صالح علا درباره مجموعه كوتاه نگاري هاي عاشقانه ي كتاب «دست بردن زيرلباس سيب» گفت: «اين كتاب بخشي از كوتاه نگاري هايي است شعرگونه كه در مسير سالها نوشته ام، اين كوتاه نگاري ها به شكل تك گويي ها و گُفتي يكسويه سامان داده شده ، گفت هايي با يك محبوب خيالي، شخصيتي كه او را "محبوب من" صدا ميزنم»
وي در پاسخ به اين پرسش كه آيا كتاب با تيغ سانسور مواجه شده؟ گفت : «سالها خواندن و نوشتن در جهان سوم، سانسورچيِ كاربلدي را در آدمي پرورش مي دهد، سانسورچي‌اي كه تا دست به قلم مي برم مرا مي پايد، و با دست خودم انچه را نوشته ام خط ميزند، اين سانسورچيِ بي چهره و بي اندام و نامريي حالا ديگر در من چنان رشد كرده ، كه ديگر قادر نيستم چيزي بدون ملاك ها و نظر او بنويسم ، چنانكه اگر فردا مرا در جزيره اي رها كنند كه در آنجا تنها خود من باشم ، ديگر نمي توانم بي ملاك هاي سانسور چيزي بنويسم. چيزهايي در ما نهادينه شده، البته كه سانسور همواره يك گام از ما جلوتر است. براي همين ،كتابهايمان باز هم در انتظار مجوز معطل مي شوند، البته سانسور هم شكل ها و اقسامي دارد، فقط دولتي نيست ، سانسور در من از خانواده آغاز شده بعد در مدرسه ،محله ، شهر ، ما در سانسور رشد مي كنيم و با آن بزرگ مي شويم و با آن از دنيا مي رويم.»
اين نويسنده دليل استقبال مردم از كتاب «اجازه ميفرماييد گاهي خواب شما را ببينم» كه نخستين همكاري اش با نشر پوينده بود را چنين عنوان كرد: « شايد چون در اين سالها كار من پاكنويس كردن زندگي خود مردم بوده، خواننده در داستان با خودش مواجه مي شود. ضمن اينكه نشر پوينده با نويسنده رفتاري فرهنگي دارد، و من به ايشان اعتماد كامل دارم ، چنانكه عنوان كتاب را خودشان از متن يكي از داستانها برگزيدند. آنها كارشان را بلدند و رفتاري فرهنگي -هنري دارند.»
وي درپايان به كتاب ديگرشٍ«پريدن با يك بال» اشاره كرد و گفت: «اين كتاب كه مانند كتاب «همه آنچه.....» در سمت آثار هنر مفهومي است، و ناشر محترم ديگري منتشر مي كند با آنكه جلوتر از ديگران ارايه شده ولي همچنان در انتظار مجوز مانده. ضمن اينكه ، روي ترانه هاي خيامي براي انتشارات محترم دف كار ميكنم و براي ناشرين نازنين ديگري، «پارچه فروش عاشق» و رمان «ناي ناي» را مي نويسم.»
