کارگردان: داریوش مهرجویی - مهدی کرمپور
تهیهکننده: محمدعلی حسیننژاد
فیلمنامهنویس: وحیده محمدیفر- مهدی کرمپور- خسرو نقیبی
بازیگران اپیزود اول (طهران تهران)
کتایون امیرابراهیمی، پانتهآ بهرام، رحمان حسینی، فریده سپاهمنصور، مینو صابری، اردشیر کاظمی
بازیگران اپیزود دوم (سیم آخر)
رضا یزدانی- رعنا آزادیور- برزو ارجمند- طناز طباطبایی- سروش صحت- فرهاد قائمیان
مدت: 100دقیقه
صدابردار: محمد مختاری- بابک اخوان
طراح صحنه و لباس: علی عابدینی- نیلوفر سجادی
چهرهپرداز: فریور معیری- کیان اولادوطن
جلوههای ویژه: عباس شوقی
فیلمبردار: علی لقمانی- محمد آلادپوش
تدوینگر: حسن حسندوست- نازنین مفخم
موسیقی: کارن همایونفر
مدیر تولید: رضا نجفی
خلاصه داستان اپیزود اول: گروهی گردشگر همراه با یک خانواده معمولی تهرانی تصمیم میگیرند در ایام عید نوروز برای تجدید خاطرات خود به دیدن آثار تاریخی و جاذبههای گردشگری تهران بروند.
خلاصه داستان اپیزود دوم: یک گروه موسیقی، پس از مدتها موفق میشوند برای کنسرتشان مجوز اجرا دریافت کنند.
بیوگرافی کارگردان:
مشخصات کارگردان: داریوش مهرجویی/ مهدی کرمپور
سال و محل تولد: 1318- تهران/ 1355- تهران
میزان تحصیلات: کارشناسی فلسفه/ کارشناسی سینما
فیلمشناسی کارگردان:
داریوش مهرجویی / سازنده آثار: الماس 33- گاو - آقای هالو- پستچی- دایره مینا- مدرسهای که میرفتیم- اجارهنشینها- هامون- بانو- سارا- پری- لیلا- درخت گلابی- میکس- دختر دایی گم شده- بمانی- میهمان مامان- سنتوری- آسمان محبوب من
مهدی کرم پور/ سازنده آثار: جایی دیگر- چه کسی امیر را کشت؟
1- طهران
فیلم "طهران" "داریوش مهرجویی" حکایت همه آنی است که دیگر نیست و "مهرجویی" در جستوجوی مهر میبیند یا میخواهد که ببیند در طهرانی که طبقات اجتماعی گوناگون در کنار یکدیگر همزیستی آنهم از نوع بهینه را تجربه میکنند. با همهی دردها، تنهاییها و مصائب، زندگی جاری است و باید قدردانش بود اگر رفته باشی، دیده باشی، مقایسه کرده باشی و حالا وطنت یا نماد آن در فیلم "طهران" را آنقدر عاشقانه دوست داشته باشی که تمنا کنی اگر از سر اضطرار میروی، چونان جعبه بنفشه با خودت داشته باشی از همیشه تا هنوز.
"طهران" اصالت دارد و آدمهای طهران نیز و فقیر و غنی در این میانه تفاوتی ندارد و این نکته کلیدی "طهران" است که در قالب مکانها نمود مییابد و این چنین است که تفاوت ماهوی آشکاری وجود ندارد بین کاخ ورسای و گلستان، برج ایفل یا میلاد. آدمهای "طهران" مهربانی را آموختهاند و این چنین است که در ضیافت تاریخ، موسیقی، رنگ و غذا حتی نم اشکی بر گونهات مینشیند بهخاطر درسی که از استاد بیریا و سرخوشانه میآموزی.
2- تهران
"تهران" برخلاف "طهران"، تلخ است و گزنده و نه چندان بدیع. تهران حکایت نسلی است که سرخورده است و گویا این سرخوردگی را برگزیده است و معترض است به اقتضای سن و سالش درست در تقابل آدمهای "طهران". "تهران" حکایت نسلهایی است که با منت یا بیمنت درکنار هم خوب زندگی نمیکنند. واکاوی زندگی دیگران، قضاوت و خواستن دیگران مطابق میل و سلیقه خود، حکایت آدمهای تهران است که در زد و بند و جنون Game over میشوند. آنها که عقایدشان بوی ریا و خودنمایی میدهد.
"طهران" در برابر "تهران" گویا نسخهای است که "مهرجویی" برای کرمپور و هم نسلانش میپیچد. کلیپ "سیم آخر" با صدای "رضا یزدانی" اما کورسوی امید به یکی شدن نسلها و از میان رفتن فاصلههاست وقتی میتوان "تهران" را عاشقانه دوست داشت که هیچ جای دیگر همدل یا حتی همزبانی نمیتوان یافت که همدلی از همزبانی میآید.