فرزند شهیدی که می خواست مانند پدرگمنام بماند
فرزند شهیدی که می خواست مانند پدرگمنام بماند
ایثار فرزند شهیدی که از تبار خورشید است خورشیدی که مانند پدرشهیدش گرمای وجودش را ارزانی نیازمندان روی زمین کرده است.
 
منبع : کهف شاهد
تاريخ : شنبه ۷ دی ۱۳۹۲ ساعت ۱۵:۳۸
به گزارش هنرنیوز؛درخیابان های کلان شهرتهران، سوژه های زیادی هست که می توان به آن ها پرداخت اما جنس سوژه من معنویت خاصی داشت، در صبح یکی از روزهای زیبای پاییزی سال ۱۳۹۲ دریکی از خیابان های پایین شهرتهران که قدم می زدم برای خرید یک دارو به یک داروخانه مراجعه کردم، ناخودآگاه چشمم به یک نوشته ساده، روی شیشه تحویل داروی داروخانه افتاد.اتفاقا دنبال سوژه ای ناب می گشتم که پیدا شد. خیلی ساده، نوشته بود "به مناسبت ایام محرم و صفر ویزیت رایگان به بیماران داده می شود به همراه نام و تخصص پزشک گمنام و آدرس و شماره تلفن و بازهم نوشته بود ادامه تخفیف از ماه مبارک رمضان".

تصمیم گرفتم به این مطب پزشک خیرو مردم دوست سری بزنم اما همان بار اول که فهمید، خبرنگارم از صحبت کردن با من امتناع کرد، دلیلش را پرسیدم سکوت کرد و با لبخند به من گفت نمی خواهم اجر این کار را با یک مصاحبه و مطرح شدن در جامعه از بین ببرم.

اما من هم حیفم آمد از این پزشک گمنام چیزی نپرسم همان لحظه فکری به ذهنم خطور کرد، مطب خیلی شلوغ بود شروع کردم به مصاحبه با بیماران، نظرم به یک خانم ۴۰ ساله به نام ز. سلیمی جلب شد وبا اودوست شدم بدون اینکه به او بگویم خبرنگارم، باب صحبت را با این جمله شروع کردم، ببخشید مطب این آقای دکترهمیشه اینقدرشلوغه ، به من نگاه کرد و در جواب گفت بخاطر این کار خداپسندانه آقای دکتر خیلی ها از گوشه کنار این شهر برای درمان می آیند، ازاوضاع و احوال زندگیش درد و دل کرد که شوهرش بر اثرسانحه تصادف به رحمت خدا رفته بود و بعد ازهمسر؛ او شده بود سرپرست خانواده ۸ نفری ۵ دختر و یک پسر داشت دو تا از دخترهایش دانشجو بودند می گفت هزینه تحصیل دخترها را دو نفر از بازاریان تهران می دهند و خودش هم در خانه های بالای شهر، رخت شویی می کند تا بقیه فرزندان را زیر چتر حمایتی خودش بزرگ کند، منقلب شدم و او همچنان به صحبت هایش ادامه می داد که از کمر درد و پا درد رنج برده و دلش نمی خواست پیش یک پزشک معالج با ویزیت گران برای درمان برود. می گفت آن مقدار پولی که می خواهم بدهم دکتر، برای سیر کردن شکم بچه ها و پول یارانه را هم با مقداری گذاشتن بروی آن میدهم به صاحبخانه بابت کرایه خانه گفتم مطب این پزشک را چطور پیدا کردی، گفت پسر کوچکم سرما خورده بود و دخترم که برای خریدن یک قرص و شربت به داروخانه مراجعه کرده بود، اطلاعیه این پزشک را دیده بود و من را به اینجا آورد، بلافاصله بعد تمام شدن حرفهایش، گفت خداوند خیر دنیا و آخرت را نصیب این آقای دکتر کند که اینقدر به فکر محرومان جامعه است. کمتر پزشکی را دیده ام که ایام محرم و صفر و ماه مبارک رمضان را برای خدمت رایگان به مردم بی بضاعت جامعه انتخاب کند و به جای جمع کردن پول و مال دنیا، رایگان و تنها برای کسب رضایت خداوند به مردم رسیدگی کند.

خانم سلیمی می گفت، نمونه این کار خداپسندانه را شخصی دریکی از روستاهای محروم کشور، برایش تعریف کرده بود. از خانم سلیمی خواستم سوال های من را در هنگام ویزیت از پزشک بپرسد و برایم بازگو کند زیرا این پزشک گمنام قبول نکرده بود، با او مصاحبه ای داشته باشم.

پزشک به خانم سلیمی گفته بود، فرزند یکی از شهیدان گمنام است ، دلش نه به شهرت علاقه ای داشت نه به مطرح شدن عمل خیرش در جامعه امابا اشاره به حدیثی از پیامبر گرامی اسلام (ص) آغاز و پایان کلامش، کمک به محرومان جامعه بود چیزی که پدر قبل از شهادتش به فرزند۲ماه اش وصیت کرده بود و مادر این وصیت نامه و امانت را قبل از اینکه پدردر ورقی کاغذ مکتوب کند به همسرش گفته بود و مادر نیز در لالایی های شبانه فرزندش در گوشش خوانده بود و پدر آروزیش بود و می خواست فرزندش نیز شیوه کمک کردن به محرومان جامعه را از مولایش علی (ع) الگو بگیرد وفارغ از مادیات دنیایی تنها به فکر کمک به مستضعفان جامعه باشد.

مطب همچنان شلوغ بود و بیماران بدون تعیین وقت قبلی می آمدند و این پزشک ما بدون اینکه بخواهد نامش در سایت های خبری آورده شود به طبابت خود ادامه می داد و به خود می بالید که مانند پدر شهیدش گمنام است و نیتی جز رضای خداو خلق خدا ندارد.
خانم سلیمی به نکته زیبایی اشاره کرد که طبق روایتی از ائمه معصومین(ع) خداوند برای هر چیزی ذکاتی در نظر گرفته است که بندگان باید برای خداوند آن امانت را اداکند، مثلا ذکات عفت وشادابی یک زن حفظ حجابش است یا ذکات یک حافظ و قاری قرآن آموزش آن به دیگران است و یا ذکات سلامتی و صحت بدن روزه گرفتن است ودیدگاه این فرزند شهید این بود که اگر خداوند توفیق تحصیل علم را به من داده حتما حکمتی در کار بوده و آن چیزی جز خدمت به خلق خدا برای حفظ آبروی پدرشهیدش در دو دنیاست. فرزند شهیدی که می گفت اگرحال عمرم به دنیاست و هم اکنون نفس می کشم و اگر خداوند به من سمت دنیایی داده است، در واقع منت گذاشته و بارسنگینی را بردوشش نهاده که قبل از فرارسیدن مرگش باید این بارو امانت گران را تنها با همدردی وگذاشتن مرحمی بروی درد محرومان جامعه می توان اداکرد. 

از پزشک خوش نام گمنام و عمل خیرانه اش خداحافظی کردم ورفتم اما یک حرف در دلم باقی ماند که ای کاش من و همه مردم هم در حل مشکلات دیگران و خدمت به خلق خدا از یکدیگر سبقت بگیریم و تنها به مادیات دنیا دل نبندیم و این چند صباحی که در این دنیای فانی هستیم از طریق انجام این اعمال زیبا وبشر دوستانه، توشه ای، برای آخرتمان جمع کنیم چون به گفته مولایم علی(ع) که در خطبه ۳۲ نهج البلاغه درباره نکوهش دنیا داری و دسته بندی مردم از لحاظ دنیا طلبی آمده است:

ای مردم !ما درروزگاری به سرمی بریم، با مردمانی بسیارنابکارو قدرناشناس، به گونه ای که نیکوکاران ، بدرفتار خطاب می شوند و ستمکاران به ظلم و ستم خود می افزایند، از دانایی و معلومات هیچ استفاده ای نمی کنیم و نادانی و بی سوادی را هیچ عیب و عار نمی دانیم.

از شر دشمنان احتیاط نمی کنیم و خود را محیای دفاع نمی کنیم و در چنین شرایطی دچار شبیخون می شویم و آنزمان دیگر کاری از دست ما ساخته نیست.
در دنیا مردم پنج دسته اند:

۱- گروهی به این دلیل در پی فساد نیستند که تمکن مالی و یا جرات فساد ندارند.

۲- گروهی شمشیر می کشند و آشکارا شرارت می کنند، سواره و پیاده خود را فرامی خوانند و خود را برای نقشه های شوم مهیا می کنند و سرانجام دین خود را تباه می کنند.اینها اینچنین نمی کنند مگر به علت فریب خوردگی از دنیا، به هر حال کار ناصوابی است که دنیا را هم ارزش خود بدانی وآن را در قیاس پاداش آخرت خود انتخاب کنی.

۳- گروه دیگر با شکل دین دارن، همواره درصدد مرتفع تر کردن برج دنیای خود هستند. این ها به جای اینکه از موقعیت دنیای خود برای ساختن منزل آخرت خودشان استفاده می کنند، از موقعیت آخرت، برای زراندوزی و برخورداری بیشتر از دنیا استفاده می کندد. این ها به خیال باطل، هردو جهان را دارند. این ها خود را در شکل امین مردم در می آورند، ولی از هر نوع سواستفاده مالی از مردم با بیت المال که منجر به رسوایی آشکارشان نشود کوتاهی نمی کنند. این گروه با تمسک به دین داری و مردم فریبی ، پوششی بر گناهان خود می گذارند.

۴- گروه دیگر خود کم بین و فاقد ابزار مالی سیاسی و یا جسارت هستند.این ها به دنبال کارهای دولتی نیستند و با شعار قناعت بر آنچه دارند، راضی اند. این ها جامه زهد می پوشند و وانمود می کنند که به علت دین داری دنبال دنیا داری نیستند، در حالی که زهد آن ها باطنی نیست و اگر دستشان برسد و بتوانند، به خیل دنیا داران می پیوندند.

۵- گروه دیگر، چشم طمع از دنیا بسته و همواره به یادآخرت هستند.آن ها از مردم دوری می کنند، آشفته اند، زیاد حرف نمی زنند، خالصانه عبادت می کنند و در هراس از آخرت اشک می ریزند و به گوشه نشینی و گمنامی دچار گسته اند، این ها خوار شده اند و انگار در غربت دنیا زندگی می کنند.دهانشان بسته و دلشان به شدت افسرده است.برای مومن، دنیا باید از برگ های خشک برزمین ریخته یا ریزه موهای زاید بز که موقع موچینی بر زمین می ریزد، کم بهاتر جلوه کند. شما باید از پیشینیان خود عبرت بگیریدو در غیر این صورت ، خود عبرت کسانی می شوید که پس از شما خواهند آمد. پس دنیا را طلب نکنید که هر گز به طالب تر از شما نیز وفا نکرد.

کد خبر: 67354
Share/Save/Bookmark