فیلم سینمایی «ملکه» نگاهی انسانی به جنگ و آدمهای آن دارد و همه گونه جنگ و خشونتهای آن را تقبیح میکند.
فیلم سینمایی «ملکه» ساخته تحسین برانگیز «محمدعلی باشهآهنگر» در مقام کارگردانی است. فیلمی که در سیامین جشنواره بین المللی فیلم فجر نامزد دریافت جایزه از بخشهای مختلف مسلبقه سینمای ایران بود. این فیلم در بخشهایی چون بهترین فیلم، کارگردانی، فیلم نامه، بازیگر نقش اول مرد، بازیگر نقش مکمل مرد، فیلم برداری، صدابرداری، صدا گذاری، طراحی صحنه و لباس، چهرهپردازی، موسیقی، جلوههای ویژه میدانی و جلوههای ویژه بصری کاندید دریافت سیمرغ بلورین بود توانست در نهایت در بخشهای موسیقی، طراحی صحنه و لباس، جلوههای ویژه بصری و فیلم منتخب مردمی در بخش بینالملل جوایزی را دریافت. خیلیها انتظار داشتند که با توجه به اینکه این فیلم در جشنواره سال گذشته نمایش موفقی داشته بتواند امسال به سرعت در سینماها اکران عمومی شود اما در کمال تعجب اکران این فیلم در مقاطع مختلف به تعویق افتاد و در نهایت سرمایه گذار و تهیه کننده فیلم از اکران عمومی آن در سال جاری منصرف شد. در ابتدا قرار بود که اینفیلم در اکران نوروزی قرار گیرد که به دلیلی این امرمحقق نشد ودر ادامه مقرر شد که اکران عمومی فیلم از ۱۵ آذرماه سال جاری آغاز شود، که باز هم این اتفاق نیافتاد و در مقاطع مختلف زمانی به تعویق افتاد. نکته جالب اینکه قرارداد نمایش فیلم در گروه سینمایی آزادی هم به ثبت رسید. ولی باز هم فیلم اکران نشد. همزمان با آغاز فصل سرد و با وقوع زلزله در مناطق آذربایجان غربی این فیلم اکران یک هفتهای را نیز برای کمک به زلزله زدگان کشورمان انجام داد اما انگار همه راهها به بمبست رسیده بودند و تا اینکه عملا اکران عمومی این فیلم با توجه به حاشیههایی که امسال برای سینما ایجاد شده بود منتفی شد.
نکته جالب توجه در خصوص فیلم «ملکه» این است که چند شب قبل این اثر که توانسته بود در ۱۲ بخش ششمین جشن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران کاندید جایزه شود درنهایت با کسب جوایزی چون بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش مکمل مرد، بهترین فیلمبرداری و بهترین موسیقی متن یکی از آثار بزگیده این جشن شود. بنابراین با توجه به این همه توجهای که به این فیلم شده جا داشت که در زمان معین ومشخصی این فیلم سینمایی اکران عمومی میشد اما به هرحال فیلم سینمایی «ملکه» را باید اثری شاخص در سینمای دفاع مقدس به حساب آورد که توانسته داستان خود را به نحو خوبی برای مخاطب روایت و جذب خود کند. داستان این فیلم درباره دیدهبان جوانی است که در روزهای آخر جنگ در پالایشگاه نفت آبادان در منطقه نظامی برای اثبات تواناییاش به اطرافیان، وارد برج دیدهبانی میشود. وی بر حسب تصادف سیم تلفنی پیدا میکند و درون بویلر پالایشگاه آبادان میرود و از سرنوشت دیدهبان قبلی مطلع میشود و در همین حین نسبت به باورهای ثابتاش به جنگ، تردیدهایی برایش به وجود میآید و درادامه مخاطب به مرور با شخصیتهای فیلم آشنا و درگیر ماجراهای فیلم میشود.
محمدعلی باشهآهنگر با ساخت فیلمهای سینمایی چون: بیداری رویاها، فرزند خاک، نبات داغ و نیمه گمشده تواناییهای خود را در عرصه سینمای جنگ به اثبات رسانده است و در روزگاری که سینماگران شاخص سینمای دفاع مقدس حضوری کمرنگ در این عرصه دارند پر بیراه نیست که بگوییم وی یکی از امیدهای سینمای دفاع مقدس است. چرا که اغلب ساختههای او درباره جنگ و آدمهایش است و بخشی از حقایق دفاع مقدس را روایت میکند. فیلم سینمایی «ملکه» نیز که یکی از فیلمهای متفاوت سیامین جشنواره فیلم فجر بود و اثری است که نگاه انسانی به جنگ و آدمهای آن دارد و همه گونه جنگ و خشونتهای آن را تقبیح میکند میخواهد بگوید جنگ وقتی مجاز است که درمقام دفاع باشد. روایت باشه آهنگر در فیلم سخت و پیچیده است و مخاطب سینمای ما که عادت به فیلم پیچیده ندارند شاید با دیدن این فیلم کمی دچارگیجی شود، چون شخصیتهای مختلفی در فیلم حضوردارند، که روابط پیچیدهای هم با یکدیگر دارند، اما در واقع موضوع فیلم مخاطب را به تفکر و تامل در خصوص جنگ وادار میکند.
کارگردان فیلم با محدود کردن لوکشینهای فیلم به محوطه پالایشگاه و برج دیده بانی و چیدمان شخصیتها وکارکترهای فیلم در بطن آن از عهده میزانسهای سخت و مشکل فیلم برآمده است. تاجایی که روایت داستان و روابط آدمهای فیلم برای مخاطب گنگ و نامفهوم نیست و مخاطب به درستی میتواند در طول فیلم با آدمهای قصه ارتباط حسی وعاطفی برقرار کرده به مخاطب یاداوری میکند که با اثری متفاوت وجذاب سرو کار دارد. فیلم همچنین در بخش فیلمبرداری و به خصوص حرکتهای دوربین و رفت و برگشتهای آن حول کارکترها، طراحی نو و مناسبی دارد و علیرضا زرین دست توانسته با لنز دوربین خود به عنوان یک کارکتر به هرجایی که میخواهد سرک بکشد. همچنین موسیقی «حسین علیزاده» اثری تاثیرگذار است ومدام ذهن وروح مخاطب را با ملودیهای خود درگیر میکند.
باشه آهنگر در این فیلم علاوه بر میزانسها و قاب بندیهای حساب شده خود از بازیگران تئاتری خود نیز بازیهای درخشانی گرفته است. به گونهای که بازیهای فیلم بسیار روان و دلنشین شدهاند و کارگردان به درستی از بازیگران بازی گرفته همه چیز سرجای خودش است. به عنوان مثال مخاطب تا به انتهای فیلم با کارکتر حمید رضا آذرنگ درگیر است وحتی با وجود شهادت او بازهم دوست دارد این شخصیت را در ادامه فیلم ببیند. به هرحال ساخت این فیلم با توجه به امکانات سینمایی کشورمان، کاری سخت ودشوار بوده که باشه آهنگر توانسته از عهده آن برآید و ثابت کند که در سینمای دفاع مقدس همچنان میتوان با انگیزه کار کرد وداستانهای مختلف را روایت و با ساخت فیلمهایی مانند ملکه، نگاه عاشقانه، انسانی، اخلاقی و ایثار و گذشت فدارکارانه آدمهای جنگ را به تصویر کشید و یادآوری کرد که دفاع مقدس در طول تاریخ کشورمان با انواع تهدیدها و تجاوزها چون نگینی ارزشمند میدرخشد و بعد از این هم خواهد درخشید.