مجموعه تلویزیونی «بالهای خیس» ساخته «عباس رنجبر» هرشب روی آنتن شبکه یک سیما رفت و روایت داستان پسر جوانی است به نام «محسن» با بازی «حسین مهری» که در اردویی دانشجویی در شمال کشور توسط یک نا‌شناس درون پرتگاهی می‌افتد و نجات او از مرگ آغازگر معماهایی می‌شود. او که در خانواده‌ای متدین و خیرخواه با بازی «علی عمرانی» و «فاطمه گودرزی» پرورش یافته و درخصوص برنامه‌های کامپیوتری مهارت‌های قابل توجهی دارد توسط گروهی به انواع خلاف‌های کامپیوتری از جمله هک کردن سایت شرکت‌ها و بانک‌ها وادار می‌شود. همچنین در این سریال داستان پزشکی به نام «مجید پرتو» با بازی «حبیب دهقان‌نسب» نیز همزمان با روایت زندگی محسن برای مخاطب بیان می‌شد که وی با تشکیل تیمی جوان در زمینه تولید داروی ضد سرطان در حال انجام پژوهش گسترده‌ای است. در این راه دوست و همرزم قدیمی‌اش «مهدی قاسمی» که پدر «محسن» است، پا به پای او پیش می‌آید و اگر چه تخصصی در زمینه تولید دارو ندارد، اما نقش مشوق و همراه همیشگی را برای دکتر پرتو بازی می‌کند. در مقابل کسانی هم از سر بدخواهی و حسادت جلوی پای او سنگ می‌اندازند ونمی واهند آنه موفق باشند.
این سریال تلویزیونی که تاکید خود را بیشتر از هر چیزی به خانواده و مشکلات آن قرار داده بود. تلاش می کرد که بتواند زندگی خانواده ها را در تقابل با سنت و مدرنیته بیان کند.. در واقع هدف اصلی این سرالک دردرجه اول بیان مشکلاتی بود که ان روزها خانواده های ایرانی با آن درگیر هستند بود. مشکلاتی مانند اختلاف نسل ها و تفکراتی که نسل ها ی مختلف در تقابل با مسائل خانوادگی ، اجتماعی و سیاسی دارند و بسته به نوع تقکر و همچنین ویژه گی هایی شخصیتی که هر نسل دارد این مسائل مورد کنکاش قرار می گرفت. ازسویی دیگر در شرایط کنونی این سریال تلاش داشت که بتواند دغدغه های هر نسل را با توجه به شرایط کنونی جامعه و مسسائل اجتماعی وسیاسی را به نمایش بگذارد . تفکرات نسل کنونی جامعه و نسل گذشته جامعه در تقابل با همدیگر برای حل و فصل مشکلات جامعه با توجه به تفاوت های شخصیتی و انسانی و همچنین پایبندی به اندیشه های خود مهمترین هدف این سریال تلویزیونی بود. هر چند ضعف هایی نیز در این اثر وجود داشتند که کارگردان و فیلمنامه نویس این مجموعه در پاره ای از موارد با خلق کارکترهایی که بیشتر شعار می دادند تا حدودی مجموعه را از یک دستی خارج می کرد و باعث می شد که سریال نتواند با توجه به این گونه شعارها و دیالوگ های تصنعی شخصیت ها روی مخاطب تاثیرگذار باشد. خلق شخصیت‌هایی قهرمانی مانند «مجید پرتو» و «مهدی قاسمی» به عنوان پزشکی حرفه ای و مطرح و استاد با توجه به تلاش‌های علمی‌شان در حوزه پزشكی که داستان زندگی و خاطرات آنها ریشه در گذشته پرافتخار و غرورآفرین دوران دفاع مقدس به عنوان نسل گذشته با نسل جوان و امروزی مانند محسن با تمام تفاوت ها و تضادهای نسلی گواه این نکته مهم است که ما باید قبول کنیم که اختلافات نسلی در شرایط کنونی بیشاز گذشته ها وجود دارد و باید همه نوع فرهنگ سازی و اطلاع رسانی صورت بگیرد تا این اختلافات روز به روز کمتر شود. چرا که اگر این گونه اختلافات ازبین نرود در آینده و حتی در شرایط کنونی جامعه و در سطح کلان کل کشورمان شاهد بروز یک سری مشکلات اساسی خواهیم بود . در واقع عدم توجه به خواسته های نسل های مختلف گذشته با نسل کنونی و درک نشدن توسط همدیگر به وجود آمدن اختلافاتی خواهد شد که درنهایت منجر به متلاشی شدن خانواده ها خواهد شد. در این سریال «مجید پرتو» و «مهدی قاسمی» به عنوان دو مرد فداکار از نسل های گذشته به عنوان پدردر جامعه کنونی و دغدغه مند به ساحت آرمان‌های بلند انقلاب قرار دارند و در سویی دیگر محسن به عنوان جوانی از نسل کنونی جامعه با تمام با دغدغه های متفاوت و احساسی حضور دارد که باعث اختلافاتی شده است. در واقع سریال «بال‌های خیس»را باید نوعی نگرانی والدین نسبت به فرزندانشان در جامعه کنونی کشورمان به حساب آورد. فرزندانی که خود را همه چیز دادن می دانند و فکر می کنند که والدین آنها تفکراتی قدیمی و از مد افتاده دارند و هر نوع تصمیمی که برای والدینشان برای آنها می گیرند، بیشتر در جهات مخالفت و ایجاد سدی در برابر خواسته ها ی آنهاست تا کمک در جهت حل وفصل مشکلات آنها. هر چند همیشه فرزندان در برخی مواقع والدین خود را مانعی برای خواسته ای احساسی خود به خصوص در بحث ازدواح می دانند. اما همیشه خانواده ها نگران آینده فرزندان خود بوده اند و دوست داشته اند فرزندانشان بهترین انتخاب را برای تشکیل خانواده داشته باشند. به عنوان مثال شخصیت مادر محسن با بازی «فاطمه گودرزی» دست به نوعی مشاوره ای می زند تا بتواند به فرزنداش کمک و الگوهای رفتاری درست را به او نشان دهد. اما درست در زمان انجام هر کاری برای بهوبد وضعیت فرزند خود بیشتز از آنکه منطقی و عاقلانه تصمیم گیری کند دست به تصمیماتی عاطفی و احاسی می زند . به هرحال در این سریال تلاش شده که مسائل تربیت ، اخلاقی و انسانی با گفتگوی بین نسلی برای رسیدن به خودآگاهانه و پیدا کردن راه‌حلی دقیق و منطقی انجام شود و از دیالوگ هایی با لحن‌ مستقیم و نصیحت‌گونه پرهیز می‌شود، که این امر در برخی از مواقع رخ نداده و سریال در شعارزدگی گرفتار شده است.