نگاهی به جامعه در فیلم سعادتآباد به کارگردانی مازیار میری؛
آدمهایی نه از جنس عرف و شرع
تاريخ : جمعه ۲۹ مهر ۱۳۹۰ ساعت ۱۸:۰۶
«یاسی (لیلا حاتمی) در تدارک روز تولد شوهرش محسن (حامد بهداد) در تدارک مهمانی کوچکی با حضور دوستان خانوادگی شان در منزلش واقع در سعادت آباد تهران است. در این مهمانی لاله (مهناز افشار) و شوهرش علی (امیر آقایی) همچنین بهرام (حسین یاری) و همسرش تهمینه (هنگامه قاضیانی) حضور دارند. یاسی برای بهتر برگزار شدن این مهمانی دختر کوچکش را همراه پرستار بچه روانه منزل او می کند.»
این خلاصه داستان «سعادت آباد» است؛ در واقع «سعادت آباد» در مورد روابط انسانهاست اما مساله اینجاست که این روابط چگونه است و با چه تعریفی از عرف و شرع. اگر از این دریچه بخواهیم به تازه ترین ساخته مازیار میری نگاه کنیم، باید مقدماتی را مورد بحث قرار دهیم؛ از آنجمله اینکه در شرع و عرف ما نباید حتی اگر منکری مطرح شد آن را اشاعه دهیم؛ در این فیلم اگرچه موضعگیری خاصی در مورد رفتارها و ارتباطها نمیشود، اما به نوعی اشاعه این نوع رفتارها در خانوادههای ایرانی است؛ از منظر جامعهشناسی؛ جامعه ایرانی هنوز در حال گذر از دوران سنت است؛ اما این بدان معنا نیست مردم این سنت را کنار میگذارند، چرا که جامعه ایرانی اساساً و در همه زمانها دینی بوده و عقاید مذهبی داشته است؛ دین او به معنای بخشی از سنتهای اوست و نظام فرهنگی انسانها در این جغرافیا ارتباط دقیقی با این سنتها دارد؛ حالا تغییر نظام فرهنگی و سنتی نه به معنای تغییر تمام این نمادها و نظامهاست بلکه فقط در فرم تغییراتی ایجاد میشود؛ با این توضیح باید گفت در بسیاری از مناطق این سرزمین هنوز ارتباطات مردم بر پایههای صددرصد سنتی استوار است و اکران چنین آثاری ممکن است بازتابهای نامطلوبی داشته باشد؛ خاطرم هست زمانی مطرح شد که برخی از فیلمها فقط در برخی از شهرها اکران شود که البته طرح بسیار خوبی بود و ناکام ماند؛ با این کار میشد به لحاظ فرهنگی در حوزه سینما؛ مدیریت مطلوبی داشت و مردم هر شهر را بنا به اوضاع فرهنگی و ذائقه مردمش مخاطب فیلمها کرد.
در «سعادت آباد» آنچه میبینیم ارتباطهای مشکوک آدمهایی است که اساساً با هم اختلاف دارند و در پنهان آدمهای دیگری را برای دردها و شادیهایشان انتخاب میکنند؛ این رفتار بسیار ناشایست، نباید بین مردم از منظر سینما معرفی شود؛ اگرچه ممکن است بگوییم این فیلم نقد چنین رفتارهایی است اما باید گفت در کنار نقد این رفتارها، اشاعه آنها هم خواهد بود. سرانجام اینکه باید دانست سینمای ایران نیاز به تحولات مضمونی دارد اما هر حرکتی نمیتواند سببساز این تحول باشد.