به گزارش هنرنیوز؛ گردشگری چند صباحی است که به موضوع داغی در شهرهای مختلف تبدیل شده است در این راستا
انجمن دوستداران یادمانها-انجمن تخصصی حوزه میراث فرهنگی استان قزوین یادداشتی را در اختیار هنرنیوز گذاشت که می خوانید:
مدت زمانی بس طولانی است که مسوولان کشور در تب و تاب به راه انداختن صنعتی هستند به نام "صنعت گردشگری" که شاید هم بتوانند با دنیا در این راستا رقابت کنند و از آن مهمتر بتوانند سرمایهای بس عظیم را به داخل کشور سرازیر کنند.
در این میان شهر قزوین با سابقه درخشان که همواره خود را به عنوان یک "شهر تاریخی" معرفی کرده دارای پتانسیل بالایی جهت تبدیل شدن به مقصد گردشگری در ایران است. اما این پتانسیل ها چیست و از کجا سرچشمه گرفته است؟
- شهر قزوین همواره در طول تاریخ محل عبور و اقامت بوده است؛ شاهراه تاریخی ارتباط شرق و غرب جهان و از طرف دیگر مهمترین تقاطع راههای منتهی به جبهه شمالی البرز و منتهی به غرب یعنی همدان و کرمانشاه و بین النهرین است. این شاهراه همچنان برای قزوین فرصتی مهم تلقی می گردد.
- جای جای این سرزمین پر است از آثار تاریخی که هر کدام به نوعی یادآور بخشی از تاریخ پرفراز و نشیب ان است. به همین دلیل در میان شهرهای ایران بیشترین تعداد آثار تاریخی متعلق به این سرزمین است.
- نزدیک بودن قزوین به پایتخت ایران همواره موضوعی بوده که سبب شده بسیاری از بخشهای تجاری، خدماتی، رفاهی و ... تلاش کنند تا سرمایهگذاری در این شهر را با منافع خود همراستا ببینند. تبدیل شدن قزوین به یکی از شهرهای دانشگاهی کشور با تعداد بالای دانشگاههای غیرانتفاعی از همین موضوع سرچشمه می گیرد.
- وجود صنعت کشاورزی و باغداری به عنوان اصلی ترین حرفه مردمان این سرزمین در طول تاریخ و باغستان سنتی به عنوان میراث کشاورزی که با تارو پود کالبد شهر گره خورده است؛ موضوعی ست که بسیاری را به حفاظت از آن و در مقابل به سودای تخریب و ساخت و ساز ترغیب کرده است.
- اقلیم و تنوع آب هوایی با جاذبههای طبیعی در روستاها و نواحی استان از دیگر پتانسیلهای این شهر برای سرمایهگذاری در آن محسوب میگردد.
حال سوال این جاست:
چرا شهری مانند قزوین با تمام پتانسیل های موجود، وجود تعداد بالای مراکز علمی و دانشگاهی، وجود افراد صاحب نام و سرشناس در سطح ملی و بین المللی و کارشناسان متعدد در حوزه مرمت بنا و بافتهای تاریخی و معماری و شهرسازی همچنان نتوانسته وارد رقابت در صنعت گردشگری شود؟
پرده اول: از سال ۱۳۶۴ شمسی که موضوع میراث فرهنگی و حفاظت از شهرهای تاریخی مطرح شد؛ تا به امروز که ۳۰ سال از آن ماجرا می گذرد. مجری اصلی این امر سازمانی به نام سازمان میراث فرهنگی ست که بعدها به نام "سازمان میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری" تغییر یافت و وظایفش در این امر خطیر سه برابر افزایش باقت. در این سالها سازمان مذکور میبایست هم در حوزه میراث فرهنگی، هم صنایع دستی و هم گردشگری فعالیت کند که به نظر غیرممکن میآمد.
پرده دوم: سازمان میراث فرهنگی با تمام توان در برابر تعداد بی شمار آثار تاریخی حفاظت را آغاز می کند و از همان سالها مجبور است در برابر توسعه شهرها مقاومت کند و مدام یادآوری کند که میراث فرهنگی سدی مقابل توسعه نیست. میراث فرهنگی فرصتی ست برای توسعه! اما با همه این احوال آثاری همچون حمام خسرو آقا در اصفهان یک شبه تخریب می گردد و خیابانی همچون انصاری(کورش) در قزوین احداث می گردد.
پرده سوم: دولت های متعدد یکی پس از دیگری با شعار "میراث سدی در مقابل توسعه" این سازمان را از صحنه تصمیماتی مهم همچون کمیسیون ماده ۵ کنار گذاشته و برای شهرهای تاریخی تصمیماتی چون احداث خیابانها، احداث پل ها ، تخریب خانهها، افزیش تراکم ها و ... گرفتند و بودجهها را کاهش دادند، کم کم بافت های ارزشمند تاریخی را کاستند بناهای تاریخی را محدود کردند.
پرده چهارم: سازمان میراث فرهنگی در انزوایی سخت فرو رفت از سویی که وظایفش سه برابر شده بود آن هم در کشوری که مملوء است از آثار تاریخی، صنایع دستی و جاذبه های گردشگری؛ از سویی روسایش که میبایست دلسوز باشند در پایین ترین جایگاه دولت قرار گرفتند و به تبع کارمندانی در این جایگاه مقدس وارد شدند با عدم تخصص کافی که یارای مقابله با شرایط وخیم را نداشتند. تنها اشخاصی که در این حوزه دلسوز بودند باز هم مورد اتهام " میراث سدی در برابر توسعه" قرار گرفتند.
پرده آخر: با گرم شدن بازار گردشگری در ایران، ناگهان دولتمردان به خاطر آوردند آثاری فاخر در ایران موجود است که باید زنده شوند همان آثاری که روزی دلسوزان نگران تخریب شدنشان بودند. اما این بار نه توسط سازمان میراث فرهنگی بلکه توسط بخش خصوصی!!! درست است که در تمام دنیا بخش خصوصی نقش مهمی در این حوزه دارد! اما نه یک شبه و نه با چنین سرعتی که در ایران برای آن تصمیم گیری میشود. خصوصی سازی فرهنگ سازی میخواهد...
- حال باید پرسید مگر شما خودتان سازمان میراث فرهنگی را به انزوا نفرستادید که حال می گویید این سازمان توان بهرهبرداری از آثار تاریخی را ندارد؟
- اگر شما این سازمان را تبدیل به وزارتخانه با بودجه های کلان می کردید آیا وضعیت این سازمان امروز همانی بود که می گویید؟
- اگر به جای سرکوب کردن سازمان میراث فرهنگی روسا و کارمندانش را تقویت میکردید بی شک نتیجهای معقول تر از شرایط امروز ملاحظه نمیکردید؟
حال مشخص است که چرا شهری چون قزوین با تمام پتانسل های ذکر شده توان رقابت در عرصه گردشگری نیافته است.
شهری که هنوز برای احداث خیابان ۳۲ متری در بافت تاریخی و احداث پلهای متعدد در شهر تلاش میکند، چگونه خود را با شهرهای پیشرو در این حوزه چون اصفهان و یزد و شیراز و ... مقایسه میکند؟ در حالی که نزدیک به نیم قرن احداث خیابان در بافت تاریخی منسوخ شده است.
وقتی مدیریت شهری قزوین هنوز پی به ارزشهای تاریخی و فرهنگی، اجتماعی در چنین شهری نبرده و نمیداند که این شهر نخبه پرور است طبعا سرمایه گذار را اولویت شهر قلمداد می کند و حاضر است تمامی ارزشها را رها کند و میرمیرانها را از شهر براند!!!
تا زمانی که مدیریت شهری هنوز نمیداند بهرهبرداری از بناهای تاریخی به معنای "چیدمان وسایل" آن نیست! چگونه انتظار داشته باشیم که بناهای تاریخی بهرهبرداری شوند؟
شهری که ارزشمند ترین عنصر طبیعی را-باغستان سنتی- را برای توسعه شهر تخریب می کند و هنوز نمی داند که این موضوع جدای از مساله ارزشمندی میراثی عامل جلوگیری از سیل و ریزگرد هاست چگونه میخواد با ارزش ترین فضای کالبدی-تاریخی-دولتخانه صفوی- را احیا کند؟ مگر ارزشمندترین عنصر طبیعی در دستان شما نبود که حال سازمان میراث را متهم به ناتوانی می کنید؟
بی شک مساله گردشگری و در پی آن بهرهبرداری از آثار فاخر تخصص است و شعار نیست. جلوگیری از فعالیت مدیران در صنعت گردشگری راه حل این موضوع نیست. گردشگری سرمایه گذار نیست، سرمایه نیست، فرصتهای سرمایه گذاری نیست....گردشگری تخصص است. بدنه تخصصی را قوی کنید.