هانیه توسلی که بازیهای موفقی را روی صحنه و مقابل دوربین تجربه کرده، میگوید که همیشه دوست دارد یک بازی واقع گرا و کنترل شده را ارائه کند.مهدی یاورمنش: هانیه توسلی که دانش آموخته ادبیات نمایشی از دانشکده هنر و معماری است، سال ۱۳۷۹ کارش را با بازی در تئاترهای دانشجویی شروع کرد و در ادامه با نمایش «باله روی بطریهای بیمعنی» (لیلی تاج)، «پدر دوست داشتنی» (سعید پورشعبانی) و «پدر» (نصرالله قادری)، تجربههای موفقی را پشت سر گذاشت.
او بعد از تثبیت در عرصه تئاتر با فیلم کوتاه روی جاده نمناک (مهدی کرمپور) و سریال غریبه (جواد اردکانی) وارد عرصه سینما و تلویزیون شد و خیلی زود در سال ۱۳۸۰ با فیلم «شام آخر» فریدون جیرانی به شهرت رسید. از دیگر فیلمهای این بازیگر میتوان به «گاهی به آسمان نگاه کن» (کمال تبریزی)، «شبهای روشن» (فرزاد موتمن)، «یک شب» (نیکی کریمی)، «کافه ستاره» (سامان مقدم) و «عصر جمعه» (مونا زندی) اشاره کرد. مجموعههای تلویزیونی «وفا» (محمدحسین لطیفی) و «میوه ممنوعه» (حسن فتحی) نیز از کارهای موفق هانیه توسلی هستند.
توسلی با وجود موفقیت در سینما و تلویزیون، هیچگاه صحنه تئاتر را ترک نکرده و چندی است که در این عرصه پرکارتر نیز شده است. نمایشهای «قرمز و دیگران» (محمد یعقوبی)، «گلهای شمعدانی» (محمد یعقوبی)، «پروفسور بوبوس» (آتیلا پسیانی)، «کمی بالاتر» (آروند دشت آرای) و «آمدیم، نبودید، رفتیم» (رضا خداد) از مهمترین کارهای صحنهای این بازیگر به شمار میآیند.
گفتگوی ما با هانیه توسلی بر محور نگاه او به بازی و بازیگری شکل گرفته است.
چند وقتی است که بیشتر در نمایشهایی که به تئاتر تجربی گرایش دارند، بازی کردهاید. آیا به این نوع و گونه از تئاتر علاقه خاصی دارید؟
تئاترهایی که تا امروز بازی کردهام، گونهها و سبکهای متفاوتی داشتهاند. خیلی از نمایشهایی که در آنها نقش داشتهام، درامهایی در قالب کلاسیک بودهاند، از جمله «پدر» با کارگردانی نصرالله قادری که از نخستین نمایشهایی بود که بازی کردم. دو نمایش «قرمز و دیگران» و «گلهای شمعدانی» هم مثل دیگر کارهای محمد یعقوبی، نمایشنامههایی محکم و سنگین داشتند. با این کارنامه نمیتوان گفت که تنها در نمایشهای تجربی و فرم گرا ظاهر شدهام.
تاکیدم روی دو سال اخیر بود. سه نمایش «پروفسور بوبوس» از آتیلا پسیانی، «کمی بالاتر» با کارگردانی آروند دشت آرای و «آمدیم، نبودید، رفتیم» کار رضا حداد، همه در زمره تئاتر تجربی قرار میگیرند.
نه هیچ قصد قبلی یا برنامه ریزی برای بازی در این نوع تئاتر نداشتهام. اصلاً این جوری به کار نگاه نمیکنم. وقتی بازی در یک تئاتر به من پیشنهاد میشود، همه چیز آن از جمله گروه، کارگردان، نمایشنامه، موضوع، مضمون و شیوه اجراییاش را بررسی میکنم و اگر دیدم کار درخوری است، در آن بازی میکنم. برای همین همان طور که گفتم، نمایشهایم به گونهها و سبکهای متفاوت تعلق دارند.
فیلمها و سریالهایی هم که بازی کردهاید، رنگین کمانی از طیفهای گوناگون هستند. بعضی از آنها داستان سرراستی دارند و با تودههای مردم ارتباط گستردهای پیدا میکنند و تعدادی متعلق جریان به اصطلاح هنری تری هستند. همکاری با کارگردانان با تجربه و تازه کار را هم در کارنامه خود دارید. آیا در سینما هم دوست دارید تجربههای متنوع و متفاوتی را پشت سر بگذارید؟
تنها دوست دارم در کار خوب بازی کنم؛ فقط همین. انتخابهایم در تئاتر، سینما و تلویزیون به این خلاصه میشود که بازی من در شکل دادن به اثری شایسته، نقشی مثبت داشته باشد.
هیچ فرقی هم بین بازی در تئاتر، سینما یا تلویزیون نمیگذارید؟
بازیگری، بازیگری است. حال اینکه در تلویزیون باشد یا تئاتر، فرقی نمیکند. یک مهارت است که باید آن را بلد باشی و بتوانی به بهترین وجه عرضه کنی. اینکه حالا بازی روی صحنه باشد یا مقابل دوربین، ارائهاش کمی تفاوت پیدا میکند، نه اصل آن.
خیلیها اعتقاد دارند تلویزیون شهرت، سینما ماندگاری و تئاتر اصالت را برای بازیگر به ارمغان میآورد. شما هم موافق هستید؟
اول از همه اینکه بازیگری مقولهای است که نمیتوان شهرت را از آن جدا کرد. اما اینکه بیاییم و خط کش بگذاریم و بگوییم هر کدام از سه عرصه سینما، تلویزیون یا تئاتر چه چیزی به بازیگر میدهد، خیلی درکش نمیکنم. دوباره تاکید میکنم بازیگر فارغ از اینکه کجا نقش ایفا میکند، اول از همه باید خوب بازی کند.
تنها از نظر تعداد مخاطب میتوان این سه رسانه را دسته بندی کرد که در تلویزیون از همه بیشتر است و بعد در سینما. تئاتر هم که در همه جای دنیا تماشاگران کمتر و البته خاص تری دارد.
اما این صحنه تئاتر است که بهترین محک برای ارزیابی تواناییهای یک بازیگر است. موافق هستید؟
چون تئاتر پایه همه هنرهای نمایشی است. تئاتر و بازیگری قدمتی به عمر بشر دارند، در حالی که سینما بیش از یک قرن و تلویزیون حدود ۶۰ سال پیش به وجود آمدند.
تئاتر به نسبت دو رسانه دیگر، پایهایتر است و بازیگر در آن بازیگری را به معنای واقعی یاد میگیرد. بعد از آنکه این مهارت را یاد گرفتی و به فوت و فن هنریاش آگاه شدی، خیلی راحتتر میتوانی به سینما و تلویزیون بروی.
بالاخره یک فرقی بین تئاتر و سینما قائل شدید. درست است؟
من با ارزش گذاری روی سینما، تلویزیون و تئاتر نظر موافقی ندارم. اینکه بگوییم این بهتر است و آن بدتر، حرف درستی نیست. بازیگری مقابل دوربین یا روی صحنه هم نمیتواند فی نفسه بدتر یا بهتر از دیگری باشد. تئاتر مهمتر از سینما و تلویزیون است، نه الزاماً بهتر.
شما از آن دسته بازیگرانی هستید که کارشان را از تئاتر شروع کردند و بعد به سینما و تلویزیون آمدند. آن زمان که در دانشکده هنر و معماری شروع به تحصیل در رشته ادبیات نمایشی کردید، دغدغه بازی روی صحنه را داشتید یا مقابل دوربین؟
دغدغهام انجام کار هنری بود به مفهوم عام. دوست داشتم هم تئاتر بازی کنم هم سینما. قبل از اینکه در دانشکده هنر و معماری هم شروع به تحصیل کنم، بسیار نمایشنامه میخواندم و تئاترها را دنبال میکردم. با اینکه تهران زندگی نمیکردم، هرچند وقت یک بار برای دیدن نمایشهای روی صحنه با اشتیاق و هیجان به تهران میآمدم. کتابهایی که آن سالها خواندم بیشتر از کتابهایی است که در سالهای تحصیلی در دانشگاه خواندم.
شما هم مثل خیلیهای دیگر اعتقاد دارید دانشکدههای هنری نقش زیادی در پرورش هنرمندان ندارند؟
فضایش آدم را تحت تاثیر قرار میدهد، اما کسی را بازیگر یا کارگردان نمیکند.
یعنی تحصیل در دانشگاه هیچ دستاوردی برایتان نداشت؟
دانشگاه خیلی در شکل گیری سلیقه و فکرم تاثیر نداشت. با این وجود من در دانشگاه دو استاد خوب داشتم؛ خانم نغمه ثمینی و آقای محمد چرمشیر که چیزهای زیادی از آنان آموختم.
با اینکه تئاتریها متهم به ارائه بازی اغراق شده میشوند، در کار شما چه روی صحنه و چه مقابل دوربین، چنین چیزی دیده نمیشود. من در این سالها سعی کردهام واقعی بازی کنم، چرا که از بازی اغراق شده خوشم نمیآید.
حتی روی صحنه تئاتر؟
بله در تئاتر هم همان طور که در چند سال گذشته دیدهاید، دوست دارم یک بازی واقع گرا و کنترل شده را ارائه کنم. من بازیای را دوست دارم که در عین واقعی بودن، همدلی مخاطب را هم برانگیزد.