امیر حسین بختیاری مدیر انتشارات ایرانشناسی است. انتشارات ایرانشناسی با هدف تهیه و تولید نقشههای توریستی و سیاحتی - گردشگری و چاپ اطلسها و کتابهای جغرافیایی در سال ۱۳۷۲ تاسیس شده است و اینک بیش از ۱۵۰ اثر در حوزه اطلس، نجوم، ایران شناسی، و فرهنگ و هنر منتشر کرده است. با او به گفتگو نشستیم.
از چه زمانی مجوز انتشار گرفتید؟
از سال ۷۲ مجوز صادر شده اما تا سال ۸۱ مشغول فراهم آوردن شرایط مجموعه بودیم. و از این سال رسماً مشغول به کار شدیم.
تا کنون چند عنوان کتاب در حوزه ایران شناسی منتشر کردید؟
حدود ۱۷۰ تا ۱۸۰ عنوان کتاب - نقشه منتشر کردیم. از این تعداد یکسری سفارشی بوده برای سازمان میراث فرهنگی، بقیه هم برای عموم که قابل عرضه است.
ابتدا روی نقشههایی متمرکز شدیم که در کشور و حداقل در بازار کار با این دیدگاه و رویکرد تعداد کمی از آنها وجود داشتهاند. نقشه راهها زیاد است اما نقشه تخصصی که صرفاً به حوزه گردشگری بپردازد خیلی کم بوده است.
نحوه توزیع آن به چه صورت بوده است ؟
توزیع آن توسط پخشکنندگان، کتابفروشیها و حضور مستقیم در نمایشگاههای میراث فرهنگی و کتاب بوده است. که ارتباط با سازمان میراث فرهنگی را نزدیک به ۵/۲ - ۳ سال است که قطع کردیم و فقط در نمایشگاه کتاب شرکت میکنیم.
چرا ؟
چون در نمایشگاههای میراث فرهنگی اکثر غرفهها نقشهها را به مردم رایگان هدایا میدهند که برای ما این موضوع خیلی سنگین تمام میشد. چون مردم از ما هم توقع هدیه داشتند در صورتی که ما به عنوان بخش خصوصی لزومی ندارد چیزی را که خودمان با هزینه شخصی تولید میکنیم هدیه بدهیم.
تفاوت محتوایی این نقشهها با بقیه نقشهها چیست؟
تا جایی که مقیاس به ما جواب داده تمام آبادیها را روی نقشه پیاده کردیم. در حوزه شرق ایران ما کلاتههایی فصلی داریم.( به جائی که آب یا قناتی داشته و شخصی آن منطقه را آباد نموده کلاته گویند.) یا چاه و قناتهایی که به صورت گذری از کنارشان رد میشویم. اسامی آنها را هم درج کردیم.
با چه انگیزهای این کار را کردید؟
شاید یک نفر میخواست کار باستانشناسی یا پژوهشی انجام دهد در یک مقاله یا کتاب اسم آبادی را میشنود و هیچکدام از نقشهها اسم این آبادیها را ندارند. این نقشه حتا به آنها هم کمک میکند.
مشکلات چاپ کتابهایی در حوزه گردشگری چیست؟
مشکل عکس، مصرف سوخت. تفاوت بزرگ ما با بقیه ناشران در این است که نویسنده در دفتر نمینشینید کار انجام دهد. نویسندهی« کتاب آبشارهای ایران» ۸ سال در رفت و آمد بوده است. بیشتر کتابهایی که دربارهی طبیعت است تنها با طی مسافت طولانی بازدید میدانی تدوین میشود. اینها مصرف سوخت و هزینه روزانهی سفر دارد، در صورتی که بقیه ناشران یا کار ترجمه انجام میدهند و یا اگر کار تألیفی هم هست نویسنده در خانه کار نگارش را انجام میدهد که البته آن هم قابل احترام است. تهیه عکس هم مشکل است. چون معمولاً از عکاسان حرفهای استفاده میکنیم و دستمزدشان بالا است.
برای تهیه عکسها با مشکلی مواجه نیستید؟
آثار ملی نه در مالکیت شخص است نه ارگان خاص. اثری متعلق به همهی ملت است چرا اجازه عکاسی از آن را ندارم. چون دوربینم بیش از نیم کیلو وزنش است. اگر فردوسی شاعر ملی است من هم از آن سهم دارم چرا نگهبان جلوی عکاسی من را میگیرد و میگوید دستور از بالا آمده عکاسی حرفهای ممنوع است. من ۷-۸ سال پیش با یک دوربین معمولی دراز کشیدم از سقف مسجد امام عکس بگیرم نمیدانید نگهبان چگونه به من گفت برخیز! عکاسی حرفهای اینجا ممنوع است. رفتیم جعفریه جادهی قم، یک جادهی انحرافی دارد که از روستای آوه میگذرد تا از یک کاروانسرا عکاسی کنیم. ۵ تابلو در مسیر هست که میگوید به کدام امامزاده نزدیک میشوید اما هیچ تابلویی مبنی بر وجود کاروانسرا وجود ندارد! حالا من میدانستم آنجا کاروانسرا است دیگران چه؟ رفتم عکاسی یکدفعه گارد یگان ویژه حفاظت آمد و گفت :عکاسی ممنوع! چرا؟ گفتند: عکاسی ممنوع است. آن هم کاروانسرایی که دارد خراب میشود و مخروبهای بیش نیست.
فکر میکنید چرا با عکاسی از چنین کاروانسراهایی مخالفند؟
شاید مثلاً این عکسها از این منظر مشکل دارد که در کاروانسرای علیآباد افغانیها اسکان دارند یا کاروانسرایی در تخت فولاد اصفهان محل آپاراتیها است. چند تا کاروانسرا را به شما نشان دهم که آغل حیوانات است. کاروانسراهایی که همه ثبت ملیاند! یا اخیراً کاربری کافیشاپ به این کاروانسراها میدهند.عکاسی ممنوع است اما به راحتی اجازه چراغانی غار چال نخجیر را میدهند. در کجای دنیا غار را چراغ هفت رنگ میزنند. در صورتی که شغل ما ایجاب میکند عکاسی کنیم. یا حتی در بسیاری از حوزههای کویر اجازه عکاسی نداریم. شما با موبایل یا دوربین کوچک با فلش یا بدون فلش میتوانید عکاسی کنید.
چرا این کار را انجام میدهید؟ به عنوان مثال کانون اتومبیلرانی با آن حجم گسترده سرمایه کتاب عکس امام زاده های ایران را چاپ میکند در مقام مقایسه چگونه در این بازار رقابت میکنید؟
نمیدانم چرا یک بخش دولتی باید ناشر باشد، پس نقش بخش خصوصی چیست. میراث فرهنگی برای چه باید بخش نشر داشته باشد. پس ناشر چه کاره است؟ برای آنها بودجه تعریف شده است و کاری میکنند که نویسندگان دیدگاهشان نسبت به ناشر خصوصی عوض شود. روند قرارداد ما فرق میکند. آنها رقم را پروژهای تعریف میکنند و نویسنده را وارد بازی نمیکنند یعنی در چاپ دوم و سوم دیگر نویسنده سهمی در سود انتشار ندارد اما ما سهم برای آنها تعیین میکنیم. یعنی دقیقاً قوانین نشر را رعایت میکنیم. آنها بودجههای کلان برایشان تعریف میشود. البته منکر این نمیشوم که لا به لای کارهایشان کتاب های خوب هم پیدا میشود.
یکی از بزرگترین مشکلات انتشارات ایرانشناسی این است که میراث فرهنگی نزدیک عید یا سفرهای تابستانی نقشه رایگان عرضه میکند که برای فرهنگسازی هیچ اشکالی ندارد اما همین الان ده تا از استانها نقشه ما را کپی کردند. شکایت هم کردم که به جایی نرسید. روی شکایت من که گفتم چرا کار کپی است شکایت زدند که چرا قیمت نقشههایت بالاست! نقشه را با بروشور یا کاغذ پاره مقایسه میکنند. برایشان مهم نیست چگونه روی این نقشهها کار شده و برایش زحمت کشیده شده است.همه هم بدون استثنا حق امتیاز میخواهند. ما کلاً ۳۱ استان داریم. یعنی من پس از بستن این ۳۱ قرارداد باید درب انتشارات را ببندم. باید امتیاز نقشه در هر دوره برای من ناشر هم محفوظ باشد.
مریم اطیابی