ناتوان در نمایش جذابیت‌های آثارملودرام
نگاهی به فیلم «دوباره با هم»؛
ناتوان در نمایش جذابیت‌های آثارملودرام
فیلم سینمایی «دوباره با هم» با توجه به پرداخت سطحی و ضعیفی که دارد نمی‌تواند جذابیت‌های آثارملودرام را در خود حفظ کند، جذابیت‌هایی که هر چند در طول این سال در سینمای ایران فرمول وار و تکراری‌ شده‌اند اما عدم‌رعایت یک سری اصول در نوشتن فیلمنامه، اجرا و پردازش ماجرا باعث می‌شود که فیلم در گیشه و در میان مخاطبان و منتقدان شکست بخورد.
 
تاريخ : شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۱ ساعت ۱۱:۱۷

این روز‌ها فیلم سینمایی «دوباره با هم» به کارگردانی «روزبه حیدری» در حال اکران عمومی در سینماهای کشور است. این فیلم روایت زندگی زن و شوهری جوان به نام‌های «مریم» با بازی «سحر قریشی»، و «سعید» با بازی «امیرحسین آرمان» است که با حداقل امکانات و درآمد کم سال‌های اول زندگی را با سختی و بدون داشتن پشتوانه مالی می‌گذرانند قرار است سعید در شرکت معتبری در جزیره کیش استخدام شود. به همین دلیل آن‌ها به جیزیه کیش می‌روند، تا سعید در شرکت معتبرفردی به نام «نادر سلیمی» با بازی «حمید فرخ‌نژاد» استخدام شود، اما با وقوع اتفاقاتی چون علاقه مندشدن سلیمی به مریم مشکلاتی برایشان به وجود می‌آید، تا جایی که مریم به جرم قتل سلیمی به زندان می‌افتد و زندگی آن‌ها در آغاز دچار حایشه‌ها و چالش‌های اساسی می‌شود.
تهیه کننده این فیلم «جمشید حیدری» پدر روزبه حیدری است. جمشید حیدری فارغ التحصیل سینما از کانادا است. از سال ۱۳۵۰ سینما را به عنوان دستیار کارگردان، تدوینگر و سازنده آنونس آغاز کرده و اولین فیلم سینمایی خود را به نام «مرز» در ژانر جنگی ساخته و فیلم‌هایی چون: کیش و مات، گیس بریده، حماسه قهرمانان، هفت گذرگاه، وسوسه، وکیل اول، فرار، تفنگدار و کرکس‌ها می‌میرند را در مقام کارگردانی ساخته است. 
فیلم سینمایی «دوباره با هم» اولین فیلم او در مقام تهیه کنندگی به غیر از آثار سینمایی خودش است. فیلمی که سال در سی امین جشنواره بین المللی فیلم فجر حاشیه‌های فراوانی داشت و بازیگران این فیلم نظیر سحر قریشی و مانی کسراییان در جلسه نقد و بررسی آن از بازی دراین فیلم عذرخواهی کردند. تا جایی که کسراییان از ابراز داشت که از فیلم اصلا راضی نیست و هیچ دفاعی هم از آن ندارد. سینما و کارگردانی آن اصولی دارد که به هیچ وجه در این فیلم رعایت نشده است. سحر قریشی دیگر بازیگر فیلم هم گفت: که از فیلم دفاعی ندارد برای بازی در این فیلم زحمت و عذاب کشیده و او نیز شخصا از کیفیت پایین فیلم عذرخواهی کرد وادعا کرد که در سر صحنه فیلم کارگردان جمشید حیدری بوده و روزبه حیدری کارگردانی فیلم را انجام نداده است.
به هرحال این روز‌ها فیلم با تمام حواشی که داشته در حال اکران در سینما‌ها است. فیلمی ملودرام که با محوریت حضور یک زن در راس آنکه قصه و حوادث فیلم حل وحوش او می‌گردد و فیلم با استفاده از زنی مریم و نحوه آشنایی او شوهرش با سلیمی و قتل او به پیش می‌رود. در واقع این فیلم که در ادامه باز تعریف حوادث خود به صحنه دادگاه وصل می‌شوید و درام وقصه خود را تا به انت‌ها برهمین اساس ادامه می‌دهد وشاید بتوان گفت یکی از ضعف‌های اساسی فیلم همین باشد که تا به نیمه‌های فیلم تا حدودی می‌تواند قصه خود را با جدیت تمام برای مخاطب خود تعریف کند اما در ادامه با پرهیز را روایت قصه اصلی خود یعنی زندگی بحرانی و آشفته مریم و سعید به حاشیه می‌رود و تا به انت‌ها به زندگی سلیمی و اینکه وی متاهل بوده یا مجرد می‌پردازد.
فیلم تلاش می‌کند که روشن شدن ابعاد و پیامدهای سلیمی واثبات بی‌گناهی مریم، مبنای اصلی تعلیق در طرح جنایی فیلمنامه به شمار می‌رود. اما با وجود این پرسشی فرعی یعنی پیدا کردن خانواده سلیمی و عبور از پیچ وخم‌های آن بیشتر فضای پیرنگ را در نیمه دوم فیلم اشغال می‌کند و پرسش‌های اساسی درباره داستان قتل سلیمی تا به پایان فیلم بی‌پاسخ می‌ماند وهمین نکته با عث آسیب دیدن فیلم به لحاظ درام، قصه می‌شود. در واقع فیلم ازناحیه فیلمنامه ضعیف خود آسیب می‌بیند و به همین دلیل منطق روایی فیلم زیر سوال می‌رود. در ادامه با توجه به حوادث غیر منطقی و کاملا غیررئالی که به خورد مخاطب داده می‌شود. فیلم نمی‌تواند جذابیت‌های ابتدایی خود را حفظ کند و تبدیل به اثری کلیشه و سطحی می‌شود. حتی دیالوگ‌های، میزانس، فضای خوش آب ورنگ کیش هم نمی‌تواند فیلم را از ورطه سقوط در دام ملودرام‌های فیلم فارسی نجات دهد و فیلم به فجیح‌ترین شکل ممکن مخاطب را در پایان خود سرخورده می‌کند و نمی‌تواند فیلم گلیم خود را از آب بیرون بکشد.
حتی با توجه به پرداخت سطحی و ضعیفی که دارد نمی‌تواند جذابیت‌های آثارملودرام را در خود حفظ کند. قواعد فیلم‌های ملودرام که هر چند در طول این سال در سینمای ایران فرمول وار و تکراری‌ شده‌اند اما عدم‌رعایت یک سری اصول درنوشتن فیلمنامه، اجرا و پردازش ماجرا باعث می‌شود‌‌ همان گیشه هم از دست برود و فیلم‌های‌هایی مانند «دوباره با هم» هم در گیشه و هم در میان مخاطبان منتقدان سینما شکست بخوردند. 
تا جایی که برخی از تهیه کنندگان و فیلمسازان تجاری ساز در سینمای ما اغلب این تصور غلط را دارند که ساختن فیلم ملودرام با‌‌ همان یکی دو مولفه تکراری، مثل تحریک احساسات تماشاگران، سعی در ایجاد فضایی احساساتی و رمانتیک با چاشنی موسیقی سوزناک، داستانی عاشقانه وسطحی همراه با جنایت برای رسیدن به خوشبختی زن ومرد اصلی فیلم کار ساده‌ای است و به راحتی مخاطب را می‌توان تحت‌تأثیر قرار داد برمبناس همین تصور ساده‌انگارانه هر ساله تعداد زیادس فیلم در این ژانر ساخته می‌شوند که نه محتوای درست و حسابی دارند و نه حتی فروش چندانی می‌کنند و همین ثابت می‌کند که ساختن ملودرام خوب هم مهارت می‌خواهد.
چیزی که به هیچ عنوان در فیلم «دوباره باهم» رعایت نمی‌شود. در طول این سال‌ها سنت ملودرام‌سازی‌ در سینمای ایران منجر به ساخت آثاری ترکیبی و ناشیانه از ژانرهای مختلف کمدی، تراژدی و جنایی ‌شده و پس از نمایش لحظات اشک انگیز و اوج و فرودهای احساسی و سطحی و همه بزن بکوب‌ها و تعلیق‌های اغراق آمیز سرانجام به پایان خوش ماجرا می‌رسیم. و مخاطب فیلم هم به جای اینکه ازدیدن چنین فیلم‌های ملودرامی تحت تاثیرقرار گیرد، به سکانس‌ها و پلان‌های کاملا جدی فیلم که به شکل مبتدیانه خنده دار ساخته شده‌اند خندیده است. چرا که فیلم و ماجراهای آن از‌‌ همان ابتدا برای او قابل حدس و کاملا سطحی پرداخت شده‌اند و بیشتر شبیه بازی‌های کودکانه‌ شده‌اند. تا ملورام‌هایی حزن انگیز با چاشنی جنایت.
از سوس یک اثر ملودرام برای انتقال حس و حال سکانس‌های عاطفی به مخاطب باید مقدمه چینی داشته باشد و بتواند یک داستان درست وحسابی را برای مخاطب خود تعریف کند. به همین دلیل است که ساختن فیلم‌های ملودرام بسیار دشوار‌تر از دیگر ژانرهای سینمایی است. زیرا باید جان کلام دربیاید تا اگر کارگردان می‌خواهد اشک تماشاگر را دربیاورد یا بخواهد او را به تفکر وادارد، به خواسته‌اش برسد.
همچنین ریتم فیلم هم باید در نیمه اول منطق و سرعت خود را داشته باشد، تا در ادامه و در نیمه دوم فضای فیلمنامه و داستان آن برای اطلاع رسانی به مخاطب در مورد شخصیت‌ها و شکل گیری روابط و کنش شخصیت‌ها و ارتباط آن‌ها با یکدیگر برای مخاطب قابل باور باشد. بنابراین می‌تواند گفت که فیلم سینمایی «دوباره با هم» بدون اینکه بتواند منطق روایی یک ملودرام خانوادگی را رعایت کند، دردام سطحی نگری خود می‌افتد و حتی قدرت کشاندن مخاطب به سینما را نیز نمی‌تواند داشته باشد. ازطرفی ریتم کند و خسته کننده آن نیز مخاطب را کلافه کرده و حضور بازیگران حرفه‌ای و گیشه پسند نیز نمی‌تواند فیلم را از سقوط در ورطه سطحی نگری و کلیشه نجات دهد.

کد خبر: 54853
Share/Save/Bookmark