پیرامون اندیشه‌ام حصار نمی کشم!
طالعی نیا در گفتگو با هنرنیوز؛
پیرامون اندیشه‌ام حصار نمی کشم!
25 تابلو نقاشی مهدی طالعی‌نیا که برداشتی متفاوت از نقاشی قاجار و پهلوی در تلفیق با جهان معاصر است، از یازدهم آذرماه در کاخ گلستان به نمایش در آمده است. به بهانه نمایش آثار نقاشی این هنرمند، با او به گفتگو نشسته‌ایم.
 
تاريخ : چهارشنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۱ ساعت ۱۱:۱۸
 
مایلم از نگاه شما به این آثار در غالب یک هنرمند شروع کنم. به نظر می رسد که تلفیق آثاری با پیشینه قاجاری و قهوه خانه با عناصر امروزی باید در پس خود پیامی برای مخاطب داشته باشد. این پیام در آثار شما چیست؟
 
نمی توان معنای مشخصی را برای مخاطب یک اثر هنرسی تعریف کرد. در واقع باید گفت که یک اثر هنری لایه های متعددی از معنا را در خود دارد. این حقیقت که زاویه دید انسان مکعبیست به یقین شنیده‌اید. یک مداد از زاویه دید شما ممکن است یک دایره باشد و از زاویه دید دیگری یک خط. با این که هر دو یک شیء را می بینند. درباره اثر هنری این خصوصیت صدق می‌کند. آثار هنری معناهای متعددی را در خود دارند. ممکن است هر روز برداشت تازه ای از یک اثر هنری مطرح شود؛ بنابراین نمی توان برداشتی قاطع از یک اثرهنری داشت. 
 
اما درک و دریافت هنرمند از اثر هنری به یقین برگرفته از ذهنیتی بوده است. او خواهد توانست به شیوه‌ای قطعی درباره اثر خود اظهار نظر کند. این طور نیست؟

 
بله اما دیدگاه هنرمند از آغاز خلق اثر هنری نیز با هر ضرب قلم و هر روز تغییر می‌کند. به هر روی تجربیات او در حین کارش خواهد توانست حتی نیت او را از خلق اثر هنری تحت تأثیر قرار دهد و مضمون اثر هنری را تغییر دهد.
من در آثار خود چند زمان مختلف را گرد هم آورده و آن دو را به شکلی کولاژ مانند در کنار یکدیگر به نمایش درآورده‌ام. لایه های مختلف تجربیات من در حین کار این موضوع را ابطال خواهند کرد که : «یک دیدگاه در پس اثر من نهفته است». و به باور من اتفاقاً حسن یک اثر هنری نگاه چند وجهی به  آن است. اثری که هم عوام درکی از آن بیابند و با آن ارتباط برقرار کنند و هم افرادی که دیدگاه دکوراتیو نسبت به اثر هنری دارند با آن ارتباط برقرار کنند. در آثار من موضوعات مختلفی مطرح است. زمان و مکان؛ ناخودآگاه،  و از همه مهم‌تر پیامیست که تابلو به عنوان یک موجود زنده و با شعور برای مخاطب دارد. وجوه زیادی در آثار من مطرح است که برخی به تجربیات و ذهنیات من از دنیای پیرامون باز می گردد.
 
اگر به عنوان یک ناظر آثار خود را نقد کنید، چه برداشتی از این شیوه ترکیب رنگ‌ها و با یکدیگر خواهید داشت. مایلم درباره برداشت شما به عنوان یک ناظر بیشتر بدانم. 

 
به نظر من همان قدر که یک اثر در نگاه اول مخاطب را به خود جلب کند، برای من کافیست. اگر یک اثر هنری مخاطب خود را وادار به توجه و دقت در خویش کند، به نظر من مسولیت بزرگی را انجام داده است. حتی اگر برداشت مخاطب از آن منفی و در نهایت به واکنش او منجر شود، بازهم معتقدم اثر هنری در صورت جذب مخاطب و وادارکردن او به توجه بیشتر، بخشی از رسالت خود را انجام داده‌است. به هر حال اثر چه زشت و چه زیبا، آن‌قدر جذاب بوده که مخاطب بتواند آن را نگاه کند. البته فکر می کنم در بسیاری از آثار معاصر حقیقت این مواجهه با اثر هنری صدق می‌کند.
 
ممکن است برداشت شما از اثر هنری که منجر به خلق آثارتان شده، همان تعبیر پیشگامان مکتب هنر برای هنر باشد. تعبیری که در جمله «هنر آن‌ است که لذتی بیافریند، رها از سودمندی و زیبایی» معنا می‌یابد؟

 
بله به باور من می توان این گونه تعبیر کرد که اثر هنری در ورای رویه ظاهری خود معناهای مختلفی را به مخاطب القا کند.  و البته در باب سبک های گوناگون هنری با این حقیقت که نمی توان سبک های زاییده شده در قرون مختلف را مورد تاکید قرار داد؛ موافقم. ممکن است یک اثر هنری از شیوه و رویکردی بهره بگیرد که رویکرد غالب در اندیشه متفکرین قرن‌ها پیش باشد. به همین سبب ممکن است آثار من نیز رویه ای از اندیشه هنر برای هنر را در خود داشته باشد.
 
با این توصیف بد نیست درباره ذهنیت خود از آثارتان سخن بگویید.

 
برخی از این آثار کاملاً هجو هستند و چیزی جز هجو برایمخاطب به همراه ندارند. از این جهت می توان به راحتی از کنار آن‌ها گذشت.
 
درباره این بخش از آثار می توان گفت که قرار بوده تنها هجو را در پس خود  داشته‌باشند؟

 
به یقین در پس خلق هر اثر هنری هدفی پنهان شده و البته نمی توان از این حقیقت گذشت که هدف ها در خلق یک اثر هنری همیشه خود آگاهانه نیستند.گاه هدف ها بسیار بیولوژیک، ریتمیک و ناخود آگاهانه هستند. همانطور که در رفتار هم همیشه خودآگاه اثرگذار نیست. در بسیاری از مواقع ناخودآگاه یک رفتار را شکل می دهد. چیزی شبیه یک غریزه و در این باره باید گفت که حتی در این مورد نیز تلاش کردم تا اثرم فاقد لایه های مختلف معنایی نباشد.
 
پیوند روزگار قاجار و یا پهلوی، با دنیای معاصر و عناصر آشنای آن، در آثار شما دیده می‌شود. اما این پیوند به شیوه‌های گوناگونی ممکن است و در آثار شما پیوند دو زمان مختلف به شیوه‌ای اتفاق افتاده است که مورد سوال من است. این گونه پیوند عناصر، آن‌ها را قدری به فتومونتاژ و یا گرافیک دیزاین مانند کرده‌است. این نزدیکی را تا چه حد صادق می دانید.
 

با این عقیده موافقم . اما باید یک نکته را یادآوری کنم و آن این است که آثار من چند دسته است. برخی از آن‌ها همین طور  است. برخی از آثار من به سبب ذات پیام رسانی‌شان یک رویه سیاسی دارند. برخی دیگر رویه ای سیاسی دارند و به سبب ذات سیاست، تکنیک اجرایی نیز در خدمت بیان موضوع است. در بسیاری از آثار من تم گرافیکی غلبه دارد؛ اما در بسیاری نیز، این طور نیست. در بخشی از آثار نیز با تم سورئال مواجهیم. به هر حال نمی توان این حقیقت را انکار کرد که میان هنرها مرز مشخصی وجود ندارد و تمامی آن‌ها قابلیت پیوند با یکدیگر را دارند.
کد خبر: 50668
Share/Save/Bookmark