فیلم «طبقه حساس» کمال تبریزی روایتگر مردی است که زنش میمیرد و زنش را در قبری میگذارند که مرد دیگری درآرامیده است! و این اشتباه، محور فیلمی میشود تا این مرد که نقشش را رضا عطاران بازی میکند به تکاپو بیفتد تا زنش و خودش را از زیر بار این بیآبرویی نجات دهد تا شاید بتواند سرش در راستای بازار بالا بگیرد!.
کمال تبریزی، کارگردان نام آشنایی است که با ژانر کمدی آشنا است و فاکتورهای آن را به خوبی میشناسد. کارهای قبلی او مثل فیلمهای «مارمولک» و «لیلی با من است» نشان داد که او رگ خواب تماشاگر را میشناسد و در گذر از پیامی که تمایل به بیان آن دارد میتواند فضای مفرحی را هم که جامعه امروز به آن نیاز دارد را با خلق موقعیتهای طنز ایجاد کند.
فیلمنامه فیلم «طبقه حساس» را فیلمنامه نویسی مثل پیمان قاسم خانی نوشته است که در مارمولک هم با او همراه بوده است. پس تکلیف تماشاگر روشن است چرا که با کارگردان و فیلمنامه نویسی روبرو است که هر دو، قبلا امتحان خویش را با موفقیت پس دادهاند.
«طبقه حساس» که نام قبلیاش «قبر دو طبقه» بوده، بهانهای در دست کمال تبریزی است تا به سراغ تندرویهای بیهوده جامعه و تعصبات بیجهت طبقهای از مردم که نسبت به موضوعاتی - قابل حل - حساس هستند برود. معضلی که امروز، مردم با آن کم دست به گریبان نیستند. اگر چه در این فیلم به قول رضا عطاران بحث ناموسی است و او برای اینکه از این بحث ناموسی خلاص شود. هم رگ گردنش متورم میشود و هم دست به کشیدن چک میشود تا همه چیز را با پول بخرد. اما حرف کمال تبریزی به هیچ عنوان فقط بحث ناموسی نیست و تندرویهای جامعه را تلنگر میزند که باید برای حل آنان دست به دامن قانون شد به جای اینکه سروکارمان به کلانتری و دادگاه کشیده شود. هرچند که درصد چنین اتفاقاتی که در فیلم نشان داده میشود بسیار نادر است اما تعمیم آن به دیگر معضلات جامعه قابل پیش بینی است.
ساختار فیلم همان طوری که از کمال تبریزی انتظار میرود خوب است. قاب بندیهای فیلم متناسب است اما پلانهای اضافی هم، خیلی دارد و به نظر میرسد که خوابها و توهمات رضا عطاران بیش از اندازه است و در جاهایی هم نچسب است. خوابهای توهم آمیز او قدری فیلم را از حالت رئالیستی خارج میکند.
حضور پررنگ چینیها در این فیلم حتی درعالَم دیگر، انتقاد دیگر کمال تبریزی به حضور بیشمار چینیها در ایران است که حتی بهشت هم از آنان در امان نیست!
بازی رضا عطاران در این فیلم خوب است اما فوق العاده نیست. او با همان شوخیهای همیشه گیاش در این فیلم ظاهر میشود با همان طنزهای آشنایی که معمولا از او سراغ داریم. اما جالب است که بدانیم قرار بوده این نقش را ابتدا پرویز پرستویی و سپس حمید فرخنژاد بازی کند اما قرعه به نام عطاران افتاده است که البته انتخاب بدی هم نبوده است. پرستویی سالها است که از فیلمهای طنز فاصله گرفته است و فیلمهای تلخ و نقد اجتماعی او بیشتر است و شاید دیگر نتواند خاطره بازیهای شاد «مارمولک» و «لیلی با من است» را تکرار کند. اما عطاران مرد طنز و طنازی است و نامش کافی است تا تماشاگر را برای دیدن یک فیلم مفرح به سینما بکشاند. عطاران از بازیگران طنز گران قیمت کشور است که خیلی از فیلمسازان برای اینکه او در فیلمشان حضور داشته باشد حتی حاضرند ماهها صبر کنند تا او وقتش آزاد شود چرا که او میتواند – البته با یک فیلمنامه نسبتا خوب – گیشه فیلم را نجات دهد. هرچند که رضا عطاران وقتی وارد فیلمی میشود فرمولهای بازیگری خودش را هم به همراه میآورد که در فیلم طبقه حساس هم شاهد این فرمولها و بازیهای آشنا او هستیم.
امسال ما در جشنواره فیلم فجر، فیلمهای تلخ و نفروش کم ندیدیم. سینمای ایران سالها است که با بحران مخاطب روبرو است و در این میان ، البته آن کسی که مقصر نیست تماشاگر است چون فیلمهای خوبی ندیده است. فیلمهایی که امسال دیدیم شاید به سختی به تعداد انگشتان دو دست برسد که بتواند از اکران خوبی برخوردار باشد که یکی از آنان همین «طبقه حساس» است تا حساسیت تماشاگر را نسبت به نرفتن به سینما کاهش دهد.