بهبهانينيا: ادعاي سرقت فيلمنامه سريال «فاصلهها» توهم كودكانه است
تاريخ : چهارشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۵:۵۰
«مسعود بهبهانينيا» با توجه به درج خبر ادعاي يك نويسنده شيرازي مبني بر سرقت ادبي فيلمنامه «فاصلهها» از نوشته او، پاسخي را منتشر كرد.
به گزارش هنرنيوز به نقل از فارس، در اين يادداشت كه نسخهاي از آن به خبرگزاري فارس ارسال شده، آمده است: ادعاي سرقت ادبي فيلمنامه «فاصلهها» كذب محض و توهم كودكانه است. بيست سالي است براي تلويزيون مينويسم. سريالها و مجموعههاي مختلفي چون شركت، خانه پدري، ايستگاه آخر، خاك سرخ، كارآگاهان، نرگس، ترانه مادري و... اين آخري هم فاصلهها از ميان نوشتههايم توليد و پخش شده است. اغلب اين سريالها به دليل طرح مسائل خانواگي، تربيتي و اجتماعي پر مخاطب و در زمان خودشان بحث برانگيز و حاشيهدار بودهاند اما اتفاق نادري كه براي اين آخري يعني «فاصلهها» افتاده، كمي عجيب و در عين حال جالب است. نويسنده جواني از شيراز مدعي شده اين فيلمنامه متعلق به او بوده و من آن را سرقت كردهام. تا اينجاي قضيه هنوز عجيب نيست. گاهي پيش مي آيد كسي ميان نوشته خودش و ديگري شباهتهايي به لحاظ مضمون ميبيند.
در اين نامه آمده است: ادعاي سرقت البته يك اتهام است كه بايد ثابت شود و قاعدتا اگر مدعي نتواند آن را ثابت كند بايد جوابگوي اتهامي كه زده و اعاده حيثيت باشد. اما نكته ي عجيبي كه پيش آمده ورود فرماندار محترم شيراز به قضيه و صدور حكم قبل از اثبات جرم و تهديدهاي ضمني ايشان است. اين موضوع تنها براي من تعجببرانگيز نيست بلكه خود مدعي هم از اين اظهار نظر فرماندار به شدت تعجب كرده و گفته «تاكنون سابقه نداشته يك مسئول تا اين حد از يك هنرمند حمايت كند».
هر چند آقاي فرماندار در مصاحبه خود چند بار تكرار كرده كه در صورت اثبات اين موضوع چنين و چنان خواهد شد اما نفرمودند در صورت عدم اثبات چه خواهد شد. اقاي فرماندار فقط يك سوي قضيه را ديدند و نفرمودند ... و اگر ثابت شود كه اين خانم به دروغ چنين ادعايي كرده چگونه مي خواهند احقاق حق طرف ديگر را بنمايند.
در ادامه ميخوانيم: آقاي فرماندار، ديروز، دهها سايت و رسانه خبري، مصاحبه شما را با عنوان سرقت ادبي فيلمنامه «فاصلهها» منتشر كردند. صدها و بلكه هزاران نفر مصاحبه شما را خواندند و بعضي از خوانندگان هم يادداشتهايي بر مصاحبه شما نوشتند. سئوال من اين است اگر برايتان ثابت شود كه ادعاي اين جوان واهي و كذب محض است چگونه ميخواهيد پاسخ اين تشويش اذهان و اين توهينها را بدهيد. آقاي فرماندار، متأسفانه مصاحبه شما حكايت از قضاوت و پيشداوري دارد. البته توجه به جوانان وظيفه همه از جمله مسئولان است. حمايت از هنرمندان هم مطلوب و پسنديده است اما تأييد حركت غلط و ياد دادن بيقانوني به جوانان به هيچ روي پذيرفتني نيست. كاش قبل از مصاحبه از خودتان ميپرسيديد اين خانم نويسنده چرا بهجاي رفتن به مراجع ذيصلاح، سراغ شما آمده است. و كاش قبل از رسانهاي كردن ماجرا تماسي با شبكه سه سيما يا روابط عمومي ميگرفتيد يا حداقل اسم مرا در اينترنت جستجو ميكرديد تا طرف دعوا را بشناسيد و قدري در قضاوت تأمل كنيد.
حالا به اصل ادعا بپردازيم. اين خانم مدعي است داستان كوتاهي به نام، «براي زهرا» دارد كه شباهتي با سريال پنجاه قسمتي من دارد. جهت اطلاع عرض ميكنم كه سريال بنده در هزار و پانصد صفحه و در هزار و چهارصد سكانس و در طول يك سال و نيم با نظارت تهيه كننده، كارگردان و ناظر شبكه به نگارش درآمده است. كجاي اين سريال طولاني با داستان كوتاه ايشان شباهت دارد نميدانم. چرا كه ايشان عليرغم درخواست مدير شبكه سه سيما هنوز حتي يك صفحه از فيلمنامه ادعايي خود، ارائه نكرده است. همينجا سئوال ميكنم ايشان بجز ادعا، فيلمنامهاي هم ارائه دادهاند؟
در اين يادداشت آمده است: سريال «فاصلهها» بيش از بيست شخصيت اصلي و فرعي و ده داستان اصلي و فرعي دارد. تفاوت ديدگاههاي محسن و سعيد و شكاف ارزشي و اعتقادي آنها، داستان دلبستگي سعيد و بيتا به هم و خطاهاي آنها، داستان دلبستگي محسن و ليلا به هم و گذشته و حال آنها، مقايسه عشق پدر و پسر و تفاوت نگاهها، ماجراي فرهاد و توهم پايان فصل ارزشها، ماجراي اختلاف ليلا و دخترش صبا و قضاياي مهران؛ ريحانه و علي، زهره و نيما، ساسان و فرهاد، و دهها قصه فرعي و اصلي ديگر در سريال فاصله هاست. شباهت در كجاست؟ چه چيز قصه كوتاه اين خانم شباهت به فيلمنامه مطول من دارد كه چنين گستاخانه اتهام سرقت ميزنند و در آشفته بازار رسانههاي تشنه خبرهاي داغ مظلومنمايي ميكنند. حتما آرم فيلمهاي كمپاني متروگلدنماير را به خاطر داريد كه شيري در دايرهاي ميآيد و ميغرد. كسي وارد سينما شده بود و به محض ديدن اين آرم از سينما بيرون زده بود كه من اين فيلم را قبلا ديدهام...
در ادامه اين نامه آمده است: آقاي فرماندار، معمول اين است كه در اين قبيل موارد و اختلافات، بهجاي رسانهاي كردن و مصاحبه و ايراد اتهام، جايي مثل خانه سينما يا كسي مثل مدير شبكه را به عنوان حكم تعيين و طرفين را ملزم به ارائه فيلمنامه ثبت شده خود ميكنند و كار داوري و قضاوت را به حكم ميسپارند. راه ديگر مراجعه به مراجع قضايي و طرح شكايت و پيگيري قانوني است. حقي كه بنده براي تعقيب مدعي و اعاده حيثيت براي خود قائل هستم. اما بدترين كار قضاوت نسنجيده، پيشداوري و ايراد اتهامهاي كذب و واهي است. كاري كه اين نويسنده اصرار به انجامش داشته و متاسفانه شما هم با مصاحبه خود روش او را تاييد كردهايد.
اكنون اتفاقي كه نبايد بيفتد افتاده است. همتي كنيد و حالا كه به اين موضوع ورود كرده ايد، كار را تا پايان پيگيري نماييد. به صلاحديد خودتان كس يا كساني را مامور نماييد تا حصول نتيجه كار را دنبال كنند و نهايتا گزارش كار را همچون همين مصاحبه منعكس نماييد. اولين قدم آن است كه قبل از تمام شدن پخش سريال فاصلهها، يك نسخه از فيلمنامه ثبت شده اين مدعي را از او طلب كنيد. چيزي كه ايشان تاكنون حتي به درخواست مدير شبكه ي سه، حاضر به انجامش نبوده است. منتظر ميمانم ببينم اگر بر شما كذب بودن ادعاي مربوطه ثابت شد باز هم با همين قوت از حق و حقوق نويسندگان هر چند شيرازي نباشند، حمايت ميفرماييد.