این روزها شاهداین هستیم که شبکه های مختلف سیما به بهانه های مختلف برخی از مجموعه های تلویزیونی و سریال های قدیمی تلویزیون را یا به تله فیلم های تلویزیونی تبدیل می کنند و یا اینکه به بهانه نبود برنامه مناسب با توجه به تعطیلی مدارس و دانشگاه ها و همچنین تعطیلات تابستان روی آنتن می فرستند. تاجایی که برخی از مجموعه های تلویزیونی مانند«دست بالای دست» که در غالب تله فیلم روی آنتن رفت. در جدید ترین اقدام هم این روزها شاهد این هستیم که مجموعه های تلویزیونی و طنز «زندگی به شرط خنده» و «کمربندها را محکم ببنیدید» هر دو به کارگردانی «مهدی مظلومی» روی آنتن دو شبکه مختلف سیما هستیم. سریال هایی که بارها تاکنون به بهانه های مختلف روی آنتن رفته و از شبکه های تازه تاسیس و قدیمی سیما روی آنتن رفته اند. آثاری که در زمان پخش خود تاحدودی توانستند مخاطب داشته باشند .
تیپ های آشنایی که این دومجموعه ارائه کردند ، مثل «خشایار مستوفی» با بازی «حمید لولایی» که این کارکتر از مجموعه تلویزیونی «زیرآسمان شهر» به این سریال آورده شد، یا آقای ملکی با بازی «فتحعلی اویسی» بعدها بارها توسط او مدام تکرار شد ، تاجایی که به کلیشه و تکرار رسیدند. از طرف می توان گفت این گونه آثار باعث شدند که یک سری از تیپ ها و کارکترها به تلویزیون راه یابند تاجایی که به مرور تيپ سالاری در تلویزیون جای خود را به شخصیت سازی گرفت، آثاری در حوزه تله و سریال ساخته شدند که در اکثرآنها مخاطب با آدمهایی سطحی و پیش پا افتاده سر و کار داشت و نمی توانست به کارکترهایی که هیچ گونه شناختی از آنها نداشت و در زندگی شخصی خوداش هم آنها را تاکنون ندیده بود ارتباط برقرار کند، به همین دلیل به سرعت بسیاری از تله فیلم ها و سریال های این چنینی از سوی مخاطب پس زده شدند و مخاطب با از دست دادن تلویزیون خودی به فکر پیدا کردن سرگرمی و تفریح تازه بود، تا اینکه شبکه های های ماهواره ای به ناگاه از راه رسیدند و روز به روز با سرمایه گذاری های هنگفتی که انجام دادند ، توانستند آثاری سطحی و مبتذل خود را با دوبله فارسی به خورد مخاطبان قدیمی و جدید تلویزیون ما دهند.
همچنین در میان توانستند کلیه محصولات اقتصادی خود را نیزاز طریق پخش آن در اول، وسط و انتهای سریال ها به مخاطب ما غالب کنند . حالا دیگر مخاطب دوست دارد بیشتر وقت و انرژی خود را صرف تماشای مجموعه های تلویزیونی و برنامه های شبکه های ماهواره ای کند. کسی هم نمی تواند مانع انتخاب درست یا غلط او شود. چون تنوع و خلاقیت و تازگی را در آثار وطنی نمی بیند.
یکی از آفت های مجموعه های کمدی و طنز در کشورمان این بوده که در اکثر مواقع این گونه آثار در فيلمنامه و شخصیت پردازی دچار مشکل بوده اند . تاجایی که مخاطب به هیچ عنوان نمی توانسته با کاراکترها و شخصیته ای مختلف آنها ارتباط برقرار کند. در برخی از مواقع هم که فیلمنامه مشکلی نداشته، این کارگردان اثر بوده که به سليقه خود همیشه دوست داشته که فيلمنامه این گونه آثار را در سر صحنه تغيير دهد. در واقع می توان گفت که نقطه ضعف اصلی آثار نمايشی تلویزیون در طی این سال ها «متن» آنها بوده است. از سویی این گونه سریال های کمدی که نمونه پیش پا افتاده آن را این روزها در مجموعه «خنده بازار» نیز می بینیم؛ با بهره گيری از كليشه های مرسوم درایچاد لحظات کمدی و طنز برای مخاطب تلاش می کنند، تلاشی که بارها در طی این سال ها تكرار شده است. آثاری که در فیلمنامه آنها تناقض ها و تضادهای بسياری را می توان در روند قصه پردازی ، روايت و شخصيت پردازی دید. تاكيد بر عناصر تصادف در حل ماجراها و محور قرار گرفتن عنصر غافلگيری كه ساده ترين تمهيد برای نگارش فيلمنامه های این گونه آثار بوده است نیزیکی از مشکلات اساسی این آثار بوده است. در کنار آن می توان به این نکته مهم هم اشاره کرد که در طی این سال ها طنز در کشور ما به خصوص در حوزه تلویزیون خلاصه شده در اینکه بازیگر مطرح طنز بخواهد بسياری از آداب و رسوم و گویش های مورد احترام جامعه را به سخره بگیرد. که این نه تنها طنز نیست بلکه نوعی توهین به زبان و قومیت نیز هست.
جالب اینکه در این گونه آثار بازيگران نيز به هر شكلی كه دلشان می خواسته با بداهه پردازی بازی خودشان را با صرف كمترين انرژی و خلاقيت و صرفا با ارائه تيپ های تكرارشونده و تكيه كلام سازی با هدف رواج در بين تماشاگران انجام می دادند. به هرحال تلویزیون به قدری این گونه مجموعه ها را پخش و به روی آنتن فرستاده که امروز مخاطب تلویزیون با دیدن این آثار مثل «خنده بازار» هم واقعا دیگر نمی تواند این گونه برنامه های را تحمل کند. بدبختانه یا خوشبختانه در زمانی که این مجموعه ها به عنوان آثار کمدی و طنز ساخته و روانه آنتن تلویزیون شدند، صدا و سیما مانند امروز درگیر رقابت با شبکه های ماهواره ای نبود. شبکه هایی که چه دوست داشته باشیم و چه دوست نداشته باشیم امروزه باعث شدند که مخاطبان سینما و تلویزیون به سمت برنامه هایشان کشیده شوند. سوال اینجاست که همه ما قبول داریم که این روزها مشکلات اقتصادی در میزان و کیفیت تولیدات تلویزیون تاثیرات منفی داشته است، اما آیا ما باید خودمان با ساخت آثار بی کیفیت و یا اینکه با نمایش هزار باره برخی از آثار قدیمی و جدید باعث ضربه زدن به مخاطبان سیما شویم. مخاطب به تنوع و تازگی در آثار تلویزیونی علاقه مند است .
نمی توان به اجبار و زور مخاطب را وادار کرد که با توجه به مشکلات مالی تلویزیون از ماهواره دیدن صرف نظر کند و وقت خود را صرف تماشای آثار تکراری و کلیشه ای سیما کند. باید با افرایش کیفیت آثار تلویزیونی مخاطب را سیما به تماشای آثار وطنی ترغیب کند. و گر نه روز به روز شاهد این نکته تاسف بار خواهیم بود که کودکان ، نوجوانان و جوانان ما شب ها با خاطره شخصیت ها و کارکترهای سطحی و مبتذل شبکه های ماهواره ای سپری خواهند کرد.
یادداشت: علی یعقوبی