به گزارش هنرنیوز، کامیار عبدی در نشست «بررسی گذشته و آیندهی میراث فرهنگی و باستانشناسی» که امروز (۱۸ تیرماه) در باشگاه دانشجویان دانشگاه تهران با حضور خبرنگاران و باستانشناسان شد، گفت: به گمانم طرح ادغام گردشگری، میراث فرهنگی و صنایع دستی که به مثابه آش شله قلمکاراست، بیشتر به منظور تبدیل این سازمان به وزارتخانه بوده است.
این مدرس دانشگاه با تأکید بر این که اکنون گردشگری بر میراثفرهنگی ترجیح داده میشود، اظهار کرد: درواقع بخش اعظم مشکلات به فلسفه تفاوت این دو رشته برمیگردد. اما نکته تأسف برانگیزتر آنجاست که سیاستهای سازمان میراثفرهنگی در حوزه گردشگری با ارگانهایی چون وزارت امور خارجه هم هماهنگی ندارد. وقتی که وزارت امور خارجه ویزا نمیدهد یا آمار گردشگران ورودی این دو با هم متضاد است یا این که سازمان به تنهایی متولی ورود گردشگران نیست چرا اینقدر بر روی گردشگری مانور میدهند.
او با قیاس گردشگری و میراث فرهنگی به عنوان پسر پولدار و پسر درسخوان خانواده گفت: پسر درسخوان( میراث) پول میگیرد تا دانش تحویل دهد اما پسر پولدار ( گردشگری) خودش پول در جیب خانواده میگذارد و این جاست که در حق میراث فرهنگی جفا میشود.
سردبیر مجله باستان شناسی و تاریخ افزود: در حالی که آمارهای کارشناسان بیانگر کاهش گردشگر ورودی است اقایان سفرا و دیگر مسوولان کشورها را با هزینه سنگین به سفر میبرند تا آنها در بازگشت مثلاً به هموطنانشان بگویند اگر گذرتان به ایران افتاد از تاق بستان هم دیدن کنید. این درحالی است که بخش میراث فرهنگی از کمبود بودجه رنج میبرد.
وی یادآور شد : با این همه هزینه آقایان در برخی از گفتههایشان از خارجیها و یا مشاهیرشان با عنوان جاسوس یاد میکنند، باستانشناسان را یاوهگو و خبرنگاران را دزد مینامند. این تضادهای داخل سازمانی و برون سازمانی باعث میشود حتا گردشگری هم شاهد پیشرفتی نباشد.
این استاد دانشگاه ادامه داد: با اینکه یکی از اهرمهای تبلیغاتی اسفندیار مشایی توریست بود اما وقتی گفتههای مسئولان سازمان میراثفرهنگی را رصدمیکنیم با تضادهای آشکار مواجه میشویم. سالها مبالغ هنگفت بیتالمال صرف گردشگری شد که تنها ثمره آن هیچ بود.
عبدی با بیان این که هیچکدام از مدیران و روسا با باستانشناسی آشنایی ندارند، خاطرنشان کرد: ما باستان شناسان باید اختیار خود را به دست بیاوریم به طوری که رئیس سازمان میراث فرهنگی باید باستانشناس باشد و یا حداقل با این حوزه آشنا باشد.
وی اضافه کرد: ما چه قبل و چه بعد از انقلاب در باستانشناسی محدود بودیم و با توجه به فجایع چند سال اخیر نباید دیگر افراد غیر مرتبط وارد این حوزه شوند.
این استاد دانشگاه تأکید کرد:باستانشناسان باید با ایجاد انسجام دور هم جمع شوند در حالی که الان خود را کنار کشیدهاند ما حتی در ردههای سوم و چهارم کشور مانند معاون وزیر هم یک باستانشناس نداریم.
به اعتقاد عبدی در چشمانداز آیندهی سازمان میراث حوزهی باستانشناسی باید بهمرور در اختیار خود باستانشناسان قرار گیرد. در واقع باید به مرگ گرفت تا مسوولان به تب راضی شوند.
این باستانشناس اضافه کرد: ما نمیتوانیم خود را گول بزنیم، چون بیشترین حوزههای مربوط به میراث فرهنگی و حتی گردشگری و صنایع دستی حول محور باستانشناسی میچرخد، در واقع میراث فرهنگی محور و باقی اقمارند، بنابراین میتوان از این فرصت استفاده کرد و برای انتخاب یک رییس آگاه نسبت به حوزههای باستانشناسی و میراث فرهنگی تلاش بیشتری کرد.
او برای سپردن سازمان میراث فرهنگی به فردی ناآگاه از این حوزه مصداقی آورد و گفت: اگر یک باستانشناس وزیر بهداشت و درمان شود قطعا آن وزارتخانه در مدتی کمتر از چندماه بهطور کلی نابود خواهد شد، گفت: این اتفاق برای سازمان میراث فرهنگی هم صادق است.
عبدی متذکر شد: اکنون فرصت خوبی در اختیار است تا بتوانیم انسجام مناسبی در این حوزه برقرار کنیم. این در حالی است که متأسفانه اکنون باستانشناسان خود را از مسائل سیاسی و فرهنگی کنار کشیدهاند.
سردبیر مجله باستان شناسی و تاریخ یادآور شد: نمایندگان در مجلس شورای اسلامی در همهی حوزهها تخصص دارند؛ اما حتا یک باستانشناس هم در یکی از ردههای سوم یا چهارم این دستگاه مهم دولتی نیست تا گاهی بتواند از میراث فرهنگی و باستانشناسی حمایت کند.
او ادامه داد: اکنون وقت آن است که نشان دهیم میتوانیم مقداری قدرتمندتر وارد این حوزه شویم و اختیار باستانشناسی را بهدست باستانشناسان دهیم، این قضیه مانند آن است که اختیار صنف پزشکان به یک پزشک واگذار شود.
عبدی با اشاره به این که همه میگویند سازمان میراث فرهنگی را سیاسی نکنید، تصریح کرد: اما معتقدیم که باستانشناسان هم باید در حیات اجتماعی کشور نقش پررنگتری داشته باشند و دست کم در مجلس شورای اسلامی و دولت، یک باستانشناس داشته باشیم که سنگ باستانشناسان را به سینه بزند.
فارغ التحصیل دکترا از دانشگاه میشیگان با بیان این که در دولتهای نهم و دهم روسای میراث فرهنگی تاراجی مانند تاراج مغول ایجاد کردند. این موضوع فقط مربوط به آثار باستانی نبود.
او سپس به عمارت مسعودیه اشاره کرد و گفت: چند اداره در این عمارت مستقر بود که یک روز صبح کامیون آمد و اسباب و وسایل را جمع کرد و اهالی میراث فرهنگی به زور راهی شیراز کردند و عمارت را هم به بخش خصوصی سپردند.
عبدی ادامه داد: شاید رئیس وقت سازمان میراث فرهنگی حتا فکر خانواده این افراد را هم نکرد اما سوال اینجاست که آیا معاون رئیس جمهور اجازه دارد اثری را که ثبت تاریخی شده به بخش خصوصی بدهد،بنابراین واضح است اتفاقات ۸ سال اخیر تاراج بوده است.
او متذکر شد: اگر راننده یک شرکت دولتی با تصادفی موجب شکسته شدن چراغ اتومبیل آن شرکت شود یا از حقوقش کسر میکنند و یا میخواهند چراغ را به حالت نخستش درآورد. اما در موضوع انتقال پژوهشکده به شیراز خودشان اعلام کردند که ۸ میلیارد تومان هزینه شد.
عبدی گفت: حالا که متوجه شدند کار از پایه اشتباه بوده چرا هیچ مرجع قانونی به دنبال آن نیست که این ۸ میلیارد تومان هزینه که ناشی از تصمیمات بقایی بوده توسط وی به سازمان میراث فرهنگی بازگردانده شود.