بهروز بقایی کسی که در سالهای نه چندان دور شاید بتوان گفت اعتبار برنامهها و مجموعههای تلویزیونی بود و خاطرات بچههای دهه شصت را با کارهایش رقم زد؛ امروز چرا در تنهایی به سر میبرد. هنرمندی که روزگاری به تنهایی با قلمش و کارهایش، تنهایی مخاطبان را پر میکرد. مردم به یقین هنرمند و هنر او را دوست دارند و قطعاً در حافظهشان باقی میماند و با هیچ پاک کنی جوهر ناب این هنرمندان که برقلب شان حک شده است پاک نخواهد شد. به این بهانه هنرنیوز در تنهایی این هنرمند وارد شد تا به او بگوید مردم دوستت دارند.
بقایی در پاسخ به این سوال خبرنگار هنرنیوز مبنی بر این که چرا مدتی است که در عرصه کارهای تصویری فعالیتی ندارید؛ گفت:
بنده نه کم کار شدهام نه گزیده کار، بلکه کاملاً بیکار شدهام. خودم هم علت آن را نمیدانم و شاید سرنوشت این گونه برای من رقم زده است و شاید تلویزیون از من خوشش نمیآید. این که مردم به گفته شما من را دوست دارند و یا با کارهای من خاطره دارند این دیگر لطف آنها است. خودم من هم از این شرایط ناراضی هستم.
من در این جا به دنیا آمدهام و در این مملکت کار کردم و زحمت کشیدم و تا وقتی زنده هستم در همین جا خواهم ماند. ولی انگار به راحتی ما به فراموشی سپرده شدهایم. و کسی سراغی از ما نمیگیرد. همه ما انسانها در یک مسیر قرار داریم و باید نسبت به هم احساس مسئولیت کنیم و به قولی هوای هم دیگر را داشته باشیم. به هر حال دوست ندارم این موضوع زیاد بزرگ شود. شرایط همین است و الان تقریباً مدت زیادی است که کار نکردم.
بازیگر سریال «به کجا چنین شتابان» درباره فعالیتهای خود این گونه توضیح داد: بنده در حال حاضر در هیچ کاری چه در عرصه تئاتر، سینما، تلویزیون، بازیگری و کارگردانی هیچ گونه فعالیتی ندارم. فقط در تنهایی خودم مشغول جمع کردن شعرهایم هستم شعرهایی که شخصی است. شاید در غالب آن حرفهایم را بزنم و به صورت یک CD آن را بیرون بدهم عالی نیست اما از روی ناچاری خودم را راضی میکنم.
بقایی در بیان این مطلب که جوانهایی که بدون اطلاع از شرایط موجود به دنبال هنر و مخصوصاً بازیگری میآیند چه نکتهای را باید در نظر بگیرند؛ گفت: خیلی چیزها میتواند دخیل باشد. اما در مجموع یک چیز را از آنها میخواهم و آن حفاظت و حراست از فرهنگ این مرز و بوم و این سرزمین عزیزمان است.
کسی که خودش را برای یک کار فرهنگی آماده میکند دیگر کار غیر فرهنگی از آن سر نمیزند. خیلی مسائل را باید پیش بینی کند. من توصیه میکنم آگاهانه و با چشم باز به این سمت حرکت کنند. تجربه نشان داده است هرکسی آگاهتر است محبوب ترهم است. ما در همه جا به جوانها نیاز داریم. تاکی فردی میخواهد نقش یک جوان نقش اولی را بازی کند نیروی جوان باید با رعایت شرایط موجود و دانستن آن پا به این عرصه بگذارد.
وی وظایف پیشکسوتها را این چنین توضیح داد: افراد با تجربه و پیشکسوت موظف هستند این جوان ها را که استعدادی دارند شناسایی کنند و راه را برای آنها هموارکنند. و این جاده پر پیچ وخم را برایشان تصحیح کنند. این رفتار را بزرگ ترهای ما دراین عرصه با ما داشتند و ما هم باید این رفتار را با جوانهای امروز داشته باشیم.
بازیگر مجموعه «قطار ابدی» در پاسخ به این سوال که باید برای جوانها چه برنامه ریزی کرد که در این حرفه به سر خوردگی نرسند؛ گفت: با این که بنده خودم بسیار آدم بیبرنامهای هستم، اما بسیار به برنامه ریزی اعتقاد دارم.
من فکر میکنم با هر پدیدهای که مواجه میشویم اگر آن را بشناسیم و آن را آسیبشناسی کنیم میتوانیم یاد بگیریم که با آن چگونه رفتار کنیم و میتوانیم برایش برنامه ریزی داشته باشیم. در این موارد نباید وظایف را به دوش یک دیگر بیاندازیم و کاهلی کنیم. باید وظایف مان را قبول کنیم. سیل این فارغ التحصیلان این رشته به زودی جامعه را در برمی گیرد و ما باید یک برنامه ریزی دقیق و جامع داشته باشیم. همه ما از مدیران تا من نوعی که زمانی در این عرصه پر کار بودم موظف هستیم، تا کاری را برای این جوانها انجام دهیم.
وی ویژگیهای یک مدیر را این گونه توضیح داد: ما مدیران حکیم، کم داریم مدیر خوب باید حکیم باشد درد را بشناسد و راه درمان را بداند. او باید به چند رشته واقف باشد مانند ابن سینا و خیام. مدیری که خودش دستی برآتش نداشته باشد آبش با این اهالی توی یک جوب نمیرود و در نهایت اغتشاش و ناهماهنگی به وجود میآید. مدیر اگر از جنس هنرمند باشدآن وقت درد آن را هم میشناسد.
وی در ادامه آسیبهای حاصل از این اتفاق را این گونه بیان نمود: آسیب اصلی در این پروسه فقط به جوانها و اهالی این سیستم نمیرسد، بلکه همه مردم و جامعه از آن رنج میبرند.
وقتی چنین شرایطی را با بیبرنامگی برای جوان مان رقم زدیم زمانی که اوبه خانه برمی گردد مزاحم فکری پدر، مادر و اهالی خانواده میشود. او این آسیب درونیاش را به همه اقشار جامعه منتقل میکند. ما باید این مسائل را ریشهایتر و عمیقتر نگاه کنیم. اگر کمی انصاف داشته باشیم دردرون خودمان میتوانیم بفهمیم که خود ما باعث این اتفاقات در سطح جامعه بوده ایم.
بقایی در باره سطح کیفی برنامهها این گونه اظهار نظر کرد: ما از لحاظ استاندارهای جهانی حرکت چشم گیری نداشتیم. ما با این امکانات موضوع خودمان را هم آسیب پذیر میکنیم. به نحوی که متوجه تاثیرآن در مخاطب نیستیم. ما باید آگاهانه کارهای مان را بسازیم.
نگاهمان فقط به سمت دولت مردان نباشد. این ما هستیم که با مردم در ارتباط تنگاتنگ هستیم. ما درانتخاب مواد خام مان هم مشکل داریم. استانداردهای کارها به نسبت حیطهای که دیده میشوند باید تعریف شود.
وی در ادامه گفت: به نظرم کار ما شامل دو پدیده مهم است یکی نحوه گفتن موضوعی است که میخواهیم عنوان کنیم و دیگری نوع انتخاب آن موضوع است. در حقیقت ظرف و مظروف باید هم دیگر را بپوشانند و در خورهم باشند. یعنی موضوعی که میخواهیم بگوییم در این ظرفی که داریم بگنجد. چه میخواهیم بگوییم؟ چگونه میخواهیم بگوییم؟ دو سوال اساسی و مهمی است که سازندگان آثار باید به آن پاسخ واضح و روشنی بدهند.
وی در باره آسیبهایی که ارزشهای ما از این حوزه متحمل می شوند گفت: اگر به فردی هر روز یک غذای تکراری بدهید در نهایت بعد از مدتی آن غذا را پس میزند. نباید در هیچ چیزی زیاده روی کرد.
اگر هرموضوعی را در سر جایش عنوان کنیم آن موقع است که موضوع برای مخاطب ارزش پیدا میکند. تکرار، هر چیزی را لوس میکند. ما واقعاً اگر بخواهیم از ارزشهای مادی و معنوی خودمان دفاع کنیم باید با برنامه حرکت کنیم تا قداست آن حفظ شود.