ارزیابی برنامه حفاظتی و ثبت جهانی تاق بستان توسط «جامعه باستانشناسی ایران» ،
عوارض استفاده از ماشین آلات غیرمتعارف در تاق بستان مشخص نیست
حتا اگر پس از پایان کار و به طور ظاهری آسیبی به یک اثر تاریخی وارد نشده باشد، نفس به کارگیری روشهای خطرآفرین به هیچ وجه مورد تایید «جامعه باستانشناسی ایران» نیست.
تاريخ : شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۱ ساعت ۱۲:۳۵
به گزارش هنرنیوز، در مهرماه سال جاری، انتشار اخبار و تصاویری از اجرای عملیات ساماندهی در مجموعة باستانی تاق بستان کرمانشاه با استفاده از ماشینآلات سنگین و غیرمتعارف، حساسیت دوستداران میراث فرهنگی و «جامعه باستانشناسی ایران» را برانگیخت و روشهای به کار گرفته شده در این محوطه باستانی به سؤالها و نگرانیهای فراوانی دامن زد. «جامعه باستانشناسی ایران» در این زمینه با انتشار بیانیهای در تاریخ ۲۴ مهر ۱۳۹۱ ضمن هشدار دادن نسبت به سرنوشت تاق بستان و دیگر نقشبرجستهها و سنگنگارههای باستانی کشور، از مسؤولان مربوطه خواست تا روشهایی متناسب با حساسیتهای ویژهی این مجموعة باستانی را به کار گیرند.
در پی فراگیر شدن توجه عمومی به این موضوع، خوشبختانه مدیران محترم پروژه ساماندهی تاق بستان درباره اقدامات خود پاسخگو شدند. از آنجا که بخشی از اهداف بیانیه منتشر شده از سوی «جامعه باستانشناسی ایران» نیز پاسخگو کردن مدیران و همچنین حساس کردن جامعه متخصصان نسبت به سرنوشت آثار تاریخی بوده است، در این زمینه «جامعه باستانشناسی ایران» به اهداف خود نزدیک شده است. پس از انتشار بیانیه، این نظر از سوی مسؤولان پروژه و برخی کارشناسان دیگر ابراز شد که به کارگیری ماشینآلات سنگین در تاق بستان و انجام طرح ساماندهی به هیچ کدام از آثار موجود در این محوطه آسیب وارد نکرده بلکه هدف از انجام آن آماده کردن محوطه برای ثبت در فهرست میراث جهانی و همچنین بازگرداندن محوطه تاق بستان به وضعیت قبلی آن در یکی از دوران تاریخی بوده است.
در این زمینه «جامعه باستانشناسی ایران» توضیح چند نکته را ضروری میداند:
۱- روشهایی که برای حفاری، حفاظت، مرمت، ساماندهی و آماده-سازی در محوطههای تاریخی-فرهنگی به کار میرود باید متناسب با ظرفیتها و ظرافتهای این محوطهها باشد. روشهای به کار گرفته شده در حقیقت نوع مواجهه ما با یک اثر تاریخی و نوع دیدگاه های ما را عیان میکند. به طور کلی، این روشها نمی بایست تداوم حیات آثار فرهنگی را به مخاطره اندازد و یا احتمال خطر (ریسک) بالایی داشته باشد، باعث تخریب یا آشفته شدن لایههای تاریخی نشود و تحقیق و جستجو در محوطهها را با اشکال رو به رو نکند. «جامعه باستانشناسی ایران» بر این باور است از به کار بردن روشهایی که احتمال خطر در آنها بالاست، به ویژه در محوطههای یگانهای چون تاق بستان، به طور اکید باید اجتناب شود. بالا بودن احتمال خطر بر اثر به کارگیری این روشها، هرگونه سودمندی و مزایای احتمالی (و البته ثابت نشده) آنها را زیر سؤال میبرد. بنابراین حتا اگر پس از پایان کار و به طور ظاهری آسیبی به یک اثر تاریخی وارد نشده باشد، نفس به کارگیری روشهای خطرآفرین به هیچ وجه مورد تایید «جامعه باستانشناسی ایران» نیست.
۲- آسیبهایی که ممکن است با به کار گیری چنین روشهای نامناسبی متوجه آثار تاریخی شوند دو دسته هستند: دسته نخست آسیبهای زودهنگام و بسیار جدی هستند که به سرعت نمایان می-شوند، مانند فروریختن بنا یا فروشکافتن ناگهانی سنگنگارهها؛ دسته دوم، آسیبهایی دیرهنگام هستند که نمایان شدن آنها ممکن است با گذشتِ زمان مشخص شود، مانند ایجاد ترکها و شکافهای کوچکتر، عمیقتر شدن یا گستردهتر شدن ترکهای موجود، ایجاد تزلزل در بنیان سنگها و صخرهها و آسیبهای دیگری از این دست. در خصوص تاق بستان گرچه خوشبختانه با آسیبهایی از نوع نخست رو به رو نبودهایم، اما مشخص نیست انجام عملیات سنگین ساختمانی و با استفاده از ابزارها و ماشینآلات غیرمتعارف چه تأثیری بر نقش برجستهها، تاقها و مجموعة عناصر این محوطه باستانی داشته است.
۳- یکی از دلایل اصلی برای اینگونه مداخلات غیرمتعارف و غیرتخصصی در محوطه تاق بستان، بازگرداندن آن به وضعیت تاریخی خود عنوان شده است. در این زمینه ذکر چند نکته دارای اهمیت است. بازگرداندن محوطهها یا بناهای تاریخی به چهره تاریخی و اصلی خود، یکی از بحثهای بسیار طولانی در میان حفاظتگران است. پس از تجربههای فراوانی که بسیاری از آنها نتایج ناخوشایندی نیز به همراه داشته است، اکنون به طور کلی، اجماع نظر در میان متخصصان بر این است که برای بازگرداندن یک اثر به وضعیت پیشین خود، چندین اصل به طور اکید باید رعایت شود: نخست آنکه مدارک بسیار علمی، دقیق و مستحکمی برای اثبات وضعیت پیشین اثر باید در دست باشد؛ دوم آنکه نباید یک دوره تاریخی قربانی یا فدای دوره تاریخی دیگر شود؛ سوم آن که بازگرداندن اثر به وضعیت پیشین خود نباید حیات امروزین آن را با خطر رو به رو کند، و نکته پایانی و بسیار مهمتر آن که این بازگرداندن فقط زمانی توجیه پذیر است که این عملیات برای حفاظت از اثر لازم و حیاتی باشد. به بیان دیگر، اگر حتا مدارک دقیق و علمی در دست باشد (مانند عکسها یا نقاشیهای قدیمی) و از صحت آنها با گمانههای باستانشناختی نیز مطمئن شده باشیم، انجام عملیاتی به این گستردگی تنها زمانی توجیه پذیر است که بتواند در خدمت حفاظت از محوطه و یا یک هدف علمی مهم باشد. «جامعه باستانشناسی ایران» این نکته را مورد تأکید قرار میدهد که ارزیابی بسیار دقیق و کارشناسانهای باید از ضرورتهای مداخله و حذف یک دوره تاریخی در محوطههای باستانی صورت گیرد و تا پیش از مشخص شدن نیازها، سودمندیها و بیخطر بودن روشها، از چنین روش ها و اعمالی به طور اکید خودداری شود.
۴- از جمله موارد دیگری که مسؤولان این برنامه برای توجیه اقداماتی از این دست عنوان کردهاند، آماده کردن محوطه برای ثبت جهانی است. توجه دقیق به «معاهده میراث جهانی یونسکو» این نکته را آشکار میکند که هدف از ثبت جهانی، فراهم کردن زمینههای لازم برای حفاظت بهتر از یک اثر تاریخی - فرهنگی است. بنابراین، ثبت کردن اثر در فهرست جهانی به خودی خود فاقد هرگونه ارزشی است. ثبت در فهرست میراث جهانی تنها زمانی میتواند قابل تحسین و تقدیر باشد که به پژوهش و حفاظت بهتر از یک محوطه بینجامد. بنابراین، در راه ثبت جهانی نه تنها شتاب نباید کرد، بلکه باید با نگاهی جامعنگر از تمام ظرفیتهای فنّی و کارشناسی موجود برای حفاظت بهتر محوطه استفاده کرد. «جامعه باستانشناسی ایران» با نظر به برخی تجارب موجود در سطح بینالمللی، از تمام مدیران محوطههای تاریخی میخواهد به هیچ وجه در راه ثبت جهانی شتاب نکنند، بلکه اینکار را با صبر و حوصله بیشتری به انجام رسانند.
۵- نکته پایانی اینکه، استفاده از ماشینآلات سنگین و ابزارهای غیرتخصصی در محوطههای باستانی نه تنها برای خود آثار تاریخی - فرهنگی خطرناک است، بلکه میتواند تأثیرات منفی در آموزش اجتماعی سطوح مختلف جامعه، بهویژه آموزش کودکان و نوجوانان، داشته باشد. استفاده از ماشینهای بزرگ و غیرمتعارف در مجاورت آثار، دارای نوعی بدآموزی فرهنگی است و به طور ناخودآگاه سطوح گوناگون مردم و بهویژه افراد سنین پایین و کودکان را نسبت به حساسیت و اهمیت محوطههای باستانی بی اعتنا میکند. در بسیاری از کشورهای توسعه یافته درباره چگونگی ورود به محوطهها و حساسیت آثار تاریخی - فرهنگی آموزشهای گوناگونی داده میشود و اگر هم در برنامهها و عملیات ساماندهی/حفاظتی محوطههای باستانی مجبور به استفاده از نیروی ماشینی باشند، آن را نه با ماشینهای غولپیکر و غیرمتعارف بلکه با ابزارها و وسایلی که مخرب نبودن آنها مورد تأیید کارشناسان باستانشناسی و حفاظت است انجام می دهند. اشاره به این نکته نیز ضروری است که با توجه به رویدادهای پی در پی از این دست، به نظر میرسد نه تنها بالابردن توان فنّی و کارشناسی، بلکه افزایش آگاهیهای نظری و اشراف به مبانی و اصول پذیرفته شده جهانی در امر حفاظت از محوطههای باستانی، جزء ضرورتها و نیازهای امروز برای حفاظت از میراث فرهنگی در ایران است. از این نظر، مراکز دانشگاهی و بهویژه متولیان میراث فرهنگی کشور میبایست این موضوع را مورد توجه و عنایت بیشتری قرار دهند.