حضرت عبدالعظیم که نسبش با چند واسطه به امام حسن (ع) می رسیده است دوران حیات پنج امام، از امام کاظم(ع) تا امام عسکری(ع) را درک کرده و از امام رضا(ع)، امام جواد(ع) و امام هادی(ع) احادیث فراوانی نقل کرده است.
مهاجرت به ایران و اقامت در ری
آیت الله محمّدی ری شهری در کتاب «حکمت نامه حضرت عبدالعظیم علیه السّلام» نوشته است: «سابقه مبارزاتی خاندان حضرت عبدالعظیم از یک سو و شخصیت علمی و جهادی و ارتباط بسیار نزدیک ایشان با اهل بیت از سوی دیگر ، موجب شد که در سال های پایانی زندگی تحت تعقیب حکومت وقت قرار گیرد. از این رو برای ادامه فعالیت ها و چه بسا با اشاره امام هادی(ع)، زندگی مخفی را انتخاب کرد و با لباس پیک و به صورت مسافری ناشناس، وطن اصلی خود را ترک کرد و شهرهای مختلفی را پشت سر گذاشت تا آن که در شهر ری در مکانی به نام «سربان» رحل اقامت افکند و در خانه یکی از پیروان اهل بیت در محله ای - که «سکّة الموالی» نامیده می شد - ساکن شد. روزها روزه بود و شب ها به عبادت می پرداخت و گاه به صورت مخفیانه از خانه ای که در آن ساکن بود خارج می شد و به زیارت قبری که هم اکنون در مقابل مزار او قرار دارد می رفت و می فرمود: این قبر مردی از فرزندان موسی بن جعفر(ع)است.
مشخص نیست که حضرت عبدالعظیم(ع) چند سال در شهر ری سکونت داشته اما به قدری در این شهر بوده که بیشتر شیعیان ری، به تدریج با ایشان آشنا شده بودند با در نظر گرفتن این که به شدت تحت تعقیب بوده و ارتباط تک تک مردم با او چه بسا مدت ها طول می کشید.
بر پایه گزارش صاحب بن عبّاد، شب وفات حضرت عبدالعظیم یکی از شیعیان ری در عالم رؤیا، پیامبر خدا(ص) را دید که به او فرمود: «مردی از فرزندان مرا فردا از سکة الموالی می آورند و در باغ عبدالجبّار بن عبدالوهّاب، در کنار درخت سیب، دفن خواهند کرد» آن شخص نزد صاحب باغ رفت تا آن درخت و مکان آن را بخرد. صاحب باغ به او گفت: این درخت و مکانش را برای چه می خواهی؟ او جریان رؤیای خود را بازگو کرد. صاحب باغ گفت: من هم چنین خوابی دیده ام و بدین جهت، محل این درخت و همه این باغ را وقف سادات و شیعیان کرده ام که اموات خود را در آن دفن کنند.
بنابراین گزارش، با عنایت به این که باغ های آن دوران معمولاً بسیار بزرگ بودند، می توان حدس زد که تا شعاع قابل توجهی در اطراف مرقد حضرت عبدالعظیم حسنی وقف دفن سادات و پیروان اهل بیت علیه السّلام بوده است.»
نامه امام رضا(ع) به عبدالعظیم حسنی درباره شیعیانش
در جلد ۷۲ کتاب بحارالانوار روایتی از حضرت عبدالعظیم نقل شده که پیام امام رضا(ع) به شعیانش است. در این روایت آمده است: «ای عبدالعظیم! از سوی من به دوستانم سلام برسان و به آنها بگو که شیطان را به خود راه ندهند و به آنان فرمان بده به خاموشی و ترک کردن در آنچه به کارشان نمی آید و رها کردن ستیزه جویی و روی آوردن به یکدیگر، چرا که این کار موجب نزدیک شدن به من است.
نیز بگو که خود را به درافتادن با یکدیگر مشغول نسازند که من با خود عهد کرده ام هر که چنین کند و یکی از یاران مرا به خشم آورد از خدا بخواهم سخت ترین عذاب را در دنیا به وی رساند و در آخرت در شمار زیانکاران باشد.
آنها را آگاه ساز که خداوند، نیکوکار آنها را خواهد بخشید و از بد کارشان درخواهد گذشت، مگر کسی که به خدا شرک ورزد، یا دوستی از دوستان مرا بیازارد، یا بدخواهی او را به دل گیرد، که اگر چنین کند خداوند او را نبخشاید تا زمانی که از این اندیشه بد باز نگردد، اگر بازگشت چه بهتر، وگرنه روح ایمان از دلش رخت بربندد و از ولایت من بیرون رود و او را از ولایت ما بهره ای نخواهد بود و من از این سرنوشت بد به خدا پناه می برم.»