سوگ سروده شاعران در رثای اصحاب کربلا، همواره بستری برای ارائه اندیشه های عظیم اعتقادی و شیعی به فضل تعالی نگری ادبیات فارسی است.
پس از آنکه نهضت های شیعی به شکل سیاسی خود در بستر شعار شعوبیه شکل یافتند انعکاس آن در جوانب متعددی متجلی شد. ادبیات نگره ای جهان شمول و گستره مند بود که به سرعت مسیری از فضیلت حقیقی را در پیچ و خم وقایع تاریخی پیمود و با تغلب بر مضامین حکومتی روند تازه ای را دریش گرفت.
حضور ادبیات عاشورایی پیوند دیرین ایستایی این حماسه با نگرش تاریخی ایرانیان است که در قالب مراثی و مناقب رخ نمود پیدا کرده است. سپس اندیشه عاشورا سرایی به مناسبت رونمایی از وضعیت اجتماعی سیاسی شیعیان در فضای پر تعصب فرق شکل گرفت. این پرداخت در نوع خود مزید بر ارادت خاص ایرانیان به خاندان رفیع الشان اهل بیت (ع) است و در بستر تاریخ از مناظر پرداخت متفاوت بهره مند است.
در این قالب پرداخت ها به دو شکل ارائه می شود که در بخش اول نوعی پرداخت روایی است که در آن مظلومیت ها و شرح قایع به تصویر در امده است اما در بخش دوم که مهمترین جلوه گاه تجلی عاشوراست به مفاهیم فرهنگی و اعتقادی اصیلی که در بطن این واقعه است می پردازد و به نوعی با فرهنگ سازی عاشورایی توامان است.
ادبیات عاشورایی مقوم گونه ای از حماسه سرایی است و به رغم آنکه حماسه سرایی از اسطوره پردازی مجزا نیست لکن دگرگونی های تطبیقی اجتماعی خاصی در حماسه سرایی عاشورا وجود دارد.
در قرون اولیه ادبیات فارسی، به علت رویکرد بسته و متعصب حکومت نسبت به شیعیان و ستم و تعدی اختناق آمیز آنان، صراحت بیان از میان رفت و جای خو را به تقیه داد. از این رو اشعار زیادی در این خصوص از این دوره بر جای نمانده است.
در عبور از گذرگاه تاریخی ادبیات عاشورایی در نخستین فصول باید از کسایی مروزی نام برد که او را پرچمدار شعر شیعی دانسته اند. زیست زمان او به قرن چهارم بر می گردد، او در وصف حاذق است و چیره دست و چنان است که در مراثی به جایگاهی دست یافته است.
نیز مدح و منقبت خاندان آل محمد(ص) که گرچه در پاره ای موارد از ساختمندی اصولی برخوردار نیست لکن در نوع خود شایان ذکر و تحسین است. نخستین سوگ نامه عاشورایی را کسایی مروزی سروده که به صورت مجموعه ای مکتوب موجود است.
او در ابیاتی واقعه عاشورا را چنین به کلام در آورده است:
باد صبا درآمد فردوس گشت، صحرا
آراست بوستان را، نيسان به فرش ديبا
دست از جهان بشويم، عزّ و شرف نجويم
مدح و غزل نگويم، مقتل كنم تقاضا
ميراث مصطفي را، فرزند مرتضي را
مقتول كربلا را، تازه كنم تولاّ
آن ميرِ سر بريده، در خاك خوابُنيده
از آب ناچشيده، گشته اسير غوغا
تخمِ جهانِ بي بر، اين ست و زين فزون تر
كهتر، عدوي مهتر! نادان عدوي دانا
بر مقتل، اي كسائي ! برهان همي نمايي
گر هم برين بپايي، بي خار گشت خرما
تا زنده اي چنين كن، دلهاي ما حزين كن
پيوسته آفرين كن بر اهل بيت زهرا
سنایي غزنوي شاعر شـيـعـي سـده پنجم و ششم نیز به شرح و بیان قیام عاشورا پرداخته است و در اثر معروف خود، حدیقه الحقیقه سروده ای را در رثای حضرت سید الشهدا(ع) تصویر کلام در آورده است.
عفو و خشمش، همه سكون و رضا
حبَّذا كربلا و آن تعظيم
كز بهشت آورد به خلق، نسيم
و آن تنِ سر بريده در گل و خاك
و آن عزيزان به تيغ، دلها چاك
و آن چنان ظالمان بد كردار
كرده بر ظلم خويشتن، اصرار
ععمق بخارایی نیز از شاعران معروف همین سده است.. او درباره واقعه کربلا چنین سروده است:
به اهل قبله بر از کافران رسيد آن ظلم
کز آتش و تف خورشيد روي بسته گياست
سواد ساحت فرغنه بهشت آيين
چو کربلا همه آثار مشهد شهداست
کز آب چشم اسيران و موج خون شهيد
نباتهاش تبر و خون و خاکهاش حناست
رشيد الدين وطواط نیز از شعرای صاحب نام سده ششم است که در قصاید خود به تفصیل، عاشورا را در فضل عبارات موزون بنشانده است
در فوت من مکوش مبادا زحب فضل
وقت تسحري بود از فوت من تو را
در خون من مشو که به خون شسته ام دو رخ
بي تو به حق خون شهيدان کربلا
جمال الدين محمد اصفهاني، به رغم اعقادات خویش تحت لوای حنفيه، تمایلات شیعی داشته است. اشعار او بیانگر این تمایلات و اشارات دقیق و فصیح او به این ماجراست.
در شعری که به عطش ناکی اصحاب کربلا اشاره دارد، چنین سروده است:
پيوسته در حمايت او لشگر بلا
همواره در رعايت او اهل روستا
مقصود جستجوي سکندر به شرق و غرب
مطلوب آرزوي شهيدان کربلا
گاهي دهد به تيغ زبان رونق سخن
گاهي زبان تيغ بدو يا بدان جلا
روند سرایش این اشعار تا پایان قرن ششم و اوایل قرن هفتم چنین است لکن اشارات صریح تر به موضوع عاشورا و حقایق آن در قرون بعد و به سبب کاهش اختناق از جانب حکومت ها گسترش بیشتری می یابد تا آنجا که از اواخر قرن هشتم تا قرن یازدهم پرداخت به موضوع عاشورا با وجوه تازه تر و درخشانتری روبه روست.
ادامه دارد...
مریم خاکیان