عصر کلاسیک موسیقی غرب در هنر سه استاد بزرگ معنا یافت؛ هایدن، موتسارت، بتهون. که دو تن از این اساتید یعنی موتسارت و بتهوون از سبک برترین استاد کلاسیک یعنی « هایدن » تأثیر پذیرفتند. هایدن در تکامل بخشیدن به سمفونی و کوارتت زهی پیشگام موتسارت و بتهون بود.
فرانتس یوزف هایدن(Franz Joseph Haydn) هنرمند بزرگ سده هجدهم میلادی در ۳۱ مارس ۱۷۳۲ دیده به جهان گشود. روزی که نه تنها« رورائو » بلکه جهان شاهد تولد یکی از بزرگترین هنرمندان تاریخ موسیقی بود.
هایدن در قلب تحولات اروپای سده هجدهم متولد شد. هنگامی که روسو شهرت یافت و اندیشههای ضد اشرافیت او رونق گرفت و بر سر زبان ها افتاد.ازین پس طبیعت الگوی سادگی و احساس انسانی شد.ولتر و لابینس صاحب دائره المعارف شدند و بعدها هم کانت در این رابطه اثر مستقیم داشت.چاپ کتاب تاریخ هنر دوران گذشته وینکلمان جهان پیرامون را متحول کرد و این کتاب دستمایه آثار گوته شد.ایفیژنی از تاوریس اثر گوته و اپرایی با همین نام از گلوک اتفاقی نادر بود که در شروع عصر کلاسیک اروپا تاج شکوه کلاسیک را بر سر نهاد.
روزگار هایدن روزگار سلطه اشرافیت بود و بدون آن نه هایدن و نه بتهون قادر به ادامه حیات هنر نبودند. در همین عصر موسیقی از کاخ به سالنهای عموم مردم راه یافت و در سال 1748 نخستین کنسرت جهانی برای عموم در آکفورد به روی صحنه رفت.
در میانه این جهان روبه تحول، هایدن، در روستایی کوچک در رورائو اتریش و در خانه مردی زاده شد که چرخ ارابه می ساخت و هایدن کوچک تا شش سالگی بهجز آوازهای عامیانه که پدرش دلبستهٔ خواندن آنها بود و نیز رقص هایی روستایی که هنگام جشن و سرور در گوشه و کنار زادگاهش برپا میشد، چیزی از موسیقی نمیشناخت.
در ۸ سالگی به وین رفت تا به عضویت گروه پسران آواز خوان کلیسای «سناشتفان» درآید. آنجا هیچ امکانی برای تحصیل آهنگسازی و هنر نوازندگی برایش فراهم نیامد و هنگامی که صدای خوشش را از دست داد او را بدون کمترین پول از سناشتفان روانهٔ گوشهٔ خیابان کردند. او درباره این دوره چنین میگفت: با تدريس موسيقی به بچههای ۷، ۸ ساله بود که به زحمت میتوانستم زنده بمانم.
او در آن ایام در تلاش بود، آهنگسازی را به تنهایی بیاموزد و همزمان به نوازندگی ویولون در گروه محبوب نوازندگان خیابان وین که اسباب سرگرمی و تفریح شبانهٔ مردم را فراهم میکرد پرداخت.
هایدن در توصیفی خردمندانه از وضعیت خود چنین گفت : «آنجا نهفقط دلگرم به اقبال بودم بلکه در مقام رهبر ارکستر میتوانستم دریابم، چهچیز سبب تقویت جلوهای صوتی میشود یا آن را تضعیف میکند و به این ترتیب درمییافتم به دلخواه خود ترکیب سازها را بهبود بخشم»
نخستین آثار این نابغه بزرگ در سال 1753 در وین اجرا شد و در سال 1757وی به ریاست ارکستر مورتسین استخدام شد. در همین زمان بود که هایدن نخستین سمفونی خود را ساخت. بعدها اضافه شدنش به گروه شاهزاده نیکلا استرهاتی کمک کرد تا پیشرفتش روز به روز افزون شود. او تا آخر عمر در خدمت شاهزاده نیکلا ماند و دوستانش موتسارت و بتهون و شوپرت را به سبب عدم حمایت از شاهزاده شماتت میکرد.هایدن بر خلاف هنرمندان هم عصرش به سبب حمایت شاهزاده تا آخر عمر در ناز و نعمت زندگی کرد. در سال 1790 میلادی در آکسفورد یکی از سمفونیهای بزرگ خود را اجرا کرد و موفق به دریافت درجه دکترای افتخاری از آکسفورد شد. به همین سبب سمفونی شماره 92 خود را آکسفورد نامید. یکی از ماندگارترین موسیقیهای هایدن «خدایا فرانس امپراتور ما را نگهدار» بعدها به سرود ملی آلمان و اتریش بدل شد.
از آثار او می توان به ۱۰۴ سمفونی از جمله سمفونی مشهور شگفتی، ۸۳ کوارتت زهی، ۱۲۳ قطعه موسیقی مجلسی، ۵۲ سونات برای پیانو، اوراتوریای آفرینش، ۶ کوارتت برای فلوت و زهی ها، ۶ سونات برای فلوت، ویلن، ویلنسل، ۳ پیانو تریو، ۶ کوارتت اپوس ۱، ۶ دیورتیمنتو ( کوارتت ) اپوس ۲ ، ۱۴ مس و از اپراهایش می توان به اپرا های: شیطان لنگ( Il diavolo Zoppo)، Acide e Galatea ، la Canterina ، lo speziale ، L'infedeltà delusa ،L'incontro improvviso ، Orlando Paladino ، Il mondo della luna ،La vera costanza، La fedeltà premiata ، L'isola disabitata ، le pescatrici، Armida و L'anima del filosofo اشاره کرد.
برگرفته از کتاب اطلاعات جامع موسیقی، تالیف بهرام نفری
مینا عبدی