به بهانه پخش سريال «روزگار قريب»/2
الگوی سازی مناسب با ساخت زندگی نامه آدمهای فاخر
یکی کارکرد های ساخت مجموعه های تلویزیونی براساس زندگی نامه آدمهای فاخر الگوی سازی مناسب برای مردم آن کشور و حتی سایر نقاط جهان باشد و یک نوع آگاهی بخشی و تلاش و هویت بخشی به مخاطب است.
تاريخ : يکشنبه ۳ دی ۱۳۹۱ ساعت ۱۴:۵۲
کارگردان و فیلمنامه نویس یک مجموعه تلویزیونی یا سینمایی برای ساخت یک اثر زندگی نامهای بسته به موضوع یا داستان اثر شیوه متفاوتی دارد. تا جایی که مجبور به دخل و تصرف در جریان روایت زندگی شخصیت تاریخی، فاخر، سیاسی یا اجتماعی است. یعنی ناچار است که به جای روایت واقعی زندگی به بازسازی بخشی از زندگی آن فرد یا شخص مطرح شده بپردازند. هر چند نمیتوان از این نکته مهم غافل شد که برای جذب مخاطب بیشتر گاهی فیلمنامه نویس و کارگردان با تاکید تهیه کننده وسرمایه گذار اثر مجبور به استفاده از داستانی خیالی یا تخیلی نیزهست و که در این صورت بخشهایی از زندگی یک شخصیت مطرح احیانا به دلیل عدم به وجود آمدن مشکل خاصی پررنگ یا کم رنگ به مخاطب جلوه داده میشود. به عنوان مثال مخاطب در مجموعه تلویزیونی «روزگار قریب» از همان ابتدای پخش اثر از تلویزیون تکلیفاش کاملا روشن و واضح است. در واقع عیاری در طول پخش این مجموعه به بهانههای مختلف به مخاطب یادآوری میکند که برخی از وقایع و رویدادهای این مجموعه، بر مبنای واقعیت تاریخی نیست و تلاش فیلمنامه نویس و کارگردان اثر در جهت معرفی و بازشناسی دکتر محمد قریب و معرفی محیط و دوره سیاسی نیز است. به خاطر همین است که حوادث و رویدادهای مجموعه در حاشیه زندگی دکترقریب قرار میگیرند و بیشتر از آنکه وی در اتفاق افتاده آنها نظر خاصی داشته باشد. بیشتر ناظر آنها است. در واقع پرداختن عیاری به شخصیت دکتر از کودکی تا میانسالی با توجه به هوش و کاردانی او تا اینکه وی تبدیل به شخصیت مهم علمی کشورمان شود. شاید برای این توسط سازنده اثر پر رنگتر از سایر نقاط این سریال به نمایش در آمده که یک نوع آگاهی بخشی به مخاطب میدهد و الگویی برای تلاش و هویت بخشی به کودک، نوجوان و جوان ایرانی باشد. از سویی ساخت مجموعهها تلویزیونی و فیلمهای سینمایی براساس زندگی نامه آدمهای فاخر میتواند الگوی مناسبی برای مردم آن کشور حتی سایر نقاط جهان باشد. یکی از کارکردهای سینما وتلویزیون همین نکته مهم است. مجموعه تلویزیونی «روزگار قریب» نیز در همین راستا آگاهی بخشی حرکت میکند و دوران سیاسی مختلف و وقایع گوناگون را بازخوانی میکند. ازسویی عیاری در مجموعه تلویزیونی «روزگارقریب» پیش از این نیز علاقه خود را به این نوع فیلمسازی، یعنی واقع گرایی و بازنمایی از روی زندگی واقعی افراد نشان داده بود. نمونه آن را میتوان فیلم سینمایی «بودن یا نبودن» ذکر کرد که تصویری واقع گرایانه از اجتماع ما و نیاز آدمها به کمک به همدیگرو پیوند اعضاء است. نکته مهم دیگری که ذکر آن در این مجال خالی لطف نیست این است که مجموعه تلویزیونی «روزگار قریب» روایت چند مقطع مهم از زندگی دکتر قریب نیز هست. اما درکنار آن داستان به زندگی نامه افراد مختلف جامعه، تاریخ و وضعیت سیاسی و اجتماعی آن دوران نیز میپردازد. همچنین وی با دقت و نگاه دقیق به تمامی جزئیات و رفتار آدمهای آن دوران به این نکته مهم اشاره میکند که همه آدمها در بدو خلقت مثل همدیگر هستند و به مرور که در جامعه رشد ونمو پیدا میکنند با سعی و تلاش خود به مدارج بالای علمی، هنری، اجتماعی و سیاسی میرسند. بعد از پخش این سریال بدون شک مخاطب از خود خواهد پرسید که چرا من نتوانم مانند دکتر قریب شوم و مدارج علمی را طی کنم؟ همچنین بارها با خود در خصوص راز موفقیت او فکر خواهد کرد. کارگردان اثر با نمایش جزییات زندگی دکتر قریب علاوه بر ارائه یک شخصیت قوی، جذاب و زندگی پر فراز و نشیب، قهرماناش را تبدیل به شخصیتی میکند که کاملا برای مخاطب قابل باور بوده و هر قسمت آن با موقعیت و ماجرایی جذاب و جدید همراه باشد و بتواند شخصیت اثراش را به شکل وفادارانه و نزدیک به واقعیت و باورپذیر برای مخاطب معرفی کند. در واقع عیاری کارگردان اثر قهرمان فیلم خود را محور اصلی اتفاقات سریال قرار داده و حوادث تاریخی و اجتماعی را نیز به بهانه حضور این قهرمان مطرح کرده و به همین دلیل وفاداری به واقعیت جزاصلی این گونه آثار است. اما اگر کارگردان و فیلممنامه نویس یک مجموعه تلویزیونی به متن و رویدادهای یک اثر تلویزیونی تسلط کامل نداشته باشد. نمیتواند به درستی از عهده ساخت آثار تاریخی، مذهبی، اجتماعی و... برآید و نتیجه کار سریال یا فیلم سرهم بندی خواهد شد که قطعا اعتراضاتی را نیز بعد از نمایش خواهد داشت. ازسویی نمیتوان از ذکر این نکته مهم غافل شد که ساخت مجموعههای تلویزیونی فاخر و زندگی نامهای نیاز به توجه و حمایت گسترده صدا و سیما به ساخت آثار تاریخی، کهن و معاصر در خصوص شخصیتهای مطرح کشورمان دارد. در چند این روزها همه در صدا وسیما از کمبود بودجه مینالند؛ اما واقعیت این است که ساخت سریالهای زندگی نامهای به دلیل وجوه رئالیستی و تولید دشوار، هزینههای زیاد، استفاده از عوامل حرفهای و غیر حرفهای، طراحی لباس و دکور و چهرهپردازی و گریم مناسب دارد. چون به دلیل اینکه این گونه آثار به سرعت از سوی مردم مورد کنکاش و بررسی قرار میگیرد و برخی از مردم تعصب خاصی به شخصیتها ومفاخر ملی دارند. تهیه کننده، نویسنده و کارگردان نمیتواند از داستان تخیلی و رویایی استفاده کند و ترجیح میدهد با پشتوانههای قوی علمی و تحقیقاتی اثر خود را بسازد. چون مدام نگران و دلواپس عواقب و بازتابهای سریال یا فیلم خود است. که به نماتیش درمی آید. بنابراین یک فیلمساز و تهیه کننده باید نهایت تلاش خود را به کار بگیرند تا کیفیت کار خود را بالا ببرند.