موسیقی پاپ در دهه اخیر هر روز نازلتر شده و کیفیت خود را روز به روز بیشتر از دست داده است. عادت کردن اهالی موسیقی پاپ به ارائه آثار متوسط و بعضاً ضعیف اما پر مخاطب یکی از معضل هایی است که موسیقی پاپ را در عصر حاضر تهدید میکند. به همین سبب درباره روند موسیقی غربی با پژمان خلیلی دانشآموخته آهنگسازی به گفتگو نشستیم. خلیلی دارای مدرک کارشناسی ارشد آهنگسازی از دانشگاه سوره است. وی از شاگردان کامبیز روشنروان، وارطان ساهاکیان، علیرضا تهرانی، علیرضا فرهنگ، نادر مشایخی، مصطفی کمال پورتراب آموخته است. وی همچنین موفق به کسب تندیس بهترین موسیقی انیمیشن در جشن سینمای ایران در سال ۱۳۹۰ و تندیس طلایی بهترین موسیقی فیلم از هشتمین جشنواره پویانمایی تهران در سال ۱۳۹۲ شدده است. او همچنین رتبه دوم آهنگسازی بیست و پنجمین جشنواره موسیقی فجر را در سال ۱۳۸۸ از آن خود کردهاست.
چگونه موسیقی پاپ از میان دو جبهه قدر موسیقی کلاسیک ایرانی و موسیقی کلاسیک غربی سر برآورد و به سرعت در میان مردم جایی برای خود یافت؟
در سالهای گذشته سیاستها به سمتی پیش رفتهاند که موسیقی غربی بی اهمیت جلوه داده شود. و به حالتی منفعل بدل شود. برای هیچ کس مهم نیست که دانشگاه، آموزشگاهها و حتی ارکسترها در چه اوضاعی به سر میبرند. در این سالها موسیقیهایی که بی ریشه بودند و پیش از این از سوی جامعه طرد میشدند رونق گرفته . فرهنگ و سلیقه شنیداری مردم در این سالها به شدت دچار نزول شدهاست.
لازم نیست به گذشتههای دور باز گردیم. از سال ۷۶ که مجوز تولید و انتشار دوباره موسیقی پاپ صادر شد؛ آثار موسیقایی پاپ آن روز با آثار امروز قابل مقایسه نیست؛ نه از رویکرد به علم موسیقایی و نه از نظر آهنگسازی، خوانندگی، تنظیم و ... . این به معنای تنزل سطح شنیداری مردم است. در واقع مردم ناخواسته به سمتی پیش میروند که موسیقی اصیل را پس بزنند و به گونههای مبتذل آن دل خوش کنند.
فکر نمیکنید این موضوع تدبیری برای عدم تمایل مردم به موسیقیهای پاپ غربی باشد؟
اگر بدین شکل نیز موسیقی پاپ را توجیه کنیم باید بپرسیم که آیا این روند موفق بودهاست؟ در سالهای گذشته مردم به سمت موسیقی پاپ غربی نرفتهاند؟ به باور من نتیجه این عملکرد برعکس بوده! موسیقی کلاسیک غربی در این سالها به شدت دچار آسیب شد. موسیقی پاپ هم در روند درست خود پیش نرفت. بسیاری از هنرمندانی که مستعد بودند، از دایره خلق اثر کنار رفتهاند و بازار را به افرادی سپردهاند که شایستگی و دانش لازم را ندارند.
از سوی دیگر آهنگسازی امروز به مقولهای سهل و سطحی بدل شده و از حالت حرفهای خارج شده. در واقع آهنگها بیشتر به تکنیکهای رایانهای محدود شدند. پیش از این آهنگسازی در گرو استعداد و توانایی در ساخت و تنظیم بود اما امروز هر کس با یک رایانه شخصی امکان ساخت موسیقی را خواهد داشت. ماجرایی که این روزها به شدت بدان دامن زده میشود. آگهیهای بی شمار جهت آهنگسازی با نرمافزار به شکلی گسترده قابل دسترسیست. وقتی یک تکنسین رایانه امکان آهنگسازی بیابد؛ نتیجهای چون آهنگهای پاپ را نمیتوان انتظار داشت! کیفیت خوانندگی نیز به همین سبب افت کردهاست. چراکه رایانه امکان اصلاح صدا را به راحتی در اختیار آهنگساز و تنظیمکننده قرار میدهد.
جریان موسیقایی در موسیقی پاپ امروز با نمونه غربی آن قابل قیاس نیست. افراد مستعد یکی پس از دیگری از این دایره خارج میشوند و جای خود را به افراد متوسط با تولیدات نازل میدهند. جالبتر آنکه وضعیت مالی این دسته از اهالی موسیقی پاپ قابل قیاس با نوازندگان و خوانندگان موسیقی کلاسیک نیست! شرایط مالی یک دانش آموخته موسیقی کلاسیک قابل قیاس با یک خواننده موسیقی پاپ نیست. اول تبلیغات سبب این روند است و دوم اقبال مخاطبان. چراکه چیز دیگری به آنها ارائه نمیشود! سطح سلیقه مردم به شدت تنزل یافته و در این سال ها موسیقی پاپ جز تولید آهنگهای دم دستی و جذب مخاطبان کاری از پیش نبرده است. این روند را اگر در دهه اخیر پی بگیریم در می یابیم که خوانندگان دهه قبل از نظر سطح کاری بسیار مطلوب تر عمل می کردند. به خاطر دارید که روزگاری که خوانندگانی چون علیرضا عصار به عنوان خواننده پاپ فعالیت می کردند؛ بسیاری از خوانندگانی که امروز به عنوان خواننده پاپ می شناسیم مجوز فعالیت نداشتند و به اصطلاح موسیقی زیر زمینی می ساختند. جالب این که همین افراد به سوپر استارهای موسیقی امروز تبدیل شده اند و بازار را قبضه کردهاند.
موسیقی پاپ به یقین بخشی از تاریخ موسیقی ایران را تشکیل میدهد و نمی توان آن را به عنوان یک بخش از بدنه تاریخ مویقی معاصر نادیده گرفت. اما سطحی نگری به یقین رخدادی ناگوار برای موسیقی ماست. از آسیبهای این اتفاق که امروز در موسیقی پاپ فراگیر شده بگویید.
بزرگترین ضربه این گونه موسیقایی خدشهدار شدن آبروی چندین هزار ساله موسیقی ایران است. در حالی که سابقه موسیقایی ما تا بدین حد پر بار است آنچه به عنوان هنر معاصر و موسیقی پاپ خود ارائه میکنیم؛ بسیار سطحی و سخیف است. این گونه برخورد با موسیقی مردمی آنهم با داشتن چنین سابقه غنی از ادبیات و چنین شناخت جامعی از علم موسیقی در هزارههای پیشین بسیار تاسف بار است. تمام نسل قدیم موسیقی پاپ دست از کار کشیده اند و برخی از خوانندگان توانمند موسیقی پاپ نیز گوشه گیر و کم کار شده اند. می توان گفت این گونه موسیقایی به دست مافیای خاصی گرفتار آمده است.