سیزده بدر، روز سلیمان بهار
نگاهی به روز طبیعت ایرانیان؛
سیزده بدر، روز سلیمان بهار
درود نوروز با چهارشنبه سوری آغاز و بدرودش با سیزده به در به پایان می‌رسد.
 
تاريخ : پنجشنبه ۱۳ فروردين ۱۳۹۴ ساعت ۰۰:۲۷


درود نوروز با چهارشنبه سوری آغاز و بدرودش با سیزده به در به پایان می‌رسد و به قول شاعر:

وقت آن است که مردم ره صحرا گیرند
خاصه اکنون که بهار آمد و فروردین است

همه ما این تصویر از سیزده به در را به خوبی به یاد می‌آوریم :« بدو ، بدو. مامان سبزه رو هم بردارم؟ آره، بذارش جلو ماشین. مامان، بابا میگه زود باش، عمو اینا راه افتادن...» این صحنه‌ای از سیزده به در است ، روز خداحافظی با نوروز. در این روز غم وغصه و خمودی حرام است. مردم از خانه به کوه و دشت و صحرا می‌روند تا نحس بودن این روز را در بیرون خانه بیندازند. معمولا غذا را از روز و شب قبل در خانه درست می‌کنند و با خود می‌برند . فقط آش رشته را که حتما باید بر سر سفره سیزده بدر باشد، در صحرا می‌پزند. نهار ظهر سبزی پلو با کوکو سبزی و قورمه سبزی است که این روزها بیشتر جایش را به کباب و جوجه کباب داده است.( این را از دود منقل‌هایی که مردان مشغول باد زدنش هستند، به خوبی می‌توان حدس زد)

سیزده به در، شادکامی پای نهادن انسان بر خاک مهربان
می‌گویند هرگاه روز سیزدهم فروردین ماه بهاری با سیزدهم ماه قمری برابر باشد، آن روز نحس خواهد بود، زیرا ستاره شناسان روزی را که ماه و خورشید روبروی هم قرار می‌گیرند نحس می‌دانستند و اعتقاد داشتند که باید در این روز دست از کار کشید و از خانه بیرون رفت.

برخی معتقدند که اگر کودکی در روز سیزده نوروز متولد شود همیشه بیمار است و اگر دختری در این روز شوهر کند، هو بر سرش می‌آید.

هر چند بسیاری از محققان عقیده بر طالع نحس این روز دارند اما نوروز ، پایانی زیبا و دلچسب طلب می‌کند آنچنانکه در کتاب « مقالات » حسین الهی قمشه‌ای آمده است : « سلیمان نبی (ص) را انگشتری بود مزین به اسم اعظم الهی.سلیمان انگشتر را به کنیزی سپرد و به گرمابه رفت . دیوی انگشتر را دزدید و ادعای سلیمانی کرد. مردم او را پذیرفتند . از طرفی سلیمان که خلق او را انکار کردند، ماهی‌گیری پیشه کرد. روزگار گذشت تا روزی سلیمان ماهی‌یی گرفت که در شکمش انگشتر سلیمان نهان بود. مردمان مطلع شدند که سلیمان حقیقی با خاتم سلیمانی بیرون شهر است ؛ پس در سیزده نوروز بر دیو شوریدند و همه از شهر بیرون آمدند تا سلیمان به تخت باز گردد.»

آری این روز نحس است اما برای کسی که با دیو همراه باشد و در طلب سلیمان از شهر خارج نشود.

سیزده بدر در چهار گوشه ایران

اما شاید خالی از لطف نباشد که بدانیم مردم اقوام مختلف ایران زمین سیزده به در را چگونه سپری می‌کنند.

در «ساری»، دختران صبح سحر از خواب بیدار می‌شوند و به نزدیکترین جوی کنار خانه می‌روند، هفت بار از جوی آب می‌برند و هر بار با خود نیت می‌کنند که سال بعد در خانه شوهر باشند. مادرها به فرزندان سفارش می‌کنند صبح روز سیزده به در بعد از بیدار شدن به آسمان نگاه کنند تا زندگیشان مثل آسمان درخشان و عمیق و زیبا شود.

در « گناباد» روز سیزده به در دختران دم بخت ملکه‌یی برای خود انتخاب می‌کنند و به رقص و پایکوبی می‌پردازند .

در «سیرجان »غروب سیزده، موقعی که می خواهند به منزل باز گردند، علف‌ها را گره می‌زنند و می‌گویند: « سیزده بدر، چهارده به تو ، درد و بلام (=بلای من ) توی این کتو (=سوراخ)، بعضی زن‌ها می‌گویند:« سیزده به در، چهارده به تو ، درد و بلام تو سر مرد قدقدو (=نق نقو) ! و بعضی از دختران دم بخت می‌گویند:« سیزده به در، چهارده به تو، سال دگر، بچه بغل، خونه شوهر!»

در «همدان» روز سیزده به در بعد از بازگشت از صحرا دخترها سوار شیر سنگی می‌شوند و بر این باورند که این کار بخت آنها را باز می‌کند.

در روستای «حسن لنگی» بندرعباس، با شتر به سیزده به در می‌روند. مردم از سحرگاهان برمی‌خیزند و شترهای جوان را زینت می‌بندند ومنگوله‌هایی از ابریشم هفت رنگ به نام «گل گلوم نیک» به شتر می‌آویزند و زنگ به گردنش می‌بندند و زنها و بچه‌ها بر شترها سوار می‌شوند. در راه صدای سازهای محلی به آسمان می‌رسد. بعد از رسیدن به مقصد ، سمارها را روشن می‌کنند و زنان دیگ‌ها را برای پختن آش رشته روی آتش می‌گذارند.

در «کردستان» به هنگام بازگشت از صحرا، هر زن و دختری سیزده سنگ ریزه برمی‌دارد و به پشت سر می‌اندازد تا نحوست سیزده را از خود دور کند . در «بیجار» فقط سه سنگ می‌اندازند.

دختران «کرمانشاهی» نیز عصر سیزده به در بالای گلدسته‌های مساجد می‌روند و یک گردو پایین می‌اندازند، اگر گردو شکست تا سال دیگر به خانه شوهر می‌روند، آنگاه گردو را می‌خورند.

در «خور» روز سیزده به در و روزهیجدهم فروردین هر دو را به صحرا می‌روند

آخرین روز جشن‌های نوروزی

ابوریحان بیرونی قرنها قبل در « آثار الباقیه » نحسی سیزده را به کلی رد کرده است .او می‌نویسد :

«روز سیزده نوروز بسیار خجسته و نیک و در حقیقت به منزله جشن بزرگ است. این روز بسیار نیکو و خرم است و به هیچ وجه کراهت ندارد ... ایرانیان قدیم بعد از ۱۲ روز شادی و جشن ( در ابتدای نوروز) که به یاد دوازده ماه از سال بوده است ، روز سیزدهم نوروز را که روزی نیک و فرخنده است به باغ و صحرا رفته و شادی می‌کردند و برای بارش باران دعا می‌خواندند و بدین ترتیب رسما دوره جشن نوروز را به پایان می رساندند...»

در پایان باید گفت در اعتقادات و رسوم ایرانیان مفهوم نحوست سیزده،مرگ و نیستی و قحطسالی ناشی از آن از طریق پیروزی حتمی ایزد بانوان باران ، برکت و باروری و به طور کلی با اعتقاد به غلبه نهایی نیروهای خیر بر شر از بین می‌رود و از این رو این روز با نوعی شادی و سرور همراه است تا مردم با بیرون رفتن دسته جمعی و پناه گرفتن در طبیعت، در آب افکندن سبزه‌های رویانده شده و ماهیان تنگهای بلور، همراه با رهایی از کار و مشغله و پرداختن به بازی و سرگرمی و پایکوبی، نوید آفرینش دوباره طبیعت و نو شدن زمانه دیگر را دهند، باشد که دوباره نظم و قانون و سرآغاز زندگی با شروع سال کاری نو، بسامان شود . 

مریم اطیابی

خاستگاه :

۱-سید محمدعلی دادخواه،« نوروز و فلسفه هفت سین »

۲- علی بلوکباشی ، « نوروز جشن نوزایی طبیعت»

۳- رحیم نوروزی، «بررسیهای تاریخی و مذهبی آئین نوروزی»

کد خبر: 38815
Share/Save/Bookmark