نقد و تحليل فيلم «تنها دو بار زندگي مي كنيم»؛
زندگي و ديگر هيچ
 
تاريخ : يکشنبه ۲۰ دی ۱۳۸۸ ساعت ۱۲:۱۳
 

فيلم زيبا، دقيق و جذابي كه دقيقاً تدبيري داهيانه براي به ظهور و بروز رساندن هر سه ويژگي مورد اشاره را در خور پديد آورد و پروراند.


تلاش فيلم براي به باور رساندن سيامك و زندگي اش، با آنچنان پيچيدگي و تقطيعي كه در نحوه روايت فيلم وجود دارد، نتيجه‌اي چشم‌گير در بر داشت.


فيلم، سخت و در عين حال روان و مدرج به بيان داستانش مي پردازد و در اين ميانه آنچه نماد و نمودي خاص مي يابد، فضاسازي و شخصيت پردازي فيلم است.


«تنها دو بار زندگي مي كنيم»، يكي از نوادر استثنايي در سال هاي اخير سينماي ايران است، سينمايي كسل و تنبلي و تقلبي و جعلي كه از تمرين و تجربه ابتدايي‌ترين روند شكل گيري و رشد و نمود عاجز است به سختي! گفتيم كه «تنها دو بار زندگي مي كنيم» در خلق فضاي خاصي كه نماد و نمود فيلم است، به موفقيتي چشم‌گير دست يافته و توانسته موقعيت روايي معطوف به شخصيت پردازي منتزع از نوع داستانش را به خوبي به تصوير بكشد، فيلم سرشار از نشانه است و مجموعه‌اي زيبا و جذاب از انگاره‌ها و المان‌هاي تصويري كه بر اساس فضا و موقعيت داستان فيلم و آدم‌هايش شكل يافته است.


تنهايي و طرد و تاريكي و سردي و پوچي كه در ابتدا و تا آشناي فيلم رخ نموده و شكل مي‌گيرد در تداخل فضاي وهم آلود و سوررئال ظهور شاهزاده كوچولوي فيلم، شكلي خاص و نمادين تا حدودي مي يابد.


تخيل و وهم ناشي از خروجي كرئاليسم منعطف و جواب از دل يك واقعه سورئاليستي، فيلم را كم كمك به موقعيت اصلي و اوج فضاسازي‌اش مي رساند.


نماد شازده كوچولي قصه سنت اگزوپري و رخ نمودن او در دل داستان خلبان آنتوان دو سنت اگزوپري در حضور دختركي چست و چابك در فيلم «تنها دو بار ...»، شكلي هويت مند و با رقه‌اي خاطره گون و تداعي كننده مي گيرد.


بازي نگاره جواهريان با آن حضور ترد و نرم و شيرين و كودكانه، جلوه اي از همان نماد و بروزي از يك خلق بازيگرانه فوق العاده جذاب و ماندگار به جا گذاشت.


فيلم بسيار زيبا، جذاب و دقتمند «تنها دوبار زندگي مي كنيم» در سينماي سال‌هاي اخير ايران يك استثناي شوق برانگيز است.



کد خبر: 8591
Share/Save/Bookmark