اگر دلم می‌گرفت به‌ آرامگاه باباطاهر یا بوعلی می‌رفتم
قاسم زارع در گفتگو با هنرنیوز؛
اگر دلم می‌گرفت به‌ آرامگاه باباطاهر یا بوعلی می‌رفتم
قاسم زارع می گوید: برای اولین بار رفتن ما به علی صدر و دیدن غار آن هم به شکل محدود خیلی سخت بود. اما واقعاً از عجایب روزگار بود.
 
تاريخ : يکشنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۱ ساعت ۱۰:۳۸
همدان شهر خاطره، شعر، بابا طاهر، ابوعلی سینا شهر کوه و فلسفه است و این گونه صحبت‌های ما با قاسم زارع آغاز می‌شود.

میدان اصلی همدان هنوز هم مثل قدیم‌هاست؟
با خنده می‌گوید بابا همدان شهر شعر و فیلسوف است آن وقت شما از میدان همدان شروع می‌کنید؟! همدان شهری است که به صورت دایره‌های متحد المرکز ساخته شده و میدان امام خمینی دایره اصلی و میدان مرکزی شهر است. از این میدان به هر نقطه همدان و بالعکس از همه نقاط شهر به راحتی به این میدان دسترسی دارید.
شش خیابان اصلی شهر یعنی باباطاهر، بوعلی، اکباتان، شریعتی، تختی و شهدا به میدان مرکزی همدان وصل شده‌اند. این طور که من شنیدم یک معمار شهرساز آلمانی، به نام «کارل فریش» در سال ۱۳۰۷ نقشه شهر را تهیه کرده و دو سال بعد هم شروع کردند به ساختنش و تا ۱۳۱۲ شهر به این شکل در آمده است. یعنی ۲۴ سال قبل از این که من بدنیا بیایم. این طور که می‌گویند ميدان مركزی همدان خواهر خوانده‌ی شهر «كارل سروهه‌« آلمان است چون تعداد خيابان‌هایشان یکسان است و ظاهراً معماری هر دو شبیه به هم .
میدان همدان به دلیل معماری خاص و گنبدهای دور تا دور آن و نقش و نگار موجود بر در و دیوار، جذابیت خاص خودش را دارد اما متأسفانه یک بخشی از میدان بانک شد و از بین رفت. البته گنبدها را دوباره برایش ساختند اما آن نما و جلوه سابق را ندارد. هنوز هم نقش حیوانات و آدمها که بعضی از آن با عنوان فرشته نگهبان یاد می‌کنند، آجركاری‌‌ها، نقش برجسته‌ها، گچبری‌ها، پنجره‌های چوبی و سردرها یادآور قدمت میدان همدان است...

از میدان همدان که بگذریم کدامیک از شهرهای ایران را بیشتر دوست دارید؟
تمام ایران واقعاً دیدنی است. متأسفانه مسوولان مملکت با دنیای گردش و گردشگری بیگانه‌اند. ایران حداقل می‌تواند نگین گردشگری خاورمیانه و آسیا باشد به جهت دیدنی‌هایی که در شهرهای بزرگ شیراز، اصفهان، تبریز، همدان و... هست. تازه شهرهای کوچکتر هم بسیار زیبایند اما آنها را نمی‌شناسیم. در تمام ایران می‌توان خیمه گردشگری زد ولی دیدگاه مسوولان ما به دنیا گردشگری وارونه است و متأسفانه به آن بها نمی‌دهند.
کشورهای همسایه‌ی ما با گردشگری کشور خودشان را اداره می‌کنند. یعنی دخل و خرج مملکتشان با گردشگری تأمین می‌شود نه با نفت و گاز، حتی در اروپا با صنعت گردشگری اقتصادشان را پویا و زنده نگه می‌دارند اما متأسفانه ما اسیر یکسری مسایل هستیم که از گردشگری محروم شدیم. در حالی که بوسیله‌ی گردشگری می‌توانیم به بهترین نحو اقتصادمان را اداره کنیم. طبیعت، هنر، تاریخ، فرهنگ و ... حتا خودمان ایرانگردی نمی‌کنیم چه برسد به این که بخواهیم جذب توریست و کسب درآمد کنیم.

شما گفتید ایران می‌تواند نگین خاورمیانه و آسیا باشد. می‌دانستید ایران دهمین کشور دارای جاذبه تاریخی و پنجمین کشور دارای جاذبه طبیعی است؟
صد درصد. برای این که بقیه جاها این همه دیدنی زیبا و بکر، این همه ابنیه تاریخی ندارند. کجا در زمستانش در سواحل جنوب می‌توان در آب شنا کرد و در شمال می‌توان روی یک متر برف غلتید. یعنی در سردترین فصل سال شما هم می‌توانید گردشگری تابستانی داشته باشید هم زمستانی!
از آن طرف در تابستان شمال غرب و غرب از همدان، اسالم و خلخال تا کردستان و ارومیه بهترین فصل را دارند. یا زیبایی‌های سواحل گیلان و مازندران تا گلستان و ترکمن صحرا. اینقدر جاذبه گردشگری داریم که در حرف و سخن نمی‌گنجد.

مثلاً همه‌ی ما همدان را با غار علی صدر می‌شناسیم. اما آیا کسی به این فکر کرده که روستای علی‌صدر را هم ببیند؟
حرف منم همین است. در سفرهای خارجی دور افتاده‌ترین نقاط کشورشان را با یک جاذبه کوچک آنقدر بزرگ جلوه می‌دهند که گردشگر با هیجان حاضر است تا آنجا برود اما اینجا....
مثلاً همدان با آثاری مثل کتیبه‌های گنجنامه، تپه هگمتانه، تپه مصلی، شیر سنگی که مربوط به دوران باستان است و یا با آثار پس از اسلام مانند آرامگاه بوعلی‌سینا، باباطاهر، استر و مردخای، برج قربان، حمام قلعه، بازار همدان، کلیسای گریگوری استفان، گنبد علویان خودش یک دنیا حرف دارد. یا مثلاً همین لاله جین حتی فراتر از ایران سفال این شهر کوچک را می‌شناسند. یا روستای «ورکانه» با سنگ‌های ریز و درشت با رنگ قهوه‌ای سوخته با رگه‌های قرمز رنگ یا روستای «سیمین ابرو» در جنوب شرقی همدان وسط دره‌ها با آب و هوای خوش، پرندگان، حیوانات و طبیعت زیبا و بکر با درختان گردو معروفش همه و همه جاذبه است که باید برایشان وقت گذاشته، معرفی و سرمایه گذاری شود.

اگر دلتان تنگ می‌شد و احساس می‌کردید باید بزنید بیرون، کجای همدان می‌رفتید؟
اگر دلم می‌گرفت به‌ آرامگاه باباطاهر یا بوعلی که به ما نزدیکتر بود، می‌رفتم. یا نه اگر دلم می‌خواست در طبیعت باشم می‌رفتم دره عباس آباد یا گنج نامه یا به قول معروف آنوقت‌ها می‌گفتیم بریم سر استخر. البته مثل حالا نبود که جاده کشیده باشند کوره راه بود و با یک کوهنوردی درست حسابی می‌رسیدیم.

زمان کودکی یا جوانی شما هم، مردم غارعلی صدر می‌رفتند؟
دسترسی به غار علی صدر به این صورت نبود. تازه کشف شده بود و امکاناتش از لحاظ جاده و یا تسهیلات داخل غار به شکل الان نبود. راه هم سخت و طولانی بود بنابراین رفتن به آنجا مستلزم برنامه‌ریزی و داشتن ماشین می‌شد.

اولین باری که رفتید غارعلی صدر یادتان هست؟
اولین بار نوجوان بودم. دایی من عضو هیئت کوهنوردی همدان و از نخستین کسانی بود که وارد غار شد. تکه سنگ‌هایی هم از غار آورد که جزو تزئینات خانه‌ی ما شد. برای اولین بار رفتن ما به آنجا و دیدن غار آن هم به شکل محدود خیلی سخت بود. اما واقعاً از عجایب روزگار بود.

از باباطاهر بیت خاصی یادتان هست ؟
من بچه همان اطرافم. گنبد علویان ابتدای کوچه قصابان به دنیا آمدم. از فاصله صد تا دویست متری به یک تپه خاکی می‌رسیدیم، یک گنبد کوچک که همان آرامگاه بابا طاهر بود و تمام بچگی من در آن کوچه و باغ‌های دور تپه معروف و در صحراهای اطراف آن به نام «علی گردان» گذشته است. به هر حال این تپه خاکی برای ما شده بود قبله‌ای.
به زور خودمان را از تپه می‌کشیدیم بالا. درب آرامگاه باباطاهر هم که همیشه بسته بود، مگر روزها خاصی که دراویش جمع می‌شدند و مراسم داشتند.

پس آرامگاه را هم بعداً مرمت کردند؟
بله، این‌ها همه پیش از انقلاب در دروه پهلوی مرمت شد، بوعلی و بابا طاهر، کشف غار.

نگفتید بلاخره چه بیتی از اشعار باباطاهر را دوست دارید؟
همان بیت معروف:« به صحرا بنگرم صحرا ته وینم/ به دریا بنگرم دریا ته وینم/ چه در شهر و چه در کوه و چه در دشت /به هر جا بنگرم آنجا ته وینم.» 

شعر معروف بوعلی سینا را یادتان می‌آید؟

بله. « کفر چو منی گزاف و آسان نبود/ محکم تر از ایمان من ایمان نبود/ در دهر چو من یکی و آن هم کافر/ پس در همه دهر یک مسلمان نبود.» 

مریم اطیابی
کد خبر: 49660
Share/Save/Bookmark