گذری بر تصویرگری شعر؛
یادمان نرود مخاطب کیست
تصویرگری امروز گرفتار معضلی است که کمتر به آن توجه میشود و آن شناخت مخاطب است.
تاريخ : شنبه ۳۱ فروردين ۱۳۹۲ ساعت ۱۱:۵۷
اگر این روزها سری به بازار کتب کوکد و نوجوان و حتی بزرگترها بزنیم، یک حقیقت تلخ را با چشمانمان احساس میکنیم؛ تصویرسازی شعر در ایران امروز جای مناسبی ندارد.
نخست باید نکتهای لرا متذکر شد و آن این که تصویرگری پیوسته با ادبیات منظوم به جمع هنرهای ایرانی راه یافت. به جز متون مذهبی در روزگار مانی و تعداد انگشت شماری از کتب تاریخی، غالب کتابهایی که تصویری برای آنها خلق میشد؛ شعر بودند. شاید تغزل نهان در تصویرگری ایرانی بر گرفته از همین موضوع است. اما پس از روزگار صفویه، و عدم توجه دربار به خلق نسخههای نفیس، و متعاقباً با بسته شدن کارگاههای سلطنتی، این هنر روندی رو به زوال را در پی گرفت. مدتها متون ادبی به شیوه نفیس کتابت نشدند و در نتیجه هنرمندان رفته رفته کمتر به خلق هنری پرداختند.
این روند همچنان امتداد یافت تا آنکه در روزگار قاجار صنیعالملک به تصویرگری کتاب هزار و یکشب پرداخت. شاید این آخرین نسخه نفیس به معنای رایج آن بود.
به هر روی هنر یا بهتر است بگوییم، حرفه تصویرگری کم کم از رونق افتاد و اعتبار آن کاسته شد. اما این روند در روزگار معاصر به نحو دیگری طی شد. نبود دانشگاهها و مراکز آموزشی که بتواند متخصصانی را برای این رشته تربیت کند؛ سبب شد تا هنرمندان انگشت شماری از این حرفه پر رونق باقی بماند. تنها در سه دهه اخیر میتوان هنرمندانی را یافت که بدین حرفه روی آورده واندکی بر کیفیت آثار تصویرگری افزوده اند. اما هنوز یک نقطه ضعف بزرگ هنر تصویرگری را دچار تزلزل میکند و آن این است که چرا متون شعری بزرگسالان فاقد تصویراند!
در پاسخ به این موضوع باید سری به بازار کتاب بزنیم. به طور یقین دو عامل مهم به عنوان پاسخ خواهیم شنید که نخستین عامل آن، کاهش توان خرید مردم است. به هر روی کتابی که تصویرگری را به خدمت گرفته، قیمت بیشتری خواهد داشت و مادامی که مخاطبان کتب ادبی قادر نباشند هزینه لازم را برای یک کتاب دارای تصویر بپردازند؛ نمیتوان منتظر خلق یک کتاب نفیس بود. چراکه مخاطبان ترجیح میدهند کتابی فاقد تصویر و در نتیجه ارزانتر تهیه کنند. از سوی دیگر به سبب امکان فروش کتب بدون تصویر، ناشر دلیلی برای افزودن به هزینههای تمام شده خود ندارد؛ پس کتابها را بدون تصویر به چاپ میرساند.
اما روند غم انگیز چاپ کتب شعر بدین جا ختم نمیشود. کتب دارای تصویر نیز از کیفیت مناسب و تناسب محتوایی برخوردار نیستند. مشکل اینجاست که سفارشدهنده تصاویر و تصویرگر از درک درستی برای انتخاب تصاویر متناسب برخوردار نیستند. به همین سبب بخش اعظم کتبشعر که غالبا هم به کودکان و نوجوانان متعلق هستند؛ فاقد تصویر مناسب اند. در واقع میتوان گفت تصویرگران مخاطب خود را به درستی نمیشناسند و قادر نیستند آثاری مناسب طبع آنها خلق کنند.
از سوی دیگر مخاطبان هم ذائقه سختگیرانهای ندارند و به راحتی آثاری را که از کیفیت بصری مناسب نیست انتخاب میکنند. البته شاید بتوان اینگونه توصیف کرد که مخاطلان کتاب در ایران تنها محتوا را مورد تحلیل قرار میدهند؛ چراکه از یک متن؛ نسخههای متنوعی را در اختیار ندارند که امکان انتخاب یکی را داشته باشند. به همین سبب حتی به طرح جلد هم توجه نمیکنند و بدین ترتیب بازار هنر روز به روز آشفتهتر میشود.
یادداشت: مینا عبدی