با مسعود اطیابی کارگردان سینما درباره سفر و گردشگری به گفتگو نشستیم.
یک خاطره به یاد ماندنی از یک سفر؟
همه مردم ایران باصفا، مهماننواز و صمیمیاند، اما به یاد دارم زمانی در سفر به نیریز و استهبان استان فارس بدجور گرفتار شدم. تمام دارایی مرا بردند. ماندم در یک شهر غریب،بدون پول. خاطرات خوبی از آن سفر برایم به یادگار ماند. چون این مردم مهمان نواز چند روز از من پذیرایی کردند، در حالی که من پولی نداشتم. این رسم مهمانوازی و مهربانی در کنار آداب و رفتار مردم این دیار برایم فراموش نشدنی است.
اهل کجا هستید؟
اهل روستای وانشان، روستایی بین گلپایگان و خوانسار در استان اصفهان.
روستای شما چه جاهای دیدنی دارد؟
روستای وانشان در کنار کوه «تیر» قرار دارد و باغهای گردو، بادام، انگور از همه رقم: (کشمش، عسکری، شآاونی (شاهونی)، مونقّا، ریش بابا...)، هلو، زردآلو، سیب و گلابی گیلاس، آلبالو، آلوچه، توت، زالزالک و سنجد آن زمانی مثال زدنی بودند. روستای ما روستای نمونه گردشگری معرفی شده است. در میان دیدنیهای وانشان بابادودورشاه( برج دیدبانی روی کوه دیگا)، لمبی(اسم یک چشمه)، مورا(چشمه گردوکونی یا ماهور)، دزی( اسم کوه)، دیگا، کوه محد حیدر، قلعه جمال، حسن آباد مزرعهای پایین وانشان، سدکرا( آرامگاه سید کرار)، مقبره پهلوان علی، برج حاج فرجالله، مزرعه امیریه، قلعه وانشان و امامزاده ابوالفتوح در وسط میدان از دیدنیهای این روستا است. جنب امامزاده درختی در کنار نهر آبی وجود دارد که کهنسالان معتقدند این درخت ۹۰۰ سال قدمت دارد. شاید برایتان جالب باشد که بدانید این درخت چنار آنقدر قدیمی و پهن است، که علاوه بر استفاده مردم ازسایهسارش، بچهها در تابستان داخل درخت مغازه میزدند و گرمک، خربزه و هندوانه و نوشابهی کانادا میفروختند.
یادم میآید یکی از وظایف بچگی ما آب آوردن از چشمه یا نهرهای اطراف روستا بود. بالا رفتن از کوه تیر یا گون زدن و کتیرا چیدن یا گردو و زردآلو تکاندن از دیگر خاطرات آن دوران است.
وانشان قدیم چه چیزهایی را به یادتان میآورد؟
یادش بخیر آب خنک کوزهها و بوی نان تازه تنور، آسیابهای دستی و هاونهای سنگی و صدای جیر جیر دوکهای پشمریسی مادران و صدای دفتین زنان فرشباف، چراغفانوسیها و گردسوزها، تکاندن دودهها و سیاهی اتاق با جارو تلخه و شستن فرشها در رودخانهی روستا برای ایام عید، تهیه بادام و گردو، گندم شاهدانه، سمنو، آجیل مهمانی ایام نوروز، پختن آبگوشت در دیگچههای سفالی به نام « دوگوله»، صدای چاووشی کشان(چوشی) برای کربلاییها و از مکه برگشتهها، رسمی بنام «اِندو» که در آن زنان با هم گروههای ده پانزده نفره تشکیل میدادند و توافق میکردند که به نوبت به مدت چند روز شیر گاو و گوسفند خود را منزل یک نفر از اعضا ببرند تا ماست، پنیر، کشک و دوغ درست کند و پس از چند روز نوبت به نفر بعدی میرسید.
همچنین از قدیم در وانشان رسم بر این بوده که بعد از ظهر روز چهاردهم ماه شعبان، زنان تِل حلوای روز چهاردهم ماه شعبان (شی نیمهَ) میپختند و برای شادی ارواح گذشتگان خیر میکردند. آنها مقداری آرد را بو میدادند (برشته می کردند) سپس مقداری شکر و زعفران جوشیده در آب را، به آرد برشته شده با روغن حیوانی ناب اضافه میکردند و تِل حلوا میپختند.
و امروز وانشان؟
چند وقت قبل که رفتم، خیلی ناراحت شدم. چند تا از خانههای قدیمی را به بهانه پهنتر کردن کوچهها و سنگفرش کردن خراب کردند.مثلاً خانهی داییام با اتاقهای تو در تو و طاقیهای جذاب و گچبریهای قدیمی خراب شده بود.
بناهای خشت و گل چند طبقه، بخشی از هویت وانشان است. اگر میراث فرهنگی این مکان را روستای نمونه اعلام کرده، لابد میداند قدمت این منطقه چقدر است. تخریب این خانهها با نظارت علمی و فنی نیست. حالت قدیمی امامزاده را از بین بردند و آن را آیینهکاری کردند. قلعه معروف وانشان در حال فروریختن است، یکی دوتا از دالانها( ساباطهای) اطراف امامزاده خراب شده است. از طرفی یکسری ساخت و ساز در روستا انجام شده که کاملاً شهری است. سنگفرشها هم هیچ هماهنگی با بافت منطقه ندارد. حفظ هویت و معماری یک منطقه مهمترین راه پاسداشت میراث فرهنگی، طبیعی و تاریخی آن است. امیدوارم اداره میراث فرهنگی هر چه زودتر فکری به حال این وضعیت بکند، حداقل در ساخت و سازها نظارت داشته باشد.
مریم اطیابی