یک موزیسین در گفتگو با هنرنیوز؛
تکرار در موسیقی پاپ درد بزرگیست!
حسام سبزیان آهنگساز پاپ درباره تقلید در موسیقی پاپ گفت: تکرار در موسیقی پاپ ضعف بزرگیست که نمی توان آن را انکار کرد!
تاريخ : دوشنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۱۱:۰۷
ترانههایی که امروز در موسیقی پاپ به کار می رود؛ به یک ریتم یکنواخت و ثابت تبدیل شده. به طوری که نمی توان گفت این موسیقیها با هم متفاوتاند یا میتوان از میان تمهای مختلف آن یکی را برگزید. این موضوع را حاصل چه اتفاقی میدانید؟
این موضوع می تواند دیدگاه درستی باشد. چراکه اغلب موضوعات ترانهها موضوع عاشقانه است. این موضوع بر هیچکس پوشیده نیست. اما میتوان گفت جای ترانه های اجتماعی در پاپ خالیست و این خلاء بزرگی به حساب می آید. در موزیک ما ترانه هایی با موضوع حماسی، اجتماعی، جنگ و ... وجود داشته باشد. مثل اتفاقی که در سینمای ما افتاد. اما چنین اتفاقی در موسیقی ما نیافتاد.
درباره ملودی های غمانگیز وتکراری چطور؟ آیا این عادت برای موسیقی پاپ درست است؟
اولین مسأله ای که سبب این تکرار می شود؛ تقلید است. موسیقی هنری دشوار است، هنری که هم به تجربه نیاز دارد و هم به تحصیلات. منظورم تحصیلات دانشگاهی نیست. اما علم به موسیقی برای یک آهنگساز بسیار تعیین کننده و مهم است. اما متأسفانه هنر خوش رنگ و لعاب است. وقتی از بیرون نگاه می کنند؛ تصور میکنند که هنر حرفهای راحت و زندگی هنرمندان مرفه و آرام است. در حالی که وقتی حرفه خود را رها میکنند و به این کار روی میآورند؛ متوجه میشوند باورشان درست نبود. من چند عامل را در این راه موثر می دانم. نخست نبود تخصص است. کسی که تخصص ندارد کپی برداری میکند. ملودی های ترکی و ایرانی در موسیقی ایران به وضوح به چشم میخورد. در مورد تکرار ملودی ها میتوانم نبود متخصص را عامل اصلی بدانم. افراد متخصص هم با این کار قهر کردند. افرادی که به سبب نبود حمایت قهر کردهاند و به یقین حضور آن ها تحول خوبی را سبب خواهد شد. افرادی که در دهه هفتاد موسیقی پاپ را جان دادند؛ حتی دانشجویان با استعداد دانشگاه موسیقی نیز اگر حمایت شوند؛ به یقین شرایط تغییر خواهد کرد. هیچ امکاناتی در اختیار ندارند. استودیوضبط، سالن تمرین در اختیار ندارند؛ که البته این دسته وارد موسیقی میشوند و با این حال میتوانیم بر ارزش موسیقی ایران ببالیم.
برخی معتقدند موسیقی پاپ به این سبب به ایران وارد شد که به مقابله با موسیقی پاپ شرقی بپردازد و در واقع آن را گونهای بی هویت از موسیقی می دانند، که حجم مخاطبان موسیقی ایرانی و جایگاه آن را دچار اختلال کردهاست. کارشناسان معتقدند موسیقی ایرانی که هویت فرهنگ ایرانی به شمار میرود اکنون جایگاه خود را به موسیقی پاپ داده و موسیقی پاپ با گرفتن جایگاه موسیقی سنتی اصالت آن را زیر سوال بردهاست. این ادعا را تا چه حد درست میدانید؟
نمی توان گفت این دیدگاه اشتباه است. به باور من این اتفاق در دهه پنجاه افتاد. شاید افرادی که در پیدایش موسیقی پاپ در ایران نقش داشته همان ابوالحسن خان ثبا باشد. ابوالحسن صبا در آن زمان که کارهای امریکای لاتین و امریکا بسیار شنیده میشد؛ خوانندگان پاپ را پیدا کرد و به آنها سبکی متفاوت داد. بعدها توسط پرویز مقصدی و دیگر افراد، مردم کوچه و بازار را که موسیقی پاپ امریکایی گوش میدادند را به شنیدن موسیقی پاپ ایرانی تشویق کنند. حال تنظیمها استایل موسیقی امریکا را داشت و ملودیها بر اساس موسیقی ایرانی نوشته میشد. در نتیجه ملقمهای از موسیقی سنتی ایرانی و موسیقی پاپ پدید آمد که تصنیفهای ایرانی را در کنار ملودیهای غربی نشانده بود. تنظیم، ارنجمنت غربی است؛ اما ملودیها تم تصنیف ایرانی را داشت. این موضوع تا امروز هم به همین شکل ادامه دارد. در واقع ملودی خواننده را دنبال کنیم به تصنیف میرسیم اما استایل موسیقی فلامینگو یا جاز است!
البته هر گونه موسیقی در جای خود مخترم است. و باید به آن در جای خود اهمیت دهیم. موسیقی سنتی باید جایگاه خود را داشته باشد و هیچ کس منکر ارزشهای موسیقی سنتی نیست. افرادی چون علیزاده که حس تازه ای بدان داد و آنرا مدرن کرد. کاندید جایزه کرمی شد و افرادی که سازهای تازه را بدان وارد کردند و آن را به شیوهای تازه نواختند. افراد دیگری چون علی قمصری که در تغییر و نوآوری موسیقی سنتی اثری برجسته داشتند. اما موسیقی پاپ هم محترم است و اگر آنرا با فرهنگمان همگن نکنیم؛ شاید فرهنگمان هم در آینده دچار اشکال شود. به هر روی باید بپذیریم که اگر ما همانگونه که شایسته است موسیقی پاپ را مورد توجه و ارتقا قرار ندهیم، نسل جوان به موسیقی های غربی گرایش پیدا میکنند.