مجموعه تلویزیونی «پروانه» به کارگردانی «جلیل سامان» این روزها و در شبهای بهاری میهمان خانههای مردم ازطریق شبکه سوم سیما است. مجموعهای که سال گذشته قرار بود در ایام دهه فجر از تلویزیون روی آنتن برود و اما به دلیل آماده نبودن، کمبود بودجه و همچنین لو رفتن پایان آن پخش آن به امسال موکول شد و مراحل فنی ان نیز تا به امروز به مرور انجام شده است.
داستان این مجموعه تلویزیوی در اواخر دهه پنجاه میگذرد و روایتگر داستان جوانی به نام «امیر» با بازی «حامد کمیلی» است که در سالهای دهه پنجاه به دنبال گمشده خویش میگردد و دراین میان زندگی وی وهمچنین شکل گیری و آغاز تظاهراتهای مردمی و آغاز انقلاب اسلامی مرور میشود.
«جلیل سامان» با کارگردانی مجموعه تلویزیونی «ارمغان تاریکی» در سالهای گذشته ثابت کرد که مدیوم تلویزیون را میشناسد میتواند سریالی بسازد که مخاطب با هوش و سخت گیر تلویزیون را جذب خودکند. به همین دلیل وی از سال گذشته تا کنون درگیر ساخت مجموعه تلویزیونی «پروانه» بوده و در این سریال همه تلاش خود را به کار بسته که بتواند در ارائه تصویری جدید و نو موفق عمل کند. همان گونه که همه ما میدانیم در کشور ما ساخت مجموعههای تلویزیونی یا فیلمهایی سینمایی در خصوص داستانها و قصههای معاصر تاریخی و حتی قدیمی خیلی سخت است وقاعدتا ساخت سریال «پروانه» نیز با مشکلاتی زیادی در بخش لوکیشن همراه بوده است. چرا که تهران امروز دیگر مانند تهران دهه ۵۰ نیست و نوع لباس پوشیدن آدمها، ساختمانها، محلهها، خیابانها، ادارات، تابلوها، پلاکخانهها، وسائل زندگی، نوع ماشینها واتومبیلها و... عوض شده و کارگردان نویسنده یک سریال تاریخی با موضوع تاریخی مجبور است با وجود داشتن مشکلاتی از این دست اثر خود را ساخته و روانه آنتن کند و تازه بعد از کلی استرس باید شنوده انتقادات و نقدها حق و ناحقی باشد که نثار او میکنند.
تلویزیون در کشورمان به عنوان گستردهترین و فراگیرترین رسانه برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی جامعه، همیشه این توانایی را داشته که در زمان ساخته و پرداخته شدن یک سریال یا تله فیلمی با صرف هزینه درست و استفاده از نیروهایی خلاق و حرفهای بتواند اثری را روی آنتن بفرستد و مخاطبان سیما را مجذوب خود کند. در کنار آن مخاطبان سیما نیز در طی این سالها همیشه دوست داشتهاند آثاری که هنرمندان و مدیران سیما برای آنها تدارک میبینند حرفی برای گفتن داشته باشند، تا آنها بتوانند با صرف وقت شبکه دلخواه خود را انتخاب و تماشا کنند. هر چند در طی این سالها ثابت شده که مردم ما در سینما و سیما غیر قابل پیش بینی بودهاند چرا که از برخی مجموعههای تلویزیونی و یا تله فیلمهای تلویزیونی و همچنین شبکه نمایش خانگی سطحی، ضعیف، دست وگیر استقبال اساسی داشته و در مقابل از برخی آثارهر چند جذاب و قوی به لحاظ فیلمنامه و داستان آن استقبال نمیکنند. چون احساس میکنند که سازندگان اینگونه آثار ضعیف و سطحی به شعوراش توهین کرده و سطح سواد هنری و شخصیتی مخاطب را زیر سوال میبرند. از سویی دیگر میتوان گفت که ساخت آثار تاریخی به خصوص با موضوع تاریخ معاصر کشورمان با توجه به تغییرات کنونی جامعه امروز بسیارسخت است و در این سریال فضاسازی و طراحی صحنه نیز با توجه به تمام این مشکلات صورت پذیرفته است. در واقع به تصویر کشیدن دهه قبل ازپیروزی انقلاب اسلامی کشورمان در شرایط کنونی برای سینما و تلویزیون ما کاری سخت دشوار و طاقت فرسا برای سازندگان آثار است و این سریال تلاش میکند که بتواند بخشی از تاریخ کمتر دیده شده ایران را به زبان تصویر وکلام برای مخاطب بیان کند. به هرحال از میان قسمتهایی که تاکنون پخش شده، میتوان انتظار داشت که جلیل سامان کارگردان این اثر کوشش کرده که مانند اثر مجموعه تلویزیونی سال گذشته خود بتواند سریالی جذاب و متفاوت بسازد. یکی از نکات جالب توجه درباره این اثر این است که جزئیات و منطق دراماتیک در این سریال مورد توجه کارگردان قرار گرفته وی تلاش کرده که با ریز شدن در مسائل مهم زندگی و شخصیتی افراد پاسخ قانع کنندهای به مخاطب برای دیدن سرنوشت تلخ یا خوب کارکترهای خود داشته باشد.
کارگردان این سریال از نظر ثبت و نمایش تصاویر و ایجاد حس و حال دهه پنجاه وهمچنین صوتی موفق عمل کرده است. به همین دلیل ما در این سریال در حاشیه هر قسمت ترانههای معروف دهه ۵۰ را میشنویم و عناصر دیگری مانند: نشریات، پوستر، فیلمها نیز به فضاسازی سریال کمک کردهاند و کارکرد تزئینی ندارند و باهدف انتخاب شدهاند تا یادآور آن دوران برای مخاطب باشد. بنابراین میتوان گفت که تلویزیون در کشور ما این توانایی را دارد که بتواند مخاطبام میلیونی در داخل یا خارج از کشور پیدا کند.
امروز باید بپذیریم که مخاطبان ما با مخاطبان سالهای گذشته تفاوتهای آشکاری دارند و یکی از مهمترین این تفاوتها دسترسی آسان روزانه مخاطب به بالای ۱۰۰۰ کانال ماهوارهای باانواع و اقسام برنامههای سطحی و ضعیف است. بنابراین مخاطب امروز تلویزیون دوست دارد تا آثار جذاب و متفاوتی را تماشا کند. چرا این مخاطب خوراک فکری و فرهنگی میخواهد و امکان دارد اگر این خوراک روزانه فکری و فرهنگی او از طریق برنامههای تلویزیونی داخلی کشورمان با وجود دارا بودن بینهایت سوژه سالم و جذاب برای برنامه سازی تامین نشود، مخاطب قطعا به سمت تماشای برنامههای ماهوارهای برود و در طولانی مدت دیگر ما مخاطب وطنی برای ساختههای تلویزیونی خودمان نداشته باشیم.