کمال تبریزی را بابت ساخت «شهریار» به خدا واگذار کردم!
محرم زینال زاده در گفتگو با هنرنیوز:
کمال تبریزی را بابت ساخت «شهریار» به خدا واگذار کردم!
اگر چه محرم زینال زاده حرفه بازیگری را از سالهای قبل آغاز کرده بود اما با فیلم سینمایی « بای سیکل ران » به سینمای ایران معرفی شد اما دیگر بخت با او یار نشد و هیچگاه نقشی در حد و اندازه نقش نسیم در فیلم بای سیکل ران به او پیشنهاد نگردید. نزدیکی او به کارگردان بای سیکل ران موجب شد تا او حرفه کارگردانی را نیز دستمایه خود قرار دهد که حاصل تجربه او در این حرفه به فیلمهای آی پارا ، حسرت دیدار ، مرد ناتمام و ساز ستاره انجامید که فیلم مرد نا تمام او توانست در سیزدهمین جشنواره فیلم فجر (۱۳۷۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی شود.
 
تاريخ : يکشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۱ ساعت ۱۱:۰۴

او سال گذشته در نقش «مشکین آبادی» در سریال «ستایش» نقش کوچکی را برعهده داشت ، زینال زاده اینک چند سالی است که به دنبال ساخت فیلم سینمایی است که کمتر ظاهر شدنش در دنیای سینما و تلویزیون مربوط به دوندگی هایی است که به قول خودش عمرش را سوزانده است. خبرنگار سینمایی هنر نیوز با وی به گفتگو نشسته است که اینک می خوانید: 

جناب زینال زاده شما اگر چه قبل از بازی در فیلم بای سیکل ران هم در چندین فیلم بازی کردید اما مردم با چهره شما در فیلم بای سیکل ران آشنا شدند و شما توانستید با بازی بسیار دوست داشتنی در نقش نسیم این نقش را ماندگار کنید. در حالی که مخاطب بازی شما را در این فیلم پسندید اما دیگر شما در چنین نقش هایی ظاهر نشدید علت چه بوده است ؟ 

هر بازیگری در زندگی هنری خودش یک نقطه عطفی دارد که در این نقطه عطف به اوج درخشش می رسد حقیقتا بای سیکل ران از آن فیلمنامه هایی بود که وقتی برای بازی به من پیشنهاد شد من با توجه به نقش ، ۳ ماه سکوت کردم و حرف نزدم تا بتوانم به نقش نزدیکتر شوم تا آن سکوت در چهره ام بنشیند از سوی دیگر بارها و بارها با دوچرخه رکاب زدم تا بتوانم به توانایی که در فیلم وجود دارد برسم و به همین دلیل حدود ۱۸ کیلو وزن برای رسیدن به این نقش کم کردم به طوری که هر روز نحیف تر و نحیف تر شدم تا آمادگی بدنی بیشتری برای نقش پیدا کنم. 

چرا علی رغم بازی خوب شما دراین فیلم اما دیگر محرم زینال زاده را در چنین نقش های ماندگاری ندیدیم؟ 

متاسفانه دو نگاه به فیلم بای سیکل ران و به من شد. یک نگاه توده مردم بودند که هنوز که هنوز است بعد از گذشت ۲۰ سال وقتی من را می بینند به یاد فیلم بای سیکل ران می افتند و بسیار به من لطف دارند و به من احترام می گذارند و حتی خارج از کشور هم من را با همین نقش می شناسند و به من خیلی محبت می کنند که این حقیقتا برای یک بازیگر که هنوز مردم بعد از گذشت دو دهه او را با چنین نقشی به یاد دارند باعث خوشحالی است اما نگاه دوم ، نگاه اهل قلم و منتقدین به من بود که از همان سال اکران فیلم بای سیکل ران؛ در مورد من سکوت کردند در حالی که اگر یک بازیگر یا یک کارگردان مورد تشویق قرار بگیرد بی شک زمینه بالندگی و رشد آن سرعت بیشتری به خود می گیرد اما نمی دانم به چه علت منتقدین آن زمان تا همین حالا، سکوت کردند من حتی در این مورد به شوخی گفتم نکند منتقدین ما تصور می کنند محرم زینال زاده یک افغانی است - هر چند که افغانی هم خدایی دارد - لذا من همه این نامهربانی ها را دیدم و سکوت کردم . شما بروید مطبوعات زمان اکران فیلم بای سیکل ران را ورق بزنید و ببینید آیا یک نفر اهل قلم در مورد نقش من و بازی من حرفی زده است؟ در حالی که من قبل از بازی در فیلم بای سیکل ران فیلمهای دستفروش (هر سه اپیزود)، گذرگاه، حماسه دره شیلر و چند تا فیلم دیگر را بازی کرده بودم اما گویا منتقدین ما این نقش را ندیدند یا نمی خواستند ببینند. هنوز هم برای من دلیل این موضوع مشخص نشده است . 

شما خودتان آن زمان با مجله ای یا روزنامه ای در این مورد گفتگو نکردید؟ 

من از بعد از بازی در فیلم بای سیکل ران سعی کردم سکوت کنم تا حاشیه ساز نباشم اما معتقدم خیلی به حق من ظلم و بیداد شد اما من تلاش کردم همچنان سکوت کنم تا به بدنه سینما صدمه ای وارد نشود . 

در حال حاضر چرا اینقدر کم کار شدید و مردم دیگر شما را هم در کسوت بازیگر و هم در کسوت کارگردان کمتر می بینند؟ 

عمر من به مدت ۴ سال در سیما فیلم برای ساخت سریال «شهریار» سوخت و من برای ساخت آن مجبور شدم برخی از کارها را نپذیرم . 

سریال شهریار که توسط آقای کمال تبریزی ساخته و پخش شد ؟ 

سریال شهریار برای اولین بار توسط من در سیما فیلم به ثبت رسید و در واقع می شود گفت که نطفه این سریال را من در سال ۱۳۷۴ در سیما فیلم بنا نهادم و در همان سالها نیز قرار داد بستم و نگارش آن هم به من پیشنهاد شد. من در ابتدا قصد داشتم منظومه «حیدر بابا» را کارگردانی کنم یعنی منظومه شاعرانه شهریار را کار کنم اما تلویزیون پیشنهاد کرد که زندگی شهریار را کار کنم این در حالی بود که آن زمان ، اطلاعات در مورد زندگی ایشان خیلی در اختیار نبود و هیچ کس اطلاعات درستی در این زمینه نداشت به همین منظور من حدود ۶ ماه با تحقیق، تفحص، گفتگو و مصاحبه با شاگردان شهریار توانستم سر خط هایی را برای فیلمنامه ام پیدا کنم و اینگونه بود که فیلمنامه «شهریار» طی ۴ سال در ۳ جلد با همکاری آقای علیرضا نادری نوشته شد و بلاخره در سیما فیلم نیز به تصویب رسید و حتی ما سه بار هم تا پای ساخت رفتیم که انجام نشد اول قرار شد ۱۳ قسمت ساخته شود بعد به ۲۶ قسمت تبدیل شد و سپس به ۳۳ قسمت تبدیل شد و درنهایت شد یک پروژه ملی اما ساخته نشد و فقط عمر من به مدت ۴ سال در سیما فیلم سوخت این در حالی بود که ناگهان متوجه شدیم این پروژه ملی در عرض ۶ ماه آن هم به صورت پنهانی بازنویسی شده است و بدون هیچ خبری ساخته شده و روانه آنتن تلویزیون گردیده است. 

سریالی شهریاری که پخش شد همان فیلمنامه شما بود؟ 

** نه ؛ اما آنها فیلمنامه من را خوانده بودند آقای مهدی سجاده چی به عنوان نویسنده فیلمنامه شهریار به من گفت من فیلمنامه شما را خواندم اما فیلمنامه نبود فقط یک کلیپ بود؛ در حالی که او نمی داند که زندگی شاعر سراسر کلیپ است وقتی بارش کلمات بر شاعر می بارد، وقتی که شعر بر شاعر ظهور پیدا می کند شاعر از قافله کلمات عقب می افتد این حالت را چگونه باید با تصویر نشان داد؟ بنابراین شما در کجای سریال شهریاری که آقای سجاده چی نویسنده آن بود و جناب آقای کمال تبریزی کارگردانی آن را برعهده داشت شاهد تصاویر این چنینی بودید؟ 

شما اعتراضی نکردید؟ 

من فقط سکوت کردم و احترام گذاشتم که مبادا نام شهریار خدشه دار شود اما آقای مهدی سجاده چی در یک جایی مصاحبه کرد و من فقط پاسخ مصاحبه ایشان را دادم و در مورد سهیم شدن در سهم دیگران پاسخ دادم البته ایشان هم چوبش را خورد . آقای کمال تبریزی به عنوان یک کارگردان مسلمان و مومن به من گفت من شنیدم که شما از ساخت این سریال عقب کشیدید اما من به او گفتم مگر می شود کارگردانی که فیلمنامه اش در حکم فرزندش است از ساخت آن عقب بکشد و آن را رها کند مگر اینکه در قبال آن پول هنگفتی گرفته باشد اما آیا شما پرسیدید که چقدر به زینال دادند؟ آیا شما به من زنگ زدید بپرسید که واقعا من از ساخت این سریال کنار کشیدم یا نه؟ اصلا چه کسی این کار را می کند که من دومی آن باشم؟ ایشان به من قول داد تا من را راضی نکنند سریال شهریار را کلید نزند. 

آیا رضایت شما را جلب کرد؟

 خودش را از من قایم کرد و من هم به خدا واگذارش کردم . 

پس دلیل اینکه مردم شما را کمتر دیدند مربوط به درگیر بودن شما با این مساله بوده است. 

البته غیر از آن نیز من حدود چهار سالی است که قرار است فیلمی را کارگردانی کنم که هنوز محقق نشده است نقطه نظرات متعددی از سوی تهیه کننده کار مطرح می شود و زمانی که شما این نقطه نظرات را اعمال می کنید تازه متوجه می شوید که این فیلمنامه همان فیلمنامه ای نیست که می خواستید کار کنید و کلی تغییر کرده است و شما می مانید که چکار کنید و این مسائل زمانبر است و موجب می شود که شما از حضور در کارهای دیگر باز بمانید لذا در عرصه سینما و تلویزیون ، بازیهای پنهان و آشکار زیادی وجود دارد تا یک کار ساخته شود که گوشه ای از آن بازیها برای مردم ، خبرنگاران و منتقدین پوشیده است اما ممکن است برای اهالی هنر پوشیده نباشد. 

این فیلم سینمایی که شما ۴ سال برای آن زمان گذاشته اید در چه ژانری است ؟ 

در یک ژانر فولکلور آذری و موزیکال است که تا حالا در سینمای ایران تجربه این چنینی نداشته ایم. 

آیا امیدی به ساخت آن وجود دارد؟ 

 خیلی امیدوارم . امسال را نقطه عطف قرار دادم و امیدوارم برای ساخت آن پشتیبانی شوم اگر نشوم طی فراخوانی به آذری زبان ها از آنها برای ساخت آن کمک خواهم گرفت ، کوتاه نخواهم آمد. 

 ما هم امیدواریم که شما را بار دیگر در کسوت کارگردانی ببینیم . در حال حاضر به عنوان بازیگر، کاری داشتید؟ 

  آخرین بازی که داشتم تله فیلمی به نام « پنجره های غبار گرفته » بود که سیزده بدر امسال از تلویزیون پخش شد که کارگردانی آن برعهده سید رحیم حسینی بود که یک نقش متفاوتی بود . من همیشه به دنبال تجربه کردن نقش های متفاوت ولو کوتاه هستم مثل بازی در نقش مشکین آبادی در سریال ستایش .

  اخیرا مطلع شدیم که شما مشغول کارگردانی یک سریال خارج از تهران هستید در مورد آن قدری توضیح بدهید؟ 

  این سریال یک سریال ۱۳ قسمتی به نام « دست ها و دل ها » نام دارد که آن را برای استان یزد کارگردانی کردم که هم اکنون در مرحله تدوین است که از مضمون اجتماعی برخوردار است و همه بازیگران آن هم از بازیگران محلی استان یزد هستند که قرار است هم از شبکه استان یزد و هم از شبکه تهران پخش شود. 

  حرف آخر؟ 

من اخیرا بابت کلیت کارهایم با آقای شمقدری به عنوان رئیس سازمان سینمایی کشور دیداری داشتم و ایشان اولین مدیر سینمایی بود که کاملا به تمام حرفهای من گوش دادند و این موضوع برای من خیلی ارزشمند است چرا که معمولا کمتر اتفاق می افتد یک مدیر سینمایی، هنر گوش کردن داشته باشد در حالی که مدیران ما معمولا بیشتر حرف می زنند تا گوش بدهند و عموما وقتی شما به آنها مراجعه می کنید قصدتان از این مراجعه یک چیز دیگر است اما گفتگوها به سمتی هدایت می شود که شما مجبور می شوید پاسخگوی موضوع دیگری باشید اما آقای شمقدری با حوصله تمام به حرفهای من گوش دادند که من از ایشان بابت این دیدار بسیار ممنونم. 

  نتیجه این گفتگو و دیدار امیدوار کننده خواهد بود؟ 

حتما، من خیلی امیدوارم که این گفتگو به ساخت فیلمی منجر شود که من ۴ سال از عمرم را صرف آن کرده ام .

گفتگو: مجید  معافی

کد خبر: 47446
Share/Save/Bookmark