مردم طبیعت را فدای لذات آنی خود میکنند،
چرخه معیوب در جمع آوری زباله توسط تلاشگران عرصه محیط زیست
اگر عدهای نابخردانه طبیعت را آلوده کنند و گروهی از شهروندان به جمعآوری زباله بپردازند دور باطلی و چرخه معیوبی خواهد بود که نتیجه مطلوبی نخواهد داشت.
تاريخ : يکشنبه ۸ ارديبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۱۴:۱۲
امروزه حضور مردم در باغات و جنگلها و محیطهای طبیعی که با هدف رسیدن به آرامش و حس لذت انجام میگیرد با آسیبهای فراوانی از جمله کندن شاخ و برگ درختان، روشن کردن آتش و ریختن زباله، نوشتن یادگاری و... همراه است. گاهی برای رفع این آسیبها سالیان متمادی زمان لازم است آسیبهایی چون ریختن زباله که مردم در عرض یک ساعت در مکانی طبیعی به جای میگذارند و تجزیه آنها سالها زمان میبرد به عبارتی مردم طبیعت را فدای لذات آنی خود میکنند.
از سویی حفاظت از محیط زیست تنها وظیفه دستگاه یا ارگانی خاص نیست بلکه همه مردم باید از این نعمت الهی محافظت کرده و آن را برای آیندگان حفظ نمایند. این امر نیازمند فرهنگسازی در بین خانواده ها توسط رسانهها و فعالان و دوستداران محیط زیست است.
یادداشت زیر به بررسی چرخه معیوب جمع آوری زباله توسط تلاشگران عرصه محیط زیست میپردازد.
انباشت زباله در طبیعت از معضلاتی است که کشور ما دچار شده و روز به روز بر وخامت آن افزوده میشود. عدم مدیریت پسماند و کمرنگ بودن نقش نهادهای آموزشی و رسانههای تصویری و شنیداری به ویژه در امر پیشگیری بر این مشکل مهم دامن زده است. در این میان گاهی نهادهای مدنی و فعالان زیست محیطی تلاشی در جهت جمع آوری زباله ها در طبیعت میکنند اما آیا با این تلاشها جنگلها، دریاها، تالابها و کوههای زیبایی که مملو از زباله است پاک خواهد شد؟ تلاشگران عرصه محیط زیست بر این امیدند که مردم به درک درستی از مسئله بهداشت محیط زیست و طبیعت برسند و بتوانند خود را با دیگر کشورها مقایسه کنند و زبالهای بر روی «زمین» این مادر طبیعت رها نکنند.
اما اگر عدهای این عمل نابخردانه را انجام دهند و طبیعت را آلوده کنند و گروهی از شهروندان به جمعآوری زباله بپردازند دور باطلی خواهد بود و چرخه معیوبی که نتیجه مطلوبی نخواهد داشت.
باید این تلاشها همراه با برانگیختن حس مسئولیت و آموزش شهروندان و جوامع محلی باشد تا مردم با نقش خود در جهت توسعه پایدار وحفاظت از محیط زیست آشنا شوند. این امر محقق نمیشود مگر این که نهادهای مدنی به صورت تخصصی و طبق اساسنامهها و مرامنامهها عمل کنند. مثلا اگر نهادی در زمینه امور هنری فعالیت میکند و یا رسالت و وظیفه تشکلی محیط زیست دارد وارد عرصههای دیگر نشود مثلا وارد فعالیتهای سیاسی و یا خیریه یا روانشناسی نشوند و یا از هیجانات اجتماعی و سیاسی پرهیز کنند.
در دو دهه گذشته تشکلهای غیر دولتی بیشترین آسیب را از فعالیتهای حاشیهای وغیر مرتبط دیدهاند. از سوی دیگر زمانی که در رسانههای ملی مانند رادیو و تلویزیون به مسئله محیط زسیت اختصاص دارد بسیار ناچیز است به خصوص در کشوری که مسئلهی پسماندها یک بحران محسوب میشود که به نظر میرسد باید تلاش بیشتری در این زمینه صورت گیرد.
نقش آموزش به خصوص نهادهای آموزشی دولتی مانند آموزش و پرورش و وزارت علوم بسیار مهم است و میتواند در توانمندسازی دانشآموزان و دانشجویان و مسئولیتپذیری شهروندان مفید واقع شود. با اختصاص واحدهای درسی و آموزشهای نوین در زمینه محیط زیست تحصیل کردگان متعهد تربیت کند و نهادهای دولتی متولی و مرتبط مانند ادارههای محیط زیست و منابع طبیعی و شهرداریها میتوانند با برگزاری همایشها، کارگاهها، تورهای آموزشی و همکاری با نهادهای مدنی و تشکلهای زیست محیطی به برطرف کردن این بحران کمک کنند.
به تازگی برخی از نهادهای مدنی در تلاشند تا در تعامل با دیگر نهادها به سوی آموزش محوری حرکت کنند تا شاهد این چرخه معیوب نباشند و بر این امیدند که شهروندان به جایگاهی برسند تا زباله کمتر تولید کنند و زبالهای در زمین ریخته نشود تا عدهای آن را جمع آوری کنند.