کمبود موسیقی ما حجم و پرسپکتیو است!
آهنگساز گروه «دف‌نوازان مشتاق»؛
کمبود موسیقی ما حجم و پرسپکتیو است!
آهنگساز گروه «دف‌نوازان مشتاق» درباره سازهای تازه در ترکیب موسیقایی گفت:موسیقی ما به حجم و پرسپکتیو نیاز دارد!
 
تاريخ : يکشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۴۴
فردین کریم خاوری آهنگساز گروه «دف‌نوازان مشتاق» یکی از آهنگسازانی ست که بر استفاده از سازهای ابداعی در ترکیب ارکسترها تاکید دارد. درباره علت نیاز به سازهای ابداعی و لزوم استفاده از آن ها با وی گفتگو کردیم.


نیاز به سازهای تازه به چه سبب در موسیقی ایرانی احساس می‌شود؟ آیا سازهای ایرانی که صدها سال نیاز مخاطبان خود را به موسیقی برآورده کرده‌اند؛ اکنون ناقص فرض می‌شوند؟
 

هنر شرقی و هنر غربی با یکدیگر بسیار متفاوت‌اند. این تفاوت ریشه در هویت مردم شرق و غرب دارد. مردم در جهان غرب به بحث فلسفی گرایش دارند و برون گرا هستند؛ مردم شرق حکمت‌گرا و درونگرا هستند. تلفیق ارزش‌های این دو نیز با یکدیگر بسیار متفاوت است. گرچه ممکن است که عده‌ای معتقد باشند؛ دلیلی ندارد که این دو را با هم تلفیق کنیم؛ اما نیاز جامعه امروز و نیاز مردم بزرگترین علت برای تلفیق خصوصیات موسیقی غربی و موسیقی ایرانیست. این نیاز هنرمند را به سمت تغییر در موسیقی کلاسیک ایرانی سوق می‌دهد. اما این بدان معنا نیست که سازهای ما کمال لازم را ندارند.
 
مایلم بیشتر درباره تفاوت‌های موسیقی ایرانی و موسیقی غربی توضیح دهید. 
 

آن‌چه سبب تفاوت موسیقی غربی و شرقی می‌شود؛ حجم موجود در موسیقی غربی است. بر خلاف آن، موسیقی  ایرانی فاقد حجم است. هم‌چون هنرهای دیگر ایرانی و هم‌چون خصلت‌های مردمان مشرق زمین، موسیقی نیز با همین خصایل تعریف می‌شود. پرسپکتیو در موسیقی ایرانی وجود ندارد؛ اما در موسیقی غربی می‌توان آن را به وضوح حس کرد. خصلتی که نمی‌توان آن را به سازها مربوط دانست. این موضوع به آهنگسازی بر می‌گردد. ریتم‌هایی که مدام شکسته می شود و موتیف‌هایی که در کنار هم قرار می‌گیرند؛ این خصلت را به وجود می‌آورند. در حالی که در موسیقی ایرانی چنین خصلتی را نمی‌توان مشاهده کرد. موسیقی ایرانی در مقابل این خصایل دارای ریتم و تقارن است. این خصلت‌ها گرچه به هویت هنر ایرانی باز می‌گردد؛ اما قادر نیست تمام سلایق مخاطبان را پوشش دهد. 
 
گرایش مخاطبان به موسیقی غربی حاصل کدام خصلت موسیقی غربیست؟ 
 

در یک موسیقی اپرایی، هر لحظه جمله‌ای جدید بیان می‌شود. اما در موسیقی ایرانی ما ریتم تکرار شونده‌ای داریم. درآمد؛ اوج و فرود به شکل تکرار شونده در موسیقی ما اتفاق می‌افتد.
 
خصوصیات موسیقی ایرانی از جمله عدم بعد نمایی و پرسپکتیو و عدم وجود حجم از ویژگی‌های هویت موسیقی ایرانیست که سبب تمایز این موسیقی از گونه‌های مختلف موسیقایی می‌شود و لازم است که هنرمندان ایرانی آن‌را به عنوان یک میراث فرهنگی حفظ  کنند. احساس نیاز به حجم چه دلیلی دارد؟ این تغییر در ذائقه به هویت موسیقی ایرانی ضربه نمی‌زند؟

 
این احساس نیاز به سبب تحول در ذائقه مردم اتفاق افتاده و به سبب آن‌که موسیقی ایرانی قابلیت این تغییر را دارد؛ حیف است که از آن صرف نظر کنیم.
موسیقی ایرانی در سوپرانو است. همه سازها سوپرانو هستند و این گوش شنونده را پس از مدتی خسته می‌کند. باید بپذیریم مخاطبان موسیقی ما در دو دهه گذشته بسیار کمتر شدند. ما در دهه شصت مخاطبان گسترده‌ای داشتیم. اما اکنون این آمار به شدت افت کرده‌است. اگر یک آلبوم موسیقی سنتی ده سال قبل وارد بازار می‌شد؛  مخاطبانی بسیار بیشتر از امروز داشت. 
موزیسین ها امروز کمبودهایی می‌بینند که حاصل نیاز مردم است. وقتی رنگ صوتی ویژه‌ای مورد نیاز مخاطب است؛ دلیلی ندارد که آن را تولید نکنیم؛ به سازهای دیگر نیز ضربه ای وارد نخواهد آمد. هر سازی جایگاه خود را دارد و می توان مطممئن بود که اصالت آن حفظ می‌شود. ترکیب سازهای تازه به یقین تجربه خوبی در یک کنسرت سنتی و یا یک آلبوم موسیقایی است.
 
فکر می‌کنید اگر حجم و پرسپکتیو به موسیقی ما اضافه شود؛ خواهد توانست مخاطبی را که از موسیقی‌های پاپ و راک و گونه‌های دیگر موسیقی تغذیه می‌کنند؛ به موسیقی سنتی روی خواهند آورد و موسیقی سنتی محبوبیت سابق خود را دوباره به دست خواهد آورد؟

 
شک نکنید که این اتفاق خواهد افتاد. سازهای تازه باید در کنار سازهای اصیل ما قرار گیرد. مخاطب هم در کنار شنیدن حجم و فرم در کنار موسیقی سنتی دوباره از موسیقی کلاسیک ایرانی حمایت خواهد کرد.
فکر می‌کنم کارهای زیادی برای انجام داریم. به باور من اگر هر کدام از ما یک گام در جهت بهبود موسیقی سنتی بردارد بسیاری از مشکلات ما رفع خواهد شد. و می‌توان امیدوار بود که مخاطبان به سالن‌های موسیقی سنتی بازگردند.
 
علاقه جوان‌تر ها و گرایش آن‌ها به موسیقی پاپ و راک غربی، و عدم گرایش آن‌ها به موسیقی های سنتی علیرغم تمایل جوانان در دهه های گذشته، کمبود حجم صدا و پرسپکتیو در موسیقی سنتی است؟
 

بخشی از این موضوع به حمایت صدا و سیما از گروه‌های موسیقی سنتی باز می‌گردد. به باور من این رسالت بر گردن صدا و سیماست که از هنرمندان موسیقی کلاسیک ایران حمایت کند. وقتی این ساز در صدا و سیما نمایش داده نمی‌شود؛ و در مقابل آلات موسیقایی پاپ و راک در ماهواره نمایش داده می‌شود؛ می‌توان انتظار گرایش بیشتر جوانان به موسیقی پاپ و راک را داشت. وقتی تاکید ما بر روی موسیقی کلاسیک ایرانی باشد؛ به طبع آشنایی بیشتر مخاطبان حاصل می‌شود و آن‌ها به این گونه موسیقایی گرایش بیشتری نشان خواهند داد.  به خاطر دارم که در سال 79 به مدت سه ماه صدا و سیما نشان دادن ساز و خواننده ها را در دستور کار خود قرار داد. این موضوع به طور جدی بر میزان مخاطبان جوان اثرگذار بود. بخش گسترده‌ای از جوانترها به موسیقی سنتی گرایش پیدا کردند. اما مادامی که هنرمند حمایت نشود؛ اتفاقی نخواهد افتاد. حتی اگر یک خواننده یا موسیقیدان از کار خود بارها صحبت کند؛ چنین تاثیری بر مخاطب نخواهد داشت.باید اثر را شنید و ترکیب سازهای آن را دید. آنوقت مخاطب قادر خواهد بود تصمیم بگیرد که این موسیقی را دوست دارد یا خیر. به هر حال وظیفه اصلی با مسولینی است که باید از موسیقی حمایت کنند.
 
کد خبر: 56004
Share/Save/Bookmark