کارگردان مجموعه تلویزیونی "باغ شیشهای" گفت: با توجه به اینکه فضای این مجموعه بین ملودرام و طنز شناور است نیاز به بازیگرانی داشتم که وقتی در این فضا قرار میگیرند پیچیدگیهای درونی کاراکترها را به خوبی در بیاورند.
به گزارش هنر نيوز به نقل از مهر، مهدی مظلومی مجموعههای طنز "بدون شرح"، "بانکیها"، "کمربندها را ببندید"، "لطفاً دور نزنیم"، "زندگی به شرط خنده" و ... ساخته است. از مدتی پیش پخش مجموعه تلویزیونی "باغ شیشهای" به کارگردانی او از شبکه دو شروع شده و ادامه دارد.
مجموعه "باغ شیشهای" بین فضای ملودرام و طنز شناور است. چطور به این فضا رسیدید؟
مهدی مظلومی، کارگردان: با توجه به پرداختهای افراطی که در مجموعههای طنز وجود داشت، تلویزیون مدتی به سمت تولید مجموعههای طنز نرفت و بیشتر مجموعههای ملودرام ساخته شد که البته این نوع مجموعهها گرفتار همان مشکلات مجموعههای طنز شدند. به همین دلیل تصمیم گرفتم در مجموعه "باغ شیشهای" به دنبال فضای جدیدی باشم که بین ملودرام و طنز شناور است. تا بتوانم لحظات خوش و ناخوش، گریه و خنده و ... را در کنار هم نشان دهم. مجموعه "باغ شیشهای" با این نگاه تولید شد.
با توجه به اینکه فضای جدیدی در این مجموعه تجربه کردید اما فضای "باغ شیشهای" تا قسمتهای هفتم و هشتم برای مخاطب سرد بود و او را همراه نمیکرد. در مجموع قصه پیشرفت زیادی نداشت. البته این مسئله در دیگر مجموعههای شما مثل "بدون شرح" هم صدق پیدا میکند. چرا این مسئله در کارهای شما به چشم میخورد؟
دلیل این مسئله غریبه بودن فضای آثارم برای مخاطبان است. مخاطب ناگهان با یک فضای جدید رو به رو میشود که در کارهای دیگر ندیده است. مجموعه "باغ شیشهای" هم فارغ از این مسئله نیست. در این مجموعه از بازیگرانی استفاده شده که قبلاً چنین نقشهایی را تجربه نکرده بودند. روایت قصه غیر معمول است، مسلماً وقتی بیننده با این مسائل رو به رو میشود، ارتباط خوبی نمیگیرد. فضای قسمتهای ابتدایی "باغ شیشهای" هم برای مخاطبان بیگانه بود، چرا که فضا جدید بود. همان طور که خودتان اشاره کردید این اتفاق در مجموعه "بدون شرح" هم افتاد، مخاطبان تا 20 قسمت اول پس میزدند، اما به مرور مخاطبان زیادی پیدا کرد. البته بینندگان وقتی این مجموعه دوباره تکرار شد حس اولیه را نداشتند. در آن مجموعه هم مخاطب ناگهان در یک فضای جدید قرار گرفته بود. من همیشه این هزینه را در کارهایم میکنم تا اثرم حرف جدیدی برای مخاطب داشته باشد. مشکلی نیست اثرم در ابتدا مخاطب ندارد. برایم همان مخاطب نسبی کافی است. حاضرم این ریسک را همیشه داشته باشم. اتفاقاً یکی از خبرنگاران مدتی پیش از من پرسید چرا کارهایم امضا ندارد و همیشه به دنبال یک تجربه جدید هستم. به او پاسخ دادم همین که من دنبال تنوع فضا در آثارم هستم تا زبان و لحن تازهای برای مخاطب داشته باشد، امضای من است.
با چند قسمت فیلمنامه آماده ضبط را شروع کردید و چقدر در متنی که نویسندگان نوشتند، دخل و تصرف کردید؟
تصویربرداری را با 20 قسمت فیلمنامه آماده شروع کردیم. درباره قصه هم مرتب با پیام گپ میزدم. بعد از اینکه او فیلمنامه را مینوشت من بازنویسی میکردم. البته من و پیام اختلاف سلیقه درباره نوع روایت مجموعه "باغ شیشهای" داشتیم و در بخشهایی او با من مخالفت میکرد، اما من روی این روایت که شاهد آن هستید، تاکید داشتم که از زبان مرده قصه شروع شود. میخواستم فضای آینده و حال، مرگ و زندگی را در هم عجین کنم. مسلماً انتخاب چنین روایتی برای نویسنده ترسناک است که آیا کار خوبی میشود یا نه؟
به هر حال وقتی پیام قصهها را مینوشت، من پشت سر او حرکت میکردم و قصه را بازنویسی میکردم.
اختلاف سلیقه شما با نویسنده منجر به مشکلی نشد؟
نه، گرچه برخی مواقع فشار کاری داشتیم، اما در نهایت کار انجام شد.
در مجموعه "باغ شیشهای" از نریشن استفاده کردید. ضرورت این نریشن چه بود؟
با توجه به اینکه میخواستم زندگی و مرگ را در هم ادغام کنم، این نوع روایت انتخاب شد. البته بیشتر میتوان گفت روایت تا نریشن.
در این مجموعه از بازیگرانی مثل فرامرز قربییان، مهتاج نجومی و ... استفاده کردید که قبلاً تجربه بازی در یک مجموعه طنز شبانه را نداشتند. چه شد آنها را انتخاب کردید؟
- من دنبال بازیگر خوب برای "باغ شیشهای" میگشتم نه بازیگر کمدی. با توجه به اینکه فضای این سریال بین ملودرام و طنز شناور است، به همین دلیل نیاز به بازیگرانی داشتم که وقتی در این فضا قرار میگیرند پیچیدگیهای درونی کاراکترها را به خوبی در بیاورند. نمیخواستم از بازیگران طنز استفاده کنم که جذابیت آنها در بامزه بودن ویژگیهای بیرونی یک کاراکتر است. قرار نبود قریبیان جنس بازی اویسی را داشته باشد یا مهتاج نجومی، هومن برقنورد، خاطره حاتمی و ... جنس بازیشان مثل بازیگران طنز باشد.
چطور شد هومن برقنورد را برای بازیگردانی مجموعه "باغ شیشهای" انتخاب کردید؟ او سابقه بازیگردانی نداشت. شنیده بودیم فرهاد آئیش قرار است بازیگردان این پروژه باشد، چرا از بازیگردانی مجموعه انصراف داد؟
از ابتدا هم قرار نبود آقای آئیش بازیگردان "باغ شیشهای" باشد، چرا که مشغله زیادی داشت. گرچه او قبلاً مشاور چند کارم بود و از تجربه او استفاده کردم. در یکی یا دو تا از کارهایم هم به عنوان بازیگردان حضور داشت. من نیاز به فردی داشتم که تمام وقت در پروژه باشد. با توجه به اینکه قبلاً بازیهای برقنورد را دیده بودم و میدانستم او درک درستی از بازی در هر پروژهای دارد، به همین دلیل از او خواستم بازیگردان "باغ شیشهای" باشد. سلایق ما خیلی به هم نزدیک بود.
تضادهای شخصیت ایرج که بین سنت و مدرنیته درگیر است، یکدست در نیامده است و شخصیت متزلزلی دارد.
این برداشت شما به عنوان مخاطب است. البته همین که این درگیری را فهمیدید، نشان میدهد توانستهایم این تضادها را نشان دهیم، حال اگر انتظار بیشتری وجود داشت که ما نتوانستیم آن را برآورد کنیم، ایراد به ما برمیگردد.
چرا در این مجموعه مشارکتی تبلیغ گاز خیلی گل درشت انجام شده و با ظرافت به تبلیغ گاز پرداخت نکردید؟ گویا بدون فکر تبلیغ گاز گنجانده شده است؟
با نظر شما موافق نیستم. اگر ممکن است مثالی بزنید.
مثلاً در صحنهای که سپیده (خاطره حاتمی) ناراحت بود. وقتی مادرش کنار او میآید خیلی مستقیم به او میگوید که دلیل ناراحتیاش به خاطر مشکلی است که برای گاز همسایه پیش آمده یا ...
دراین مجموعه ما قصد نداشتیم گل درشت مصرف درست گاز را تبلیغ کنیم. اگر این طور در نیامده است این ایراد به ما برمیگردد، اما سعی کردم تمام شخصیتها مثل قربان، سپیده و ... به جا درباره گاز دیالوگهایی بگویند.
استقبال از مجموعه "باغ شیشهای" چگونه بوده؟ هنوز بازتابی از سوی سازمان صدا و سیما اعلام نشده است، نظرسنجی صورت نگرفته است؟
نه، نظرسنجی انجام نشده است. شاید زود باشد برای یک مجموعه 45 قسمتی که تاکنون 15 قسمت از آن پخش شده است، اما بازتابهایی که خودم داشتیم، نشان میدهد مخاطب خاص با این مجموعه ارتباط بیشتری برقرار کردند و مخاطب عام در حال ارتباط گرفتن با این مجموعه هستند.