به گزارش هنرنیوز مهمترین بر نامه های نیمه دوم سال اعم از نمایشگاه بین المللی کتاب فرانکفورت، هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران، جایزه جلال آل احمد، جایزه کتاب فصل، جایزه کتاب سال،جایزه کتاب دانشجویی و بسیاری برنامه های دیگر، برخی بدون انتصاب و حضور معاون فرهنگی و برخی پس از انتصاب وی در تعلیق ناشی از آشنایی معاون جدید با سمت خود و کسب اطلاع او از شرایط موجود برگزار شد. در نهایت هم وی در نخستین نشست خبری خود که دو هفته پیش برگزار شد اعلام کرد که پس از صدور حکمش به مدت یکماه مشغول بررسی کارنامه و اوضاع پیشین و فعلی معاونت فرهنگی در حوزه های گوناگون بوده است. آنچه مبرهن است اینکه بدون شک دایره آگاهی معاونت فرهنگی از وضعیت موجود بسیار مهم است لیکن انتصاب دیروقت او سبب شد تا نتواند خود را به تصمیمات جدی این معاونت برای این برنامه ها برساند. سرانجام موعد برگزاری جایزه جلال آل احمد فرا رسید و این جایزه در دوره اخیرخود نیز هیچ اثری را حایز رتبه اول ندانست؛ اگرچه در برگزاری این جایزه و اساسنامه آن همواره ابهامات زیادی وجود داشته است ولی اینکه چه فرآیندی سبب می شود تا جایزه جلال آل احمد به عنوان گران ترین جایزه ادبی هیچ اثری را به عنوان را برگزیده 110 سکه خود نشناسد جای تامل دارد. نخست اینکه معیار سنجش آثار در این جایزه به چه صورت است که تنها در یک دوره یک اثر نیمه تمام چند جلدی برنده 110 سکه شد و در دوره های متمادی هرگز بهترین آثار منتشره واجد شرایط نفر اولی این جایزه شناخته نشدند، در ثانی جوایز کتاب گویای وضعیت نشر در هر کشورند خصوصا اینکه این جوایز به صورت دولتی برگزار شوند لذا رویه جایزه جلال تا کنون به گونه ای بوده است که گو اینکه در روند سالیانه نشر کشور هیچ اثر قابل توجهی خلق نشده که سزاوار جایزه ای با بهای 110 سکه باشد. مسائلی از این دست این پرسش را به ذهن متبادر می سازد که آیا اصلا برگزاری یک جایزه سنگین بها در حوزه نشر برای کشوری که در بی ثباتی نشر و تالیف به سر می برد ضرورت دارد؟!وانگهی چرا این جایزه به پز تو خالی شبیه تر است تا به فخامت یک جایزه میلیونی و هرگز نفر اول ندارد؟! در اینجا خوبست تا به شرایط متولی این جایزه که معاونت فرهنگی نگاهی بیندازیم؛ طی چند ساله گذشته که تغییرات عمده ای در معاونت فرهنگی در حوزه مدیریتی صورت گرفت، بی ثباتی در حوزه بر نامه های فرهنگی فراگیر شد، اما هرگز از بدهی های کلان این معاونت صحبتی نشد تا اینکه در اولین نشست خبری سید عباس صالحی معاون فرهنگی دولت یازدهم از بدهی 64میلیونی این معاونت در چند سال گذشته تا امروز خبر داد. در چنین شرایطی اگر جایزه ای به ارزش نسبی 100 میلیون در کشور برگزار شود آیا طبیعی نیست که معاونت فرهنگی به جای پرداخت این رقم کلان به نفر اول جایزه جلال آل احمد، بدهی های خود را پرداخت نماید؟!
زیرا اساسا معاونت فرهنگی اعتباری برای پرداخت چنین جایزه ای ندارد فقط چون پز این جایزه زیاد است ناگزیر آن را به گونه ای برگزار می کند که نه سیخ بسوز نه کباب؛ یعنی گران ترین جایزه ادبی را به گونه ای برگزار می کند که هیچ اثری در آن به عنوان رتبه اول معرفی نشود. با این وضع طبیعی است که اهالی قلم دیگر علاقه ای به شرکت در این جایزه نداشته باشند و موج بی رغبتی ناشی از دروغ های پس پرده این جایزه که به تنها اسم جلال بزرگ مرد اهل قلم را یدک می کشد، ایجاد شود. وانگهی بازی های معاونت فرهنگی که تحت عنوان جایزه های کتاب برگزار می شود تنها برای خالی نبودن عریضه در قلمرو فرهنگی کشور است که بتوان با آن در عرصه نشر ناپویا عرض اندام کرد و در نهایت، از این راه بیلان کاری ارائه داد و بودجه ای برای آن گرفت که هرگز نه صرف خود آن جایزه و نه صرف جوایز شرکت کنندگان آن نمی شود بلکه تنها و تنها فاکتورهایی برای پر کردن جیب واسطه های اجرایی آن است که اگر چنین نبود پس از برگزاری هر جایزه نتایج و دستاوردهای مثبت آن در جامعه رخ می نمود نه آنکه آب از آب تکان نخورد و جوایز همانند عصر شعرهای بزرگی باشد که در یک بعداز ظهر پاییزی یا زمستانی برگزار شوند، همه در آن احساس ورزی کنند و شعر بخوانند و شب که شد به خانه هایشان بروند و روز بعد انگار نه انگار که چند شعر کوتاه و بلند شنیده اند. جوایز ادبی و کتاب به واقع شناسنامه مطالعات پژوهشی و نوشتاری در کشور هستند و لذا باید از جایگاه والایی برخوردار باشند نه اینکه جایزه ای به اسم جلال آل احمد، ردای بلندی بر عیب های یک متولی بزرگ فرهنگی باشد.