یکی از معضلات و مشکلات اساسی تلویزیون در شرایط کنونی که باعث شده مخاطبان تلویزیون تا حدودی از تماشای تله فیلمها و مجموعههای تلویزیوین سرباز بزنند، نبود جذابیت و گیرایی فیلمها وسریالهایی است که این روزها از شبکههای مختلف سیما در حال پخش است یکی از دلایل اصلی اینکه مجموعههای تلویزیونی سیما نمیتوانند در تقابل با هزاران شبکه ماهوارهای که به حق یا ناحق امروز با تلویزیون ما در رقابت برای جذاب مخاطب هستند، نبود جذابیت، محتوا، پژوهش و همچنین شتابزده گی در تولید آثار نمایشی است.
برخلاف ما که همیشه محدود به خودمان و مخاطب داخلی فکر میکنیم، سایر کشورها همیشه علاوه بر مخاطبان داخلی خودشان به مخاطبان جهانی نیز فکر میکنند.
اینکه تولید بسیاری از آثار نمایشی در تلویزیون ما فقط ظرف چند ماه شکل میگیرد، میتواند گویای این نکته مهم باشد که عوامل اصلی یک مجموعه تلویزیونی اعم از نویسنده، کارگردان، تهیهکننده، بازیگران و... فرصتی برای تحقیق و پژوهش در خصوص کاری که قرار است برای مثلا ۷۰ میلیون مخاطب بسازند ندارند.
باید به سرعت برای کم کردن هزینههای تولید شبانه روز کار کنند. این گونه ساختن و روانه آنتن کردن در حقیقت امروز نه تنها باعث ریزش مخاطب در تلویزیون شده، بلکه باعث یک آفت و مصیبت بزرگتر و خطرناکتری هم شده و آن اینکه مردم چون جذابیت و کشش لازم را در آثار وطنی نمیبینند به سمت شبکههای ماهوارهای گرایش پیدا کردهاند؛ چرا مخاطب ایرانی از تماشای آثار وطنی مانند گذشته لذت نمیبرد؟ جواب؛ مخاطب ایرانی میداند که فیلمنامههای تولیدی فیلمها و سریالهایی که این روزها با مصلحت اندیشی بسیاری از مدیران عرصه هنر نوشته و به راحتی ساخته میشوند، برگرفته از زندگی رئال مردم نیستند و عموما بدون هیچ پشتوانه علمی و مهارتی و تحقیقی به نگارش درمی آیند و نتیجه کاری هم که روی آنتن شبکههای مختلف سیما میرود بیمحتوا و و عاری از جذابیت و کشش لازم است.
یکی از مجموعههای تلویزیونی که در یکی دو ماه اخیر توانست تاحدودی مخاطبان تلویزیون را راضی و خشنود نگه دارد و به تا حدودی باعث شود که در ساعات پخش آن مردم کمتر به تماشای شبکههای ماهوارهای بنشینند، مجموعه تلویزیونی «هوش سیاه ۲» به کارگردانی «مسعود آب پرور» بود.
سریالی که هر یک از قسمتهای آن ریشه در واقعیت بیرونی و براساس پروندههای واقعی در بخش جرایم رایانهای پلیس و جرمهای اینترنتی با مهارت آب پرور شکل گرفته بود. این اثر معمایی پلیسی که بالطبع جذابیتهای ژانری خاص خود را برای مخاطب ما داشت به دلیل استفاده از موضوعات و مضامین تازه و به روز و همچنین پرداختن به جرمهای جدیدی که به فضای مجازی و دنیای دیجیتال و اینترنت ارتباط داشت توانست در یک ماه گذشته مخاطبان کم شده تلویزیون را با رسانه ملی آشتی دهد. چرا که مخاطب امروز سیما به اندازهای از مجموعههای تلویزیونی کلیشهای و تکراری خسته شده که دوست دارد وقتی به تماشای یک سریال مینشیند، با اثری متفاوت، نو و جذاب روبهرو شود و وقتاش بیهوده تلف نشود.
هوش سیاه با پرداختن به تخلفات اینترنتی، ایمیل، بلوتوث، هک کردن که همه آنها در جامعه معاصر به نوعی دزدی رایانهای به شمار میروند، پرده از خلافکاران جدیدی بردارد که هر لحظه امکان دارد با اعمال شان باعث آسیبهای جدی به نهادها وسازمانهای مختلف کشورمان شوند. این سریال با اتکا به جرایم دنیای مدرن و دیجیتالی، مخاطب امروز را با فضای متفاوتی از یک اثر پلیسی و معمایی آشنا میکرد. به همین دلیل و از آنجایی که واقعا جای ساخت و نمایش چنین سریالی در تلویزیون ما خالی بود، مورد توجه مخاطبین سیما قرار گرفت. از طرفی تعلیق، هیجان و ساختار روایی جذاب و دوست داشتنی از دلایل مهمی است که مخاطبین سیما را تشویق به تماشای این سریال کرد. در واقع این سریال در رقابت برای جذب مخاطب بیشتر به نوعی گوی سبقت را از سریالهای سطحی و مبتذل شبکههای ماهوارهای ربود و باعث شد که ما بدانیم که در تلویزیون کشورمان هم میتوان سریالی پلیسی و معمایی ساخت که برای اولین بار سرمخاطب ایرانی کلاه نمیگذارد وتوانایی جذب او را دارد. این روزها صدا و سیمای کشورمان مجبور به رقابت با شبکههای ماهوارهای شده تا بتواند همین مقدار مخاطبان باقی مانده خود را نیز بتواند نگه دارد. چون میداند مخاطب ایرانی برای پر کردن اوغات فراغت و بیکاری خود هزاران شبکه تلویزیونی را برای تماشای فیلم و سریال ایرانی و خارجی در اختیار دارد.
ساخت مجموعههای تلویزونی مانند «هوش سیاه 2» نشان دهنده این نکته مهم است که اگر اثر متوسط رو به بالایی در رسانه ملی به دور از کلیشههای مرسوم ساخته شود، میتواند برای مخاطب ما جذاب باشد. معمولا در سینما و تلویزیون ما برخلاف سایر کشورها تهیه کنندگان و کارگردانان و همچنین مسولین و مدیران سینما و تلویزیون چندان تمایلی به ساخت سری دوم یا سوم یک فیلم سینمایی یا مجموعه تلویزیونی ندارند. چون میدانند نتیجه کار چندان مورد توجه منتقدان و مخاطبان در این دو حوزه قرار نخواهد گرفت. معمولا در شرایطی کارگردان و تهیه کنندهای راضی به ساخت سری دوم یا سوم یک اثر میشود که از قدرت جذابیت و کشش لازم قسمت بعدی یک اثر برای جذب مخاطب اطمینان کافی داشته باشد. چرا که فیلم نامه اینگونه آثار باید قابلیت نگه داشتن مخاطبین سری اول یا دوم خود را داشته باشند.
مجموعه تلویزیونی «هوش سیاه دو» که در ادامخ «هوش سیاه یک» ساخته شد هم از این قاعده مستثنی نبود. سری دوم این مجموعه تلویزیونی هم در راستای سری اول آن ساخته شد و برخلاف سری اول مخاطبین بیشتری را توانست جذب خود کند.
پیروزی ضد قهرمان سریال بر قهرمان اصلی عنصر مهمی بود که باعث جذب مخاطب برای این سریال شد. این سریال نشان داد که هنوز هم مبارزه قهرمان و ضد قهرمان سریال یا همان بازی دزد و پلیس توانایی جذاب مخاطب را دارد. در واقع یکی دیگر از عناصر مهم این سریال پرداخت درست قهرمان و ضد قهرمان اسن اثر بود. معمولا در طول این سالها در تلویزیون بیشمار سریالها و فیلمهایی که ساخته شدهاند ودر انها قهرمان از ضد قهرمان قویتر و زیرکتر بوده است. در این گونه آثار مخاطب همیشه از قبل میداند که بالا خره قهرمن، ضد قهرمان و شخصیت منفی داستان را شکست خواهد داد. اما در سریال «هوش سیاه دو» تا به انتها مخاطب منتظر میماند که ببیند، بالاخره ضد قهرمان شکست میخورد یا نه؟ بنابراین میتوان گفت که یکی از فاکتورهای مهم این سریال در جذب مخاطب فیلم نامه هوشمندانه و همچنین شخصیتپردازی دقیق کارکترهای داستان آن بود. ضمن اینکه نباید از بازی «حسین یاری» در نقش سرگرد احمدی و همچنین «کیکاوس یاکیده» در نقطه مقابل او و بازی قابل قبولی هر دو آنها هم یکی دیگر از جذابیتهای این سریال پلیسی و معمایی بود.