واکسینه شدن جامعه در برابر انتشار اخبار تخریب آثار
نگاهی به تاثیر رسانه در حوزه میراث فرهنگی؛
واکسینه شدن جامعه در برابر انتشار اخبار تخریب آثار
اگر هر روز در رسانه‌های ما فقط خبر از تخریب‌ها به چشم آید و به گوش برسد باید در انتظار آن روزی باشیم که همان فعالان رسانه‌ای و مدنی حوزه میراث فرهنگی نیز از فرط یاس و ناامیدی عرصه را خالی کرده و میدان برای ترک تازی عده‌ای فرصت طلب و سودجو مهیا شود.
 
تاريخ : شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۱ ساعت ۱۱:۵۰
چند سالیست که موضوع میراث فرهنگی به یکی از دغدغه‌های جامعه جوان ایرانی تبدیل شده است و همین امر در عین اینکه به ذات امری پسندیده و نیک به شمار می‌رود اما آسیب‌هایی را نیز می‌تواند به همراه داشته باشد.
جای بسی خوشبختی است که امروز جامعه‌ای با تاریخی کهن و فرهنگی غنی و بی‌مانند چون سرزمین‌مان ایران، در کنار سایر مسایل و مشکلات روزمره موجود، همچنان به مسایل هویتی و مواریث فرهنگی خویش نگاهی اولویت‌دار دارد.

بررسی ریشه‌ای علل اهمیت یافتن میراث فرهنگی در جامعه و تبدیل شدن آن به یک دغدغه، نیازمند بحثی طولانی‌تر و تخصصی‌تر است که هم از توان تخصصی نگارنده به لحاظ نگاه‌های جامعه‌شناسانه خارج است و هم از حوصله مخاطب این قلم.

تصمیم به قلم فرسایی در این خصوص صرفا ریشه در نوعی نگرانی و یا دغدغه دارد که نتیجه سالهایی است که به عنوان یک دوستدار میراث فرهنگی در دل سازمان‌های مردم نهاد فعالیت داشتم و در کنار آن نیز به عنوان یک روزنامه‌نویس به سیاه کردن صفحات نشریات و یا خبرگزاری‌ها با درون مایه موضوع مذکور مشغول بودم.

شاید اشاره به این سابقه لازم بود تا کمی آسان‌تر بتوانم به نگرانی مورد اشاره بپردازم. چند صباحی است که به جز رسانه‌های تخصصی حوزه فرهنگ و میراث فرهنگی، سایر نشریات و خبرگزاری ها نیز اقدام به بنیان نهادن سرویسی با عنوان میراث فرهنگی نموده اند و همه روزه بنا به رسالت مقدس اطلاع‌رسانی خویش اقدام به نشر اخبار و گزارش های این حوزه می‌نمایند.

سازمان‌های مردم نهاد و فعالین عرصه میراث فرهنگی که گاه آنان را با عناوینی چون «میراث‌بان» یا «میراث یار» می‌خوانند نیز به رصد کردن فضای کلی حاکم بر یادگارهای فرهنگی به جای مانده از نیاکان‌مان (اعم از سازه‌ها و بناها، گویش ها، آداب و رسوم، صنایع دستی و...) می‌پردازند و بسته به نوع موضوع اقداماتی با هدف صیانت و پاسداری از این ثروت های ملی انجام می‌دهند.

مواردی که بر شمرده شد بسیار نیک و مبارک هستند اما نگرانی از آنجا آغاز می‌شود که بررسی اخبار منتشر شده در یکی دو سال گذشته ما را با حجم عظیمی از رویدادهای ناگوار و تاسف برانگیز مواجه می‌کند. خبر از تخریب‌ها و نارسایی‌ها تا بدان جا پیش رفته که گاه در ارزش گذاری میان دو اثر که یکی از مواریث جهانی به شمار می رود و دیگری شاید به زحمت در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده باشد نیز بدسلیقگی‌هایی به سراغ‌مان می‌آید و با پافشاری بر تهدیدهای وارد بر اثر کم ارزش‌تر از اصل موضوع فاصله گرفته و اثر با ارزش بالاتر را نیز در سایه اولی محو و ناپدید می‌کنیم. هرچند باید متذکر شد که در این زمینه نباید مدیران و دستگاه‌های اجرایی را بری از هر نوع کوتاهی، سهل انگاری و یا اشتباه دانست.

آن هنگام که به عنوان مثال ترکی ناچیز و حتا گاه غیرفعال را به سوژه‌ای خبری تبدیل می‌کنیم و آن را پر و بال می‌دهیم شاید کمترین نگاهی به تاثیری که خبر منتشر شده توسط ما بر جامعه خواهد داشت نداشته باشیم.

درست است که جامعه امروز ایرانی به ویژه جوانان ما دغدغه و نگرانی مسایل هویتی و میراثی خویش را دارند اما این تمام دغدغه‌های آنها نیست. بدون تعارف باید پذیرفت که مسایل و مشکلات کاری، معیشتی و اقتصادی خواه ناخواه از اولویت بالاتری نسبت به مباحث میراث فرهنگی و گاه هویتی در بعد کلان برخوردارند و این نحوه رویارویی با موضوع و مساله میراث فرهنگی که گاه تبدیل به تقابلی میان دستگاه‌های اجرایی و متولی حفظ آثار (به طور اخص سازمان میراث فرهنگی) با اصحاب رسانه یا فعالان غیردولتی میراث فرهنگی می‌شود و دامنه آن نیز بعضا بیش از حد گسترده می‌گردد، نتیجه‌ای جز واکسینه نمودن جامعه نسبت به تخریب ها در پی نخواهد داشت و آبی است که ناخواسته به آسیاب برخی دستگاه‌های اجرایی با ماموریت توسعه عمرانی و شهری و یا سودجویان بازار ساخت و ساز ریخته می‌شود.

اگر هر روز در رسانه‌های ما فقط خبر از تخریب‌ها به چشم آید و به گوش برسد باید در انتظار آن روزی باشیم که همان فعالان رسانه‌ای و مدنی حوزه میراث فرهنگی نیز از فرط یاس و ناامیدی عرصه را خالی کرده و میدان برای ترک تازی عده‌ای فرصت طلب و سودجو مهیا شود.

لازم به تاکید است که موارد اشاره شده نافی انعکاس اخبار با محتوای تخریب یا تهدید آثار نیست بلکه نگارنده پیشنهاد برخورد اولویت‌دار با مباحث موجود و حرکت برمدار اعتدال در این عرصه را دارد. باشد که روزی سه ضلع مثلث پاسداران میراث و تمدن ایران زمین یعنی «سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، اصحاب رسانه و فعالان مدنی حوزه میراث فرهنگی» در کنار یکدیگر قرار گیرند و با بهره‌گیری از ظرفیت‌ها و پتانسیل‌های در اختیار هر یک از این سه ضلع، اتخاذ رویه‌ای یکسان و مشی همسو همراه با احترام به استقلال هر سه وجه مورد اشاره، در عین دفاع از مواریث فرهنگی بتوانند مباحث ملی و هویتی را در تک تک افراد جامعه تبدیل به ارزش ساخته و با تکیه بر توان و دانش کارشناسان دولتی، غیر دولتی و رسانه‌ای علاوه بر حفظ و پاسداری از آثار شاهد معرفی فرهنگ کهن و ریشه دار ایرانی با سری افراشته به جهانیان باشیم.

 علیرضا روحانی (روزنامه نگار و فعال حوزه میراث فرهنگی)

کد خبر: 54862
Share/Save/Bookmark