سال ۹۰ برای هنرهای تجسمی پر حادثه و به ضعم برخی پر حاشیه بود. برگزاری ۵ دوسالانه در حوزه هنرهای تجسمی، شاید پر سر و صدا ترین حادثه های این سال بود. در واقع به اعتقاد بسیاری، دوسالانه های تجسمی تنها به برگزاری بسنده کردند و نمی توان آن ها را گامی در جهت پیشرفت هنرهای تجسمی دانست.
دو سالانه تصویرگری در سال ۹۰ به هنرمندان تصویرگر وعده داده شد.
گرچه انجمن تصویرگران به عنوان یکی از ارگانهای تصویرگری ایران اعلام کرد؛ در صورتی که اختیار تام برگزاری دو سالانه کام بسیاری را شیرین کرد. دو سالانه تصویرگری پس از ۱۰ سال دوباره برای سال ۹۱ به تصویرگران وعده داده شد. در واقع در امر برگزاری دو سالانهها این رویداد، به یقین نکتهای مثبت به شمار میرود.
اما در حوزه دو سالانههایی که در سال ۹۰ برگزار شده است میتوان یک موضوع واحد را ذکر کرد و آن غوغایی است که یک سال پیش بر سر خرید آثار هنری از سوی دولت مطرح شد. این مصوبه پر حاشیه شاید حاشیه ساز ترین خبر هنرهای تجسمی سال ۹۰ بود. گرچه به رغم آنچه مسئولان امر ادعا میکردند تا پایان نیمه اول سال ۹۰ این مصوبه به دستگاههای دولتی ابلاغ نشد اما میتوان گفت این امر اگر به شکلی کاربردی و در عمل رخ نماید هنر را از حصار محرومیت بیرون خواهد آورد. البته پس از آنکه خبر ابلاغ این مصوبه در بوغ و کرنای مسئولان دمیده شد. انعکاس نامطلوبی از آن را در دو سالانه مجسمهسازی شاهد بودیم. دو سالانه مجسمهسازی فروش نداشت و دولت از اکسپویی که برای دو سالانه سفالگری برگزار شد تنها ۳۵ هزار تومان خرید کرد. در حالی که دو سالانه سفالگری به اعتقاد بسیاری از اساتید و هنرمندان عرصه سفال و سرامیک یکی از بهترین رویدادهای هنری این رشته و برترین دو سالانه سفالگری بود با استقبال نهادهای دولتی برای خرید مواجه نشد.
این موضوع در رابطه با دو سالانههای دیگر نیز صدق میکرد. دو سالانه نگارگری که به گفته یکی از داوران جشنواره در اولین دوره با استقبال و خرید در سطحی مطلوب مواجه شد در این دوره در حوزه خرید چندان قابل توجه نبود. دو سالانه نقاشی نیز گرچه به نسبت دوره پیش از قابلیتهای بسیاری برخوردار بود.
با اقبال مسئولان مواجه نشد. حال این که چرا دو سالانههای هنری مورد توجه مسئولان قرار نمیگیرد خود امری تأمل برانگیز است.
در این زمینه دو سئوال مطرح است. اول آنکه آیا آثار ارائه شده در دو سالانهها از کیفیت مطلوبی برخوردار نیستند و این امر سبب ميشود تا با اقبال ادارات دولتی مواجه نشوند. دیگر علت این عدم استقبال شاید در نقصان دانش از آثار هنری نهفته باشد در این شرایط و با وجود عدم حضور کارشناسان آثار هنری در ادارات دولتی یک سئوال مطرح است و آن این است که دو سالانههی تجسمی تا چه زمان باید در انتظار خرید آثار بمانند. سئوال دیگر این است که در شرایط حاضر و با وجود این که ادارات حتی در اکسپوها حضور نمییابند بودجه تخصیص یافته به این امر صرف چه خواهد شد.
نکته دیگر سال ۹۰ را شاید بتوان جشنواره هنرهای تجسمی کودک و نوجوان دانست این جشنواره که برای نخستین بار برگزار شد به باور اساتید هنر گامی اثرگذار در هنر ایران بود. در واقع بسیاری به این امر چشم امید دارند که هنرهای تجسمی به واسطه برگزاری چنین جشنوارههایی بهبود یابد و به عبارت دیگر از پایه اصلاح شود. اگر چه جشنوارههایی که پیش از این در ایران برگزار شد چندان تغییری در وضع هنر ایجاد نکرد اما مسئولان معتقدند هنرهای تجسمی به توجه بنیادین نیاز دارد و جشنواره کودک راهی در این راستا است.
جشنواره هنرهای تجسمی فجر یکی دیگر از رویدادهای سال گذشته به شمار میرود. این رویداد گر چه به باور مسئولان گوی سبقت را از دو سالانهها ربوده است با حاشیههای بسیاری همراه بود. پرحاشیهترین بخش جشنواره یا همان «بیداری اسلامی» با یک جایزه ۵۰ سکهای خبرسازترین سوژه جشنواره فجر بود.
همان زمان نیز زمزمههایی از عدم اعطای یک جایزه ۵۰ سکهای برای یک اثر هنری همراه بود، و در مقابل مسئولان تعداد سکههای این جایزه را در بوغ و کرنا میکردند و بر اعطای آن تأکید میکردند.
گرچه طبق پیشبینیها وزارت ارشاد برای بیداری اسلامی ۵۰ سکه اعطا نکرد اما این عدم پرداخت جایزه که «عدم شایستگی یک اثر هنری برای دریافت ۵۰ سکه» بهانه آن بود هنرمندان را از وعدههای دولتی نا امید کرد.