در ادب فارسی مضامین و مفاهیم مذهبی بسیاری مورد نظر شاعران قرار گرفته است اما در میان تمام مفاهیمی که در اشعار شاعران از نیمه دوم قرن سوم تا امروز مورد توجه بوده میتوان به شبهای قدر اشاره کرد.
از میان شاعران سبک خراسانی که بیشتر متمایل به شعر برونگرا بودند و شادمانه شعر میسرودند و بیشتر به مدح پادشاهان میچرداختند هم میتوان نمونههای فراوانی به دست داد که شبهای قدر را در اشعارشان بسیار محترم شمرده و به آن اشاره کردند. از میان شاعران سبک خراسانی به دو شاعر صاحب نام اشاره میکنیم که در اشعارشان به شبهای قدر اشاره کردهاند.
رودکی: شب عاشقت لیله القدر است// چون تو بیرون کنی رخ از جلبیت.
منوچهری: با رنگ و نگار جنت العدنی// با نور و ضیاء لیلة القدری
سبک دیگر شعر فارسی سبک عراقی است. در این سبک شاعران به درونگرایی مشهورند؛ شعرشان بیشتر بیانگر دغدغههای درونی و تغزل نوشتن از مضامین اصلی است. در این تغزلها شاعر از تنهاییهایش مینویسد و در همین فضا سعی میکند آداب طی طریق در راه حق را هم رعایت کرده و داشته باشد. شاعر این دوره بیش از هر دوره دیگری به شبهای قدر توجه دارد و میتوان گفت بازتاب شبهای قدر در این سبک و سپس سبک هندی به گونهای است که شاعران سایر دورهها به این اندازه عمیق به این لیالی ننگریستهاند.
نمونه بسیار شاخص آن در اشعار حافظ است:
شب قدر است و طی شد نامه هجر// سلام فیه حتی مطلع الفجر.
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند// واندر آن ظلمت شب، آب حياتم دادند.
چه مبارك سحري بود و چه فرخنده شبي// آن شب قدر كه اين تازه براتم دادند.
مولوی هم میگوید: آن شب قدر است در شبها نهان// تا كند جان هر شبي را امتحان.
یا میسراید:
مهمان توام ای جان زنهار مخسب امشب// ای جان و دل مهمان زنهار مخسب امشب
روی تو چو بدر آمد امشب شب قدر آمد // ای شاه همه خوبان زنهار مخسب امشب
ای سرو دو صد بستان آرام دل مستان // بردی دل و جان بستان زنهار مخسب امشب
ای باغ خوش خندان بیتو دو جهان زندان // آنی تو و صد چندان زنهار مخسب امشب
و نيز سروده است :
ای یار یگانه چند خسبی // وی شاه زمانه چند خسبی
بر روزن توست بنده از کی // ای رونق خانه چند خسبی
ای کرده به زه کمان ابرو // برزن به نشانه چند خسبی
افسانه ما شنو که در عشق // گشتیم فسانه چند خسبی
ماییم چو میخ سر نهاده // بر روی ستانه چند خسبی
گر خنب ببسته است پیش آر// باقی شبانه چند خسبی
درده قدح شراب و چون شمع // بنشین به میانه چند خسبی
بشتاب مها که این شب قدر // آمد به کرانه چند خسبی
البته مولوی نمونههای فراوان دیگری دارد که مجال بیشتری برای بررسی میخواهد. اما باید تاکید داشت که ادب فارسی به خاطر تعلیمی بودن و سپس گرایش به عرفان در اغلب و قریب به اتفاق شاعران شبهای قدر منزلتی ویژه دارد. همانگونه که اشاره شد مثلا در شعر حافظ او شب قدر را اینقدر با منزلت میداند که برات او را در همان شب دادهاند و او را آزاد کردند. در دورههای سبک هندی و بازگشت ادبی هم این مضمون مورد نظر شاعران بوده است.
اما دوران معاصر و به ویژه سی سال گذشته و پس از انقلاب این مضمون بسیار بیش از گذشته مورد توجه شاعران بوده و اساساً شاعران با توجه به حجم اشعار مذهبی که سرودهاند این شبها و مساله ضربت خوردن امام علی (ع) را با هم قرین کرده و به سرودن اشعار پرداختهاند.