آخرین برنامه «در حلقه رندان» در سال 90 برگزار شد
همزمان با آخرین نشست طنز حوزه هنری؛
آخرین برنامه «در حلقه رندان» در سال 90 برگزار شد
آخرین برنامه «در حلقه رندان» در سال ۹۰ روز گذشته با حضور طنز پردازان مطرح كشور در تالار سوره حوزه هنری برگزار شد.
 
تاريخ : دوشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۰ ساعت ۱۴:۱۶
به گزارش هنرنیوز به نقل از پایگاه خبری حوزه هنری علی اكبر كتابدار در این برنامه اعلام كرد در سال ۹۱ به دلیل مصادف بودن یكشنبه آخر ماه فروردین با ایام فاطمیه، شب شعر در حلقه رندان در این ماه برگزار نمی شود و به جای آن به مناسبت ایام فاطمیه جلسه دیگری كه به شعر آیینی اختصاص دارد برگزار خواهد شد.
در بخش شعر خوانی قریشی شعر و كاریكلماتورهایی خواند كه بخش هایی از آن را در زیر می خوانید:
هرگز وقتم را صرف پیر شدن نمی كنم / از درآمدم چیزی در نمی آید / خط فقر تنها چیزی است كه در انحصار فقرا می ماند
آمدی جانم به قربانت ولی اینجا چرا؟
امید مهدی نژاد نیز نقیصه ای با شعر شهریار (آمدی جانم به قربانت، ولی حالا چرا؟ ، بی وفا! حالا كه من افتاده ام از پا چرا؟) خواند كه به شرح زیر است:
آمدی جانم به قربانت، ولی اینجا چرا؟ ، در محل كار ما را می كنی رسوا چرا؟ / آخر، ای محبوب من! گفتم همان پایین بمان / حرف من را خاك كردی، آمدی بالا چرا؟ / آمدی، در مقدمت شور قیامت شد به پا / می زنی در را بزن، آخر ولی با پا چرا؟ / گفتی اینجا جای من بود از ازل، گفتم به چشم / با زبان خوش بگو پا می شوم، تیپا چرا؟ / تا به اینجا محوری در این غزل موجود بود / یك دو بیتی هم همینطوری بسازم با "چرا" / با تو ام، بابای لیلا! عاشقان را درك كن / عاشق مجنون صفت را می كنی دعوا چرا؟ / توی هر پسكوچه ای امروز ده استخر هست / دیگر ای علاف عالم می روی دریا چرا؟
وی همچنین نقیصه ای بر شعر دكتر عباس احمدی با نام (خواب دیدی شبی كه جلادان فرش دارالخلافه ات كردند / گردنت را زدند با ساطور به شهیدان اضافه ات كردند) خواند كه در زیر می آید:
خواب دیدی شبی كه جلادان فرش دارالاماره‌ات كردند / گردنت را زدند با ساطور، با تبر پاره‌پاره‌ات كردند / مشت سفتی زدند توی سرت، لگدی در نواحیِ دگرت / شوت كردند تا مدار زمین، بدل از ماهواره‌ات كردند / یكی آمد گرفت پایت را، دیگری كند ریش‌هایت را / از دو سو آن‌قدر كشیدندت تا كه قد مناره‌ات كردند / این دغل دوستان كه می‌بینی؟ ـ مگسانند گرد شیرینی / عوض این‌كه یاری‌ات بكنند بر و بر هی نظاره‌ات كردند / چك كشیدند تا تو را بخرند، گفتم: « این‌قدر ها نمی‌ارزد!» / همه گفتند: «راست می‌گوید...» در نتیجه اجاره‌ات كردند / می‌خروشیدم: «این‌كه می‌بینید مالِ مهدی‌نژادِ بدبخت است» /داوران با تو آشنا بودند اولِ جشنواره‌ات كردند / دكترا را بگیر و قابش كن، تز بده بعد هم كتابش كن / شصت و شش ترم سر دواندندت عاقبت هیچ‌كاره‌ات كردند
در ادامه برنامه عباس احمدی، حسن ملكان، آمنه دولت آبادی –شاعر خراسانی- محمدرضا طهماسبی، علیرضا لبش نیز آثار طنزشان را ارائه دادند.
سپس محمدرضا شرافت از شاعران استان قم شعری در رابطه با انتخابات مجلس خواند و بعد از او نادر ختایی طنز پرداز شناخته شده كشورمان با یك دوبیتی و یك مثنوی درباره سفرهای نوروزی برنامه را پی گرفت. دو بیتی ختایی اینگونه بود:
زنی آمد و از این بیت رد شد / قشنگ و شیك و آپ تو دیت رد شد / تمام قلبش از سنگ و فلز بود / نمی دانم چطور از گیت رد شد
گذشت سال قبل، بازی بازی
شاعر بعدی مهدی استاد احمد بود كه شعری با عنوان «۹۰ ورزشی، ۹۰ سیاسی، ۹۰ فرهنگی» خواند كه ابیاتی از آن چنین بود:
مثل تمام سال های ماضی / گذشت سال قبل بازی بازی / سال نود دوشنبه ها نود داشت / هزار تا اتفاق خوب و بد داشت / تو اتفاقات نود به هر حیث / رقم زده مهمترینشو شیث / سال نود یه عالمه خبر داشت / یه عالم اتفاق خیر و شر داشت / سال نود یه سال فرهنگی بود / یه دنیا قیل و قال فرهنگی بود ...
سپس حسین شهركی شاعر با پاس داشتن یاد بزرگان طنز پردازی در سال های گذشته از جمله استاد عمران صلاحی، شعری را به زبان آذری با عنوان «بازار» برای حاضران قرائت كرد.
با این همه خرده شیشه باید چه كنم؟
علی داودی و همایون حسینیان شاعران دیگری بودند كه به شعر خوانی پرداختند. فرید فردوسی شاعر جوان كشورمان هم چند رباعی و دوبیتی طنز قرائت كرد كه در بخشی از آن آمده بود:
با شور، و با شوق جوانی رفتم / گفتی كه برو تو می توانی، رفتم / خالی شده بود سالن از جمعیت / وقتی كه برای شعر خوانی رفتم!
با دست بدون تیشه باید چه كنم؟ / با عشق تو تا همیشه باید چه كنم؟ / تو بجه اصفهانی و من ماندم / با این همه خرده شیشه باید چه كنم؟ /
الهی زایمان بی دردسر بی / الهی آبرویم در خطر بی / سلامت هم برای ما مهم است / ولیكن بچه ترجیحا پسر بی!
ندیری از استان قم دیگر شاعری بود كه اشعار كوتاه خود را خواند؛ این دو رباعی از سروده های او است:
بی آن كه خبر تا ده پایین برسد / یا زاغ گرسنه و خبرچین برسد / جالیزك من سبز شده، منتظرم / لطفا دو سه تا مترسك از چین برسد !
صد مرتبه سوختیم و تاول نزدیم / حرفی به نهاد حل معضل نزدیم / در شهر پدرسوخته ها پیر شدیم / یك بار ولی به كوه و جنگل نزدیم!

خنده و شادی چرا تا گریه و اندوه هست؟

سپس نوبت به اسماعیل امینی شاعر، طنز پرداز و منتقد ادبی رسید تا شعر طنز انتقادی خود را قرائت كند. در شعر امینی آمده بود:
خنده و شادی چرا تا گریه و اندوه هست ؟! / دست بردار ای پسر از كارهای بی ثمر / جز سخنرانی شنیدن هیچ كاری خوب نیست / جز سخنرانی مگر كاری دگر دارد بشر؟! / عیدی و یارانه ات واریز شد اما نخند / چاله كندند از برای پول تو جای دگر ...
امیر سادات موسوی، رضا احسان پور، سعید طلایی و امین محمدی طنز پردازان جوان كشورمان هم در این جلسه آثار خود را برای حاضران خواندند و در پایان مهدی فرج الهی یك رباعی و چند كاریكلماتور ارائه كرد كه بخشی از آن ها چنین بود:
بهار از همه درختان بالا می رود

در مكتب صندلی و حفظ میزم / صد كار عجیب می كنم تا باشم / لازم به تذكر است، این هم توفیق / من فكر نمی كنم كه تنها باشم !
اگر معمار خشت اول را كج نهاد، بدان عاشق ثریا شده است.
اگر پول چرك كف دست است، مخارج زندگی صابون آنتی باكتریال است.
گاو ها در صف كشتارگاه هم همدیگر را حل می دهند.
شنیدن حرف مفت خیلی وقت ها گران تمام می شود.
بهار از همه درختان بالا می رود.
کد خبر: 38580
Share/Save/Bookmark