلار به معنی عقلگرایی را نیز نفع نمیکنیم. زیرا در حوزه اندیشه و عقل نگاه شرق و غرب وجود ندارد، بلکه تمامی اندیشهها پذیرفته است و آنها فقط دارای اضافاتی هستند که باید آنها را حذف کرد. بر همین اساس شاید برخی از اندیشههای اخلاق اسلامی برای رسیدن به توسعه اسلامی مطابق با اسلام نباشد. این موضوع چون در برخورد با کنش جمعی است، از سوی مردم عدم هماهنگی را دارد؛ پس در مقام اجرا الگو توسعه اسلامی هم با مشکل مواجهه هستیم.
اما نگاه راهکاری برای پیدا کردن الگوی اخلاقی در توسعه اسلامی ؛ خوانش اخلاقی بر اساس اخلاق اسلامی است؛ یعنی برگردیم به تاریخ و حداقلهای متون دینی را در الگوسازی مورد تاکید قرار دهیم. زیرا برای این الگو چهارچوب ما اسلام است. سپس بیایم نظام ارزششناسی را در جامعه گسترش دهیم، زیرا در طبقهبندی اولویتهای اخلاقی در جامعه دچار تناقض هستیم. در جامعهایی که زهد ملاک قرار میگیرد و کسی که کسب و کاری ایجاد میکند مورد مذمت قرار میگیرد، نظام ارزشگذاری دچار اشکال است، پس باید ارزششناسی صورت بگیرد.
البته باید توجه داشت الگوی توسعه چیزی نیست که با اخلاق درست شود و موارد مختلف و علوم گوناگون را میطلبد. یکی از اشتباهاتی که ما داریم این است که تصور میشود اخلاق اسلامی میخواهد جانشین اقتصاد شود، این اشتباه است. اگر جامعهای سراسر اخلاقی شود اما عناصر رشد ثروت و رفاه نباشد چگونه میتوان گفت که توسعه و پیشرفت صورت گرفته است. به نظر من کسانی که می خواهند الگو توسعه بنویسند باید در این الگو، اخلاق را نیز در نظر بگیرند.
زیرا اخلاق زمینهای برای رشد فرد است، اما راه نقشه کشیدن رشد اقتصادی نیست. اخلاق فقط چهارچوبهایی میزند به اقتصاد که این عمل اقتصادی عادلانه نیست. باید توجه داشت که اخلاقی شدن از دل اخلاق بیرون نمیآید. اخلاقی شدن به علم روانشناسی، جامعهشناسی و علوم مختلف احتیاج دارد. بدون آنها نمیشود خود اخلاق را تعریف کرد. به طور مثال مگر در جوامعی که بیاخلاقی صورت میگیرد، اینگونه است که در آن جامعه فهم اخلاق وجود ندارد؟ نه اینطور نیست ۹۰درصد همان جامعه اخلاق را میدانند اما ساز و کار آن بر اساس علوم اجتماعی و روانی فرد را مورد توجه قرار نمیدهند. امروز مفهوم توسعه این است که ظرفیتهای رفاهی و آسایشی برای فرد افزوده شود اما در ترسیم الگو توسعه اسلامی باید ظرفیتهایی رشدی همچون قرب الهی، خداترسی و غیر نیز در نظر گرفته شود.
باید توجه داشت که تعریف اخلاق در جوامع امروز دگرگون شده و اساسا به این صورت در آمده است که ما اخلاق را جهت میدهیم، در حالی که ادیان و پیامبران الهی آمدند تا به ما جهت دهد. به گفته ارسطو قرار است که با اخلاق تراز وجود را بالا ببریم، نه اینکه با اخلاق در همان چیزی که میخواهیم باقی بمانیم. اخلاق باید افق را برای توسعه ترسیم کند، زیرا اخلاق راه پیدا کردن است.
البته خوانشی که از اخلاق اسلامی در جامعه ما نیز میشود، درست نیست. زیرا ما باید وضعیت وجود تفاوتها و تکثر را بپذیریم. خوانش بدی از اخلاق اسلامی در جامعه صورت گرفته و باید برگردیم و بازخوانی از اخلاق اسلامی کنیم. به طور مثال ما در روایت داریم که خوشبختی، فردی میسر نمیشود و با خانواده و گروهی است که سعادت به دست میآید. اما اینگونه روایات به درستی شناسانده و مورد توجه قرار نگرفته و بالعکس از روایتی دیگر همچون خوشا به حال کسانی که دیده نمیشوند، تفاسیر غلط شده است. این موضوع به این دلیل است که در طول تاریخ حکومتهایی وجود داشتند که این نگاه غلط را میجستند، زیرا نمیخواستند تفسیر دیگر و درست صورت بگیرد. ولی اگر باز گردیم و تفسیر درستتری داشته باشیم. راهکارهای اساسی برای الگو توسعهای از دریچه اخلاقی را خواهیم یافت.
در مورد نظام فضیلتی در نهجالبلاغه امام علی (ع) میفرماید سطح کار کلان در جامعه باید عدل باشد، در مقیاس بعدی و در خانواده جود باید ملاک قرار گیرد. اما بر اساس مطالعتی که من داشتم، فضیلتهایی همچون محبت، گذشت و ایثار و نهادینه شدن آنها در کنار این فضایل میتواند الگوی اخلاقی مناسبی باشد.
باید به این موضوع توجه داشت که در ادیان الهی، برعکس فلسفه دیگر اندیشمندان همچون افلاطون خیر را در آسمان نمیجویند، بلکه خیر آسمانی را در زمین جستجو میکنند. به طور مثال ادیان الهی کمککردن به دیگران را خیری میدانند که در زمین اتفاق میافتد اما آسمانی است. یکی از دلایلی که رویکرد پیغمبر و امامان نیز به حکومت بوده، این است که در مسیحیت توجه این است که همچون مسیح که نیامد به سمت حکومت و ازدواج نکرد، ربانیت نیز همین مسئله را برگزید و از خیر جامعه گذشتند. اما یکی از دلیل پیغمبر اسلام این بود که حکومت داری خیری آسمانی است که در زمین اتفاق میافتد.
دکتر محسن جوادی
استاد فلسفه و کلام اسلامی، عضو هیات علمی دانشگاه قم