نگرش فلسفی به موسیقی و کتاب« فلاسفه و موسیقی»
نگاهی بر تالیفات نظری بازار نشر؛
نگرش فلسفی به موسیقی و کتاب« فلاسفه و موسیقی»
 
تاريخ : يکشنبه ۲۷ شهريور ۱۳۹۰ ساعت ۱۵:۳۸
کتاب «فلاسفه و موسیقی» نوشته‌ آرین رحمانیان توسط فرهنگستان هنر (موسسه‌ تألیف، ترجمه و نشر آثار هنری) در بهار سال جاری منتشر شده است.

به گزارش هنرنیوز، این کتاب سیری تاریخی بر آرای فلاسفه‌ غرب در باب موسیقی از یونان باستان تا قرن بیستم است و از معدود کتاب‌هایی است که پیرامون نظریات و آرای فلاسفه در باره‌ موسیقی و جوانب آن در مقایسه با سایر هنرها، تألیف شده است که از این جهت حائز اهمیت بوده، می تواند منبع مطالعاتی مفیدی در این زمینه باشد.

نگارنده خود در مقدمه، یکی از موضوعات مهم در فلسفه‌ موسیقی را تأثیرگذاری آن بر روح و روان فرد و بر جامعه و اخلاق جمعی بیان کرده و می‌گوید: «این موضوع شاید مهم‌ترین بحث فلسفه‌ موسیقی از یونان باستان تا دوره‌ی رمانتیک باشد»، وی چنین می افزایدکه: «این کتاب، مقدمه‌ای بر کتاب منتشر نشده‌ای با عنوان «فلسفه‌ی موسیقی» از نگارنده و هدف از نوشتن آن، آشنا ساختن علاقه‌مندان فلسفه‌ی موسیقی با بستر تاریخی رشد چنین مبحثی است»، اما محور اصلی کتاب بررسی نظریات فلاسفه در مورد موسیقی است و چون این موضوع با هستی شناسی و زیبا شناسی از دیدگاه هر یک از فلاسفه در ارتباط است، در بسیاری موارد، این موضوعات نیز از توضیحات موکدی برخوردار گشته اند.

رحمانیان در فصل اول کتاب ابتدا به حضور موسیقی درتمام جوانب زندگی در جامه‌ یونان باستان پرداخته، سپس دیدگاه فلاسفه‌ یونان درباره‌ی موسیقی مورد بررسی قرار داده است.

وی درباره‌ی نظام آموزشی یونانیان باستان می‌نویسد: «نظام آموزش یونانیان شامل دو بخش اصلی بود: موزیکه و ژیمناستیک. موزیکه تمام مطالعات و امور فکری و فرهنگی را شامل می‌شدو ژیمناستیک در بر گیرنده‌ی همه‌ی فعالیت‌های بدنی بود. بنابراین، موزیکه شامل هر نوع هنر و فعالیت هنری مانند موسیقی، رقص، شعر یا نمایش بود.اما متأسفانه ترجمه‌ غیر دقیق این کلمه، باعث شد که موزیکه تنها معادل موسیقی در نظر گرفته شود». همچنین در این فصل به ظهور فلسفه در یونان و تأثیر آن بر موسیقی اشاره شده و توضیحاتی درباره‌ فیثاغورث و نظریات و فعالیتهای ارزشمند این فیلسوف بزرگ آن دوره داده شده است و در ادامه به فلسفه‌ موسیقی افلاطون و ارسطو پرداخته و به مباحثی جامع را در زمینه‌ی موسیقی بررسی کرده است.

فصل دوم به دیدگاه فلاسفه در قرون وسطی، رنسانس و باروک اختصاص دارد. نویسنده در ابتدا به فلسفه‌ موسیقی در قرون وسطی پرداخته و بعد از شرح مختصر بوجود آمدن این دوره وپذیرفتن نظریه‌ اتوس توسط کشیشان و پدران روحانی می‌نویسد: «رهبران کلیسا ، اتوس را در حکم فلسفه‌ی موسیقی کلیسا پذیرفتند. آنان عقیده داشتندکه موسیقی باید وسیله‌ای در خدمت کلیسا باشد تا مومنان بتوانند از طریق آن، مراسم و شعایر مذهبی خود را انجام دهند».

مؤلف در ادامه به بررسی فلسفه‌ موسیقی «سنت آگستین»، یکی از پایه‌گذاران علم کلام و فلسفه‌ مسیحیت پرداخته و توضیحاتی درباره‌ کتاب «موسیقی» که در باب تئوری موسیقی و فلسفه‌ اخلاقی آن و همچنین کتاب «اعترافات» او داده و در قسمتی آورده است: «آگوستین نیز چون فیثاغورث، عقیده داشت که اعداد سبب به وجود آوردن نظم در طبیعت و از جمله موسیقی می‌شوند. به علاوه همانند فیثاغورث و افلاطون، ریتم را در موسیقی، نماینده‌ یا تجلی ریتم کیهانی می‌دانست».

ادامه فصل دوم به فلسفه‌ موسیقی در دوره‌ی رنسانس اختصاص دارد و رحمانیان به تشریح آن و بررسی نظریات فلاسفه‌ این دوره از جمله «مارسیلیو فیچینو» و «نیکولاس کوسا» و نظریاتی که درباره‌ موسیقی داده‌اند پرداخته و اشاراتی به دیدگاه «مارتین لوتر»، بنیانگذار فرقه‌ پروتستان در رابطه با موسیقی دارد.

بررسی موسیقی در دوره‌ باروک ضمن توضیحاتی در رابطه با فلسفه‌ دوره‌ باروک بخش پایانی فصل دوم را تشکیل می‌دهد. در این بخش نویسنده به بررسی دقیق نظریات دو فیلسوف مطرح این دوره، دکارت و کانت پرداخته است که از جذاب‌ترین و مهم‌ترین مطالب کتاب به شمار می‌آیند.

در فصل سوم که «دوران خردگرایی و رومانتیسم» نام گرفته، نگارنده کوشیده است بعد از بررسی زیباشناسی دوره‌ رومانتیک مباحث خود را به سمت فیلسوفان مهم این دوره که دارای تألیفات و نظریات موسیقیایی سوق دهد و در این میا ن ابتدا به بیان نظریات و درس‌گفتارهایی پیرامون زیباشناسی هگل که دربرگیرنده‌ تمام تاریخ هنر و نقش مرکزی آن در توسعه‌ی فرهنگ انسانی است، پرداخته سپس موسیقی را از دیدگاه هگل مورد بررسی قرار دهد که در این باب می‌نویسد: «هگل نظریات خود را در زمینه‌ موسیقی، به سه موضوع اصلی تقسیم کرد: ویژگی کلی موسیقی، خصوصیات ویژه‌ وسایل بیان موسیقی و رابطه‌ی میان وسایل بیان موسیقی و محتوای آن» که هر یک از این سه موضوع دارای زیر شاخه‌هایی است که در ادامه مورد بحث و بررسی نویسنده قرار گرفته‌اند.

آرتور شوپنهاور از دیگر فیلسوفان این دوره است که «رحمانیان» به تفسیر فلسفه‌ هنر او و همچنین به بیان دیدگاه او در رابطه با موسیقی پرداخته است و دو جنبه‌ اصلی موسیقی در زیباشناسی موسیقی شوپنهاور، یعنی احساس موسیقیایی و معنای متافیزیکی هنر موسیقی را مورد بحث قرار می‌دهد.

در پایان فصل سوم، آرای نیچه درباره‌ هنر و موسیقی نیز به مانند فلاسفه‌ دیگر در این کتاب، بررسی می‌شوند. در جایی از این بخش آمده است: « نیچه بر این باور است که موسیقی اراده یا خواست نیست، زیرا اگر چنین باشد دیگر از قلمرو هنر خارج می‌شود. چون خواست و اراده به خودی خود زیباشناسانه نیست. اما موسیقی به صورت خواست و اراده نمود می‌یابد».

فصل چهارم کتاب نیز به توضیح فلسفه‌ موسیقی از جنبه‌ زیباشناسی و ارتباط آن باارزش‌های اخلاقی و ایدئولوژیک اختصاص دارد و نویسنده، به اختصار و تجدید بحث فلسفه‌ موسیقی را طرح کرده و به توضیح اجمالی اندیشه‌های فلاسفه‌ای که در فصل‌های قبل مورد بررسی قرار داده بود پرداخته است.

کد خبر: 32154
Share/Save/Bookmark