دیری است از مرغ خوش‌آهنگ موسیقی صدایی به گوش نمی‌رسد
از اوج تا فرود موسیقی در گفتگوی هنرنیوز با استاد امین‌الله رشیدی:
دیری است از مرغ خوش‌آهنگ موسیقی صدایی به گوش نمی‌رسد
استاد امين الله رشيدي که در اردیبهشت ماه 1304 در شهرستان كاشان متولد شد سالها در دوره های مختلف موسیقی فعالانه در عرصه هنر حضور داشته که در رابطه با فضای فعلی موسیقی گفت: مرغ موسیقی را سربریدند.
 
تاريخ : شنبه ۱۰ دی ۱۳۹۰ ساعت ۱۱:۵۵
استاد امين الله رشيدي، اردیبهشت ماه ۱۳۰۴ در شهرستان كاشان، دیده به جهان گشود. وی نخستين خواننده ايراني آشنا با خط بين المللي موسيقي است که نزد استادانی چون «موسي خوان معروفي» و «دكتر مهدي فروغ» و پيش از اين تاريخ، فراگيري مقدمات تار نوازي نزد آقايان حسن نقشپور و مسعود معارفي را در کارنامه خود دارد.
آهنگسازي و خوانندگي رشيدي در راديو تهران-ايران-از سال ۱۳۲۷ شمسي آغاز و تا پايان سال ۱۳۴۴ بطور مداوم و مستمر ادامه داشته و در ظرف اين مدت بيش از ۱۲۰ آهنگ ساخته و با همكاري نوازندگان هنرمند، آقايان حبيب الله بديعي ، پرويز ياحقي، همايون خرم، عباس شاپوري، انوشيروان روحاني، رضا ياوري و جمعي از هنرمندان در راديو اجرا نموده است.
در حدود نيمي از آهنگ هاي ياد شده در سالهاي قبل از ۱۳۳۴، يعني پيش از رسيدن ظبط صوت به ايران در راديو اجرا شده و بدين جهت اثري از آنها برجاي نمانده است. اما بخشي از نيم ديگر آن آثار از سال ۱۳۷۸ تا اين زمان در ۵ كاست و cd بنام‌هاي (عطرگيسو) و (من عشقم) و (افسونگر) و (دلم تنگ است،چاوشی) از قطعه (چاووشي) سروده مهدي اخوان ثالث و چشم شب محتوي ۵۰ آهنگ (ترانه و آواز) در ایران منتشر شده است. سفرنامه‌اي از او بنام (از كاشان تا كاناري،جزائر قناري) محتوي گزارش سفرهاي متعدد او به كشورهاي اروپا تا جزائر قناري با چاشني طنز و انتقاد و شعر و موسيقي در سال ۱۳۷۲ توسط انتشارات سنائي تهران و دومين كتابش بنام (خاطره ها و نغمه ها عطر گيسو) محتوي بخشي از نيم قرن خاطرات راديويي هنري و يادداشتهاي ادبي، اجتماعي و سياسي است.

*با توجه به اینکه شما از سال ۱۳۲۰ کار موسیقی را آغاز کرده‌اید و دوره‌های مختلف آن را تجربه کرده‌اید وضعیت فعلی موسیقی را چگونه ارزیابی می‌کنید.

همانطور که می‌دانید هر هنری در سال‌های مختلف دوره‌های متفاوتی را سپری می‌کند و هنر موسیقی هم از این قاعده مستثنی نیست. از زمانی که من کار موسیقی را شروع کردم تا کنون این عرصه دوره‌های متفاوتی را به خود دیده‌است از دوران اوج و شکوفایی دهه ۳۰ و ۴۰ تا فرود و کمرنگ شدنش. زمانی این هنر در اوج خود وجود داشت اما در حال حاضر ما در این عرصه از هنر حرفی برای گفتن نداریم. این بیان تنها نظر من نیست بلکه نظر کسانی است که مراحل مختلف و دوره‌های زیادی از موسیقی را دیده یا در مورد آن تحقیق کرده‌اند. اساتید فعلی نیز بر این نظر تأکید دارند.

*اگر موسیقی حرفی برای گفتن ندارد دلیل برگزاری این کنسرت‌ها که فشردگی آن‌ها را می‌بینیم چیست؟

حق با شماست کنسرت‌های زیادی بدون وقفه و با وجود محدودیت‌های زیادی در رابطه با سالن برگزار می‌شود، اما این اجراها دلیل بر حرکت تازه در موسیقی نیست. کمااینکه خود اساتیدی که کنسرت برگزار می‌کنند، معترف بر این هستند که اجرای آن‌ها تنها برای دیدار با مخاطبان خودشان است و قرار نیست در اجرا اتفاق تازه‌ای رخ دهد. حتی اگر به گفته برخی برگزار‌کنندگان کنسرت؛ شکل تازه‌ای از موسیقی ارائه شود باید آنقدر زیبا و دلپذیر باشد تا مخاطب را تحت تأثیر قرار دهد چراکه تنها تازه بودن اثر اهمیت ندارد بلکه جذابیت آن می‌تواند به اثر اعتبار ببخشد.
اگر تنها قرار باشد کنسرت برای دیدار هنرمندان با دوستدارانشان باشد هزینه‌گزافی برای این امر پرداخته می‌شود. من در میان مردم زندگی می‌کنم و آن‌ها را در کوچه و خیابان می‌بینم که این انرژی‌بخش است اما برای دیدار با آن‌ها کنسرت برگزار نمی‌کنم. هدف برگزاری کنسرت چیز دیگری است. مخصوصاً اینکه می‌دانیم برگزاری آن چه مشکلات زیادی دارد از اسپانسر گرفته تا دریافت مجوز.
به عنوان مثال من دو سال پیش در همدان کنسرت برگزار کردم که با وجود حضور مخاطبان و دوستدارانم که بسیار انرژی‌بخش بود فشارهای زیادی بر من تحمیل شد. از وزارت ارشاد تا خود ارشاد استان همدان. این مشکلات است که هنرمند، عطای کنسرت را به لقایش می‌بخشد. حال بعد از برگزاری کنسرت سیل ایرادات هم به سوی انسان روانه می‌شود.

*دلیل اینکه این نوآوری‌ها و جذابیت‌ها در آثار ایجاد نمی‌شود چیست؟

در ابتدا باید به گذشته احترام گذاشت و از دست‌آوردهای آنان استفاده کرد، چراکه تجربه می‌تواند چراغ راه آینده باشد. من از نسل گذشته موسیقی هستم اما هنوز علاقه‌مند به ابتکار و نوآوری در موسیقی می‌باشم و در تمام آثارم دست به تولید آهنگ‌های تازه می‌زنم. همچنین این نوآوری‌ها طوری بود که در یاد و خاطر مردم باقی ماند و بعد‌ها در رادیو و تلویزیون پخش شد. پس می‌بینیم اگر اجازه داده‌شود هر هنرمندی می‌تواند نوآوری‌های خود را عرضه کند و بعد قضاوت را به مردم بسپارد.

*منظور شما از اینکه می‌گویید «اگر اجازه داده شود؟» چیست؟ به عبارت دیگر برای ارائه این کارهای جدید چه مؤلفه‌هایی لازم است که ایجاد نمی‌شود؟

منظور این است که متصدیان و مسئولان موسیقی نه‌تنها باید به جوانان این حوزه اهمیت بیشتری بدهند بلکه باید امکانات بیشتری در اختیار حتی کسانی بگذارند که سابقه‌ای طولانی در موسیقی این مملکت دارند. به عنوان مثال من بارها خواسته‌ام تا کارهای تازه‌ای را به‌صورت ارکسترال ارائه دهم و برای این کار اصرار داشتم؛ در راستای این موضوع بارها از این مسئولان خواستم که گروه ارکستری در اختیار من بگذارند تا امکان اجرا داشته باشم، اما متأسفانه این‌گونه همکاری با من صورت نپذیرفت. در نهایت کم‌کم خسته شدم و دست از اسرار کشیدم و تا حدودی انگیزه‌ام را برای این کار از دست دادم.

*در واقع این بی‌انگیزگی‌ها تنها از این موضوعات نشأت می‌گیرد؟

البته که نه. من تنها یک نمونه از مسائل را بیان کردم به عنوان مثال دیگر هفتمین آلبوم موسیقی من است که دو سال فقط برای دریافت مجوز آن تلاش کردم؛ در ابتدا با نام آلبوم که نام یک قطعه از کارها بود مشکل پیدا کردند و آن قطعه «عشق آتشین» بود؛ البته این قطعه همراه قطعه دیگری با نام «عقل و عشق» با همخوانی خانم ضبط شده بود. لازم به ذکر است این قطعات پیش از این در رادیو نیز اجرا شده بود و با مشکل خاصی برخورد نکرده بود. اما مسئولان برای صدور مجوز آلبوم ابراز داشتند که باید میزان صدای خانم در این قطعات کاسته شود ما برای این کار ۳ بار به استودیو مراجعه کردیم و این کارها را دوباره ضبط کردیم که با این تغییرات تصمیم آن‌ها مورد تجدید نظر قرار گرفت و قرار شد مجوز صادر شود اما در این بین مدیر مرکز موسیقی عوض شد و تمام تصمیمات گرفته شده از یاد رفت و این آلبوم دوباره با مشکل قبل مواجه شد. از تلاش برای دریافت مجوز خسته شدم و این آلبوم را به زمان دیگری واگذار می‌کنم.
کارهای من همواره ریشه در سنت دارد و با این ریشه پا را فراتر گذاشته و به سمت نوآوری حرکت می‌کند و این شکل از موسیقی من در آلبومی که مجوز نگرفت نهفته بود. احساس می‌کنم که ما در این بحران بی‌آهنگی مسئول موسیقی دلسوز نیاز داریم که بتواند به فکر موسیقی باشد. دیری است از این مرغ خوش‌آهنگ صدایی به گوش نمی‌رسد.

امیرحسین مکاریانی
کد خبر: 35449
Share/Save/Bookmark