به صراحت می توان گفت آنچه در سبد خرید خانواده جای می گیرد و میزان مصرف آن، با فرهنگ رابطه مستقیمی دارد. وقتی افراد بدانند با چه هدفی کالایی را مصرف می کنند و آن را به درستی انتخاب کنند، به نوعی فرهنگ رفتاری شان را نشان می دهند. فرهنگ مصرفی هر خانواده با توجه به سبک زندگی شان متفاوت است. گاهی تجمل گرایی خانواده ها را احاطه می کند، در این خانواده ها تجملات میزان با فرهنگ بودن خانواده را تعیین می کند. به نوعی می توان گفت در این خانواده ها استفاده بیشتر از کالاهای لوکس نشان دهنده با فرهنگ بودن است. گاهی کالای فرهنگی مانند کتابهای خاص هم در میان این افراد هویتی جدید پیدا می کند. حضور در تئاتر و سینما با این تجملات گره می خورد و نشانه با فرهنگ بودن می شود. اما افرادی که با وسایل مصرفی شان می خواهند با فرهنگ بودنشان را به نمایش بگذارند، بعد از مدت کوتاهی دستشان رو می شود. چرا که فرهنگ عامل تعیین کننده در تعیین رفتار مصرفی افراد است. خرید برخی کالاها و وابستگی به بعضی اصول پوچ چهره واقعی افراد را نشان می دهد. به نوعی می توان گفت، فرهنگ رفتاری-مصرفی خانواده، ساختار تفکرات و سبک زندگی افراد را بازگو می کند.
طبقه اجتماعی یکی از عوامل تعیین کننده فرهنگ مصرفی خانواده است. گاهی افراد رفتارهایی را نشان می دهند که با سبک زندگی و فرهنگ شان منافات دارد. یک ضرب المثل است که می گوید کلاغ آمد راه رفتن کبک را یاد بگیرد، راه رفتن خودش را هم فراموش کرد. این طور می توان گفت که کالاهای مصرفی در بین تمام خانواده ها نشان می دهد که ارزش ها و نگرش ها و آرمان های شان چیست؟
آیا ما فرد با فرهنگی هستیم؟
گاهی فکر می کنیم همین که می گوییم ما اهل مطالعه هستیم و کتابخانه بزرگی داریم یعنی فرد با فرهنگی هستیم. نمی توان منکر این امر شد، اما این امر زمانی زیباتر جلوه می کند که ذائقه فرهنگی اطرافیانمان را تغییر دهیم. ترغیب دیگران به کالاهای فرهنگی، افراد را در مسیری قرار می دهد که در سبد خانواده شان این کالا دیده شود.
در واقع افراد وقتی کتاب می خوانند، فیلم می بینند، تئاتر می روند به نوعی با فرهنگ خود در حال تعامل هستند. در واقع این افراد با کالاهای مصرفی شان از فرهنگ تاثیر می گیرند.
حال آنکه اگر می خواهیم فرهنگ و سبک زندگی نادرست خانواده و اطرافیانمان را تغییر دهیم اول باید از خودمان شروع کنیم. هر چقدر دیگران را به این سمت وسو هدایت کنیم و داشته های مفیدمان را در جهت اصلاح فرهنگ مصرف اطرافیان قرار دهیم، در جهت ارتقا جامعه گامی مهم برداشته است.
نکته حائز اهمیت این است که آنچه سالها طول کشیده است و در سبک زندگی ما و اطرافیانمان جا خوش کند، یک شبه تغییر نمی کند. پس واقع بین باشید و عجله نکنید. شتاب زدگی پلهای جدیدی را که ساخته اید خراب می کند.
و اما نقش دولت در تغییر شیوه زندگی مان این است که بر تبلیغات نظارت داشته باشد و برای ورود کالاهای فرهنگی به خانه ها تمهیداتی در نظر بگیرد. شاید دولت بتواند تدبیری بیاندیشد و این اسباب فرهنگی را مقرون به صرفه تر وارد بازار کنند. آموزش رفتار فرهنگی مناسب نیازمند کمک رسانه ها و حمایت نهادها است، در این صورت سبک زندگی افراد جامعه تغییر خواهد کرد.
هانیه ورشوچی