پارک آب و آتش جایی برای خلوت یک نقاش؛
منصور وفایی: حماسه عاشورا را رنگین خلق میکنم
منصور وفایی هنرمند نقاش از ارزش های نقاشی قهوه خانه با ما سخن گفت.
تاريخ : شنبه ۲۳ دی ۱۳۹۱ ساعت ۱۴:۲۰
منصور وفایی پس از محمد فراهانی تنها فردیست که دستی در نقاشی قهوهخانه دارد. طی چند روز گذشته در پارک آب و آتش تهران و در هوای سرد زمستانی مشغول به اجرای یک تابلو به شیوه نقاشی قهوهخانهای بود. اجرای این تابلو که در کنار مراسم تعزیه؛ سبب شد تا جزئیات اجرای این تابلو را از زبان این هنرمند جویا شویم.
این هنرمند نقاش درباره تابلویی که مشغول به خلق آن بود می گوید: این تابلو مربوط به خطبه حضرت زینب سلام الله علیهاست؛ که در یک طرف آن یزید در حالی که چوبی خیزران در دست دارد؛ نشستهاست و با آن به صورت امام حسین علیهالسلام می زند. حضرت زینب در حالی که قرآن در دست چپ خود دارد با انگشت به سر امام حسین(ع) اشاره می کند و خطبه معروف خود را بیان می کند.
در کنار او امام سجاد (ع) با عصایی در دست ایستاده که همانطور که می دانیم پس از حضرت زینب (س) او خطبهای در محکوم کردن یزید می خواند. عده ای دیگر نیز در این تالار نشسته اند و پرده های رنگارنگی از این تالار که بارگاه یزید است؛ آویزان است. در این تصویر علاوه بر اهل بیت امام حسین؛ اهل بیت یزید نیز نموده شدهاست. این تابلو در ابعاد 120 * 150 سانتی متر و به کاملاً به طریق نقاشی قهوه خانه تصویر شده است.
به یقین فضای نقاشی قهوه خانه قدری متفاوت از فضای نقاشی معاصر است. بر خلاف آنچه باید اتفاق افتد؛ مسولان چندان نقبی به این گونه هنری نمینهند و برای بال و پر گرفتن این بازمانده هنر سنتی تلاش محسوس و موثری انجام نمی دهند. از این هنرمند درباره توجه مسولان به این هنر ناب پرسیدیم. او میگوید: دو سال قبل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در بنیاد آموزش های رودکی روبروی تالار وحدت کلاسی تشکیل داد؛ مرا برای تدریس انتخاب کرد؛ پنج یا شش شاگرد را گرد همآوردند و من مشغول به تدریس در این رشته شدم. اما سال قبل این کلاس ها به حد نصاب نرسید. امیدوارم دوباره تابستان کلاسی دایر شود تا من به تعلیم این هنر بپردازم.
او بر این نکته تاکید دارد که: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی علاقمند به پایداری این هنر است. وزیر فرهنگ در سخنان خود این نکته را بیان کرد که نقاشی قهوه خانه هنر ماست و باید حفظ شود. انتظار دارم آموزش آن را عمومیت دهند. اما در گفتگو های خود به این نکته اشاره کرده ام که باید فارغ التحصیلان رشته هایی چون نقاشی برای آموزش نقاشی قهوه خانه ای دوره هایی داشته باشند. چراکه این هنر جوهره اصیل هنر نقاشی ایرانی است. من لازم می دانم که هنرجویان درباره سبک قهوه خانهای بیشتر بدانند.
از او خواستیم تا اندکی در باب این هنر برایمان توضیح دهد. او معتقد است: منشإ این هنر ناب که الهام بخش نقاشان قهوه خانی ای بوده است؛ متفاوت با سایر سبک های نقاشی است. این هنر با هنر های دیگر متفاوت است. اصالت این گونه نقاشی قابل قیاس با گونه های دیگر هنر نقاشی نیست. نقاشی ایرانی که تنها بازمانده آن نقاشی قهوه خانه ایست برگرفته از هیچ مکتب یا ایدئولوژی غربی نیست.
وی ادامه می دهد: سبک های مختلف هنری یا به طبیعت روی دارند؛ یا به تخیل. شیوه هایی چون رئالیسم، ناتورالیسم، هایپر رئالیم، امپرسیونیسم و شیوه هایی مشابه آن برگرفته از طبیعت اند و واقعیت را مجسم می کنند. این گونه از نقاشی به بیننده خود لذت بصری میدهد و او را متوجه زیبایی های طبیعی می کند. اما سبک های دیگری که رویه واقعی رخداد ها را کنار می زنند و به حقیقت آنها اشاره میکنند؛ گونه دوم سبک های هنری اند. سبک هایی همچون فتوریسم، دادائیسم، سورئالیسم و نظایر آن که بر پایه خلاقیت هنرمند است. اما نقاشی قهوه خانه ای برگرفته از هیچ یک از این دو رویه نیست. نقاشی قهوه خانه روایت یک رخداد است که در معنای واقعی خود خیالی نگاریست. یعنی تخیل نقاش در زمینه داستان ها و روایت های واقعی را به خدمت میگیرد. تخیل نقاش خیالی نگار حول سه محور میچرخد: نخست نقاشی با مضامین مذهبی، از جمله واقعه عاشورا، غزوه های پیامبر اعظم، زندگی امامان معصوم و رخدادهایی نظیر آن است. دوم داستانهای حماسی ایرانیان است. مبنای این بخش از روایات غالباً روایات حماسی از جمله شاهنامه است و داستانهایی نظیر جنگ رستم و اسفندیار، گذر سیاوش از آتش؛ و مرگ سهراب به دست رستم در آن به نمایش در میآید. گونه سوم سنن و آداب و رسوم ایرانیان است که در غالب تصویرهایی از آدابی همچون عروس کشان، بازگشت حجاج، یا رخدادهایی نظیر آن به تصویر در می آید.
حال سوال این است که هنری که اییده تخیل هنرمند و بر پایه بنیان های ادبی، مذهبی و سنن اوست دارای ارزش است یا سبک های گوناگونی که سنخیتی با فرهنگ ما ندارند؟