کارگردان نمايش عروسکي "اپراي رستم و سهراب" معتقد است که عليرغم برخورداري از ظرفيت بالا در توليد آثار فاخر و نيز بستر مناسب براي جذب مخاطب، تهيه کننده دلسوز و قدرتمندي براي خلق چنين آثاري وجود ندارد.
به گزارش هنر نيوز به نقل از ايرنا روز سه شنبه به بهانه اجراي اپراي عروسکي "رستم و سهراب" که در قالب رپرتوار چهارگانه گروه "آران" به سرپرستي بهروز غريب در حال حاضر در تالار فردوسي به صحنه مي رود گفت وگو کرد.
غريب پور در اين گفت وگو به ويژگي هاي اين اثر، همکاري با لوريس چنکاوريان، ايده هاي آتي خود و کم توجهي مسوولان به توليد آثار فاخر نمايشي اشاره کرد.
مشروح اظهارات غريب پور بدين شرح است:
"اپراي رستم و سهراب" آغازگر دو حرکت نو در تئاتر عروسکي بود
"اپراي رستم و سهراب" براي نخستين بار در سال 1383 و نيز به عنوان نخستين اپراي عروسکي در ايران و بعد از انقلاب به روي صحنه رفت.
اجراي اين اثر داراي اهميت فوق العاده اي بود زيرا آغازگر دو حرکت نو در تئاتر عروسکي شد نخست آنکه از يک سو سبب احياي اپرا شد و از سوي ديگر موج بسيار مثبتي از استقبال از اين نوع اجرا که در نتيجه اجراهاي طولاني و ممتد آن در شهرهاي ايران از جمله مشهد و گرگان و نيز خارج از کشور مانند ايتاليا، جمهوري چک و امارات متحده بود، پديد آورد.
"رستم و سهراب" از نظر مضمون و داستان جذابيت دارد
"رستم و سهراب" از نظر مضمون و داستان نه تنها براي ايرانيان بلکه براي بسياري از افرادي که با فرهنگ ايراني و شاهنامه آشنا نيستند از يک جذابيت فوق العاده اي برخوردار است.
اجراي اين روزهاي "اپراي رستم و سهراب" اين نکته را ثابت کرد که موج استقبال در هر بار به روي صحنه رفتن اين اثر تداوم دارد به نحوي که شرمنده بسياري از تماشاگراني مي شويم که روي پله ها به تماشاي آن مي نشينند.
همچنين اين مويد نکته اي است که پيامد اجراي عروسکي "اپراي رستم و سهراب" و نمايش هاي عروسکي ديگري که به روي صحنه برده ايم در ايران شناخته شده و از يک رسميت والا برخوردار است.
"اپراي رستم و سهراب" از ابتدا قرار بود زنده اجرا شود
انتخاب اوليه اجراي "اپراي رستم و سهراب" توسط لوريس چکناوريان صورت گرفت و هدف اصلي او و نيز متوليان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي اين بود که بصورت زنده به روي صحنه و من در زماني که خواستم کارگرداني آن را آغاز کنم قصد داشتم اپرا بصورت زنده اجرا شود و در نهايت تغيير نظر دادم و بر اساس دلايل خاصي که ارائه کردم که زمان نيز نشان داد آن دلايل درست است به صورت عروسکي به روي صحنه رفت.
به ظرفيت هاي پنهان و نمايشي شاهنامه واقف بودم
سالها پيش نمايش "هفت خوان رستم" شاهنامه را کار کرده بودم و به ظرفيت هاي پنهان موجود در شاهنامه واقف بودم.
در مورد داستان "رستم و سهراب" نيز به سبب آشنايي با اين اثر و مطالعه اي که پيرامون آن داشتم و نيز خاطرات فراواني که از زمان کودکي و نوجواني از نقال ها به ياد داشتم، احساس کردم که اين داستان بايد در يک اثر دراماتيک متجلي شود.
توصيه فردوسي در داستان "رستم و سهراب" دعوت به خرد ورزيست
نکته فوق العاده مهم در داستان "رستم و سهراب" آن است که فردوسي در اين اثر جاودانه خود تمامي انسانها در هر درجه و مقام را دعوت به خردورزي مي کند و توصيه اکيد دارد که نبايد خرد را فراموش کرد زيرا به محض به فراموشي سپردن آن، فاجعه پديد مي آيد.
دعوت به خرد و برجسته کردن اين توصيه نقطه اي است که به هيچوجه در تراژدي هاي يونان وجود ندارد.
بي خردي رستم در زماني که اجازه نمي دهد حقيقت بر او آشکار شود که سهراب پسر اوست فاجعه آفرين مي شود و او به دست خود فرزندش را مي کشد.
سهراب نيز دچار بي خردي مي شود و در واقع شهوت قدرت، خرد او را در سايه قرار مي دهد و به هلاکتش منجر مي شود.
در "اپراي رستم و سهراب" تراژدي تهمينه برجسته تر شد
تراژدي واقعي در داستان "رستم و سهراب" براي تهمينه روي مي دهد و اين نکته اي است که همواره مغفول مانده است.
تهمينه در اين در جدال بي خردي از يک سو شوهر و از سوي ديگر فرزند خود را از دست مي دهد از اين رو در اجراي "اپراي رستم و سهراب" سعي کردم وجه تراژدي تهمنيه را برجسته تر کنم.
بسياري از تماشگران نيز اين وجه را دريافت کردند و به همين دليل آن بخش مغفول مانده در تراژدي "رستم و سهراب" که تراژدي تهمينه است به درستي به نمايش در آمد.
تراژدي "سياوش" و "رستم و اسفنديار" را به روي صحنه خواهم برد
قصد دارم در آينده چند تراژدي ديگر از شاهنامه بخصوص دو تراژدي "سياوش" و "رستم و اسفنديار" را به روي صحنه برم.
اين دو تراژدي از جذابيت هاي فوق العاده براي اجرا برخوردارند.
چکناواريان موسيقدان برجسته اي است
چنکاوريان موسيقيدان برجسته اي است و همکاري با او افتخاري براي من بوده است.
وي براي موسيقي ايراني و کلاسيک زحمت هاي بسياري کشيده است و از اين رو براي اين هنرمند احترام ويژه اي قائل هستم.
مسوولان در عمل از توليد آثار فاخر حمايت کنند
مسوولان فرهنگي در زادروز شعراي بزرگ و ارزشمند کشور داد سخن مي دهند که از توليد آثار بر اساس کارهاي اين بزرگان حمايت مي کنند اما به محض اينکه پيشنهادي در اين باره و بويژه درخصوص اختصاص بودجه مطرح مي شود، مسوولان کوتاهي مي کنند.
توليد چهار اثر اپراي عروسکي "رستم و سهراب"، "مکبث"، "عاشورا" و "مولوي" اين نکته را ثابت کرد که قدرت توليد آثار فاخر و نيز بستر جذب مخاطب وجود دارد اما متاسفانه آنچه که ناپديد شده و به موقع نمي شود آن را بدست آورد، تهيه کننده قدر و دلسوز است.
به هر حال به مسوولان توصيه موکدم مي کنم به جاي دادن وعده، در عمل اقدام کنند، ادبيات ايران سرشار از گنجينه هاي ادبي و قابل بهره برداري و معاصر سازي است و باعث تاسف است که چنين گنجينه هاي مغفول بمانند.
مسوولان نبايد تصور کنند که مردم وعده هاي آن را فراموش مي کنند، مطمئنا مردم روزي از آنها در اين باره خواهند پرسيد و مسوولان مجبور هستند سکوت کنيد.
غفلت کنيم ساير کشورها فردوسي را نيز صاحب مي شوند
بر اين باورم اگر فردوسي اين بزرگ مرد پارسي گوي مورد کم توجهي و غفلت قرار گيرد، کشورهاي ديگر او را از آن خود بدانند.
تاجيک ها همواره به فردوسي ابراز علاقه مندي کرده و اين شاعر ايراني را متعلق به کشور خود مي دانند.
مسوولان فرهنگي "اپراي رستم و سهراب" را نديدند
جا دارد از دکتر حسيني وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي، دکتر حداد عادل رئيس کميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي و تمامي مسوولان فرهنگي در جاي جاي اين ممکلت که لطف کردند و به تماشاي "اپراي مولوي" آمدند تشکر کنم اما در اجراي "اپراي رستم و سهراب" متاسفانه اين اتفاق رخ نداد و هيچ يک از مسوولان به ديدن اين اثر نيامدند.
بارها گفته ام که مسوولان فرهنگي از جمله اعضاي کميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي و اعضاي شوراي شهر مسوول هستند فعاليت هاي فرهنگي را رصد کنند که به نظر مي رسد اين امر بسيار کم اتفاق مي افتد.
"اپراي رستم و سهراب" در قالب اجراي رپرتوار چهارگانه گروه "آران" به سرپرستي بهروز غريب از دوم خرداد ماه در تالار فردوسي ساعت 30: 19 به روي صحنه رفت و فردا(چهارشنبه) به اجراي خود پايان مي دهد. اين رپرتوار از 17 خرداد ماه با اجراي "اپراي مکبث" ادامه مي يابد و تا هشتم دي سال جاري دو اثر عروسکي اين گروه شامل "اپراي مولوي" و "اپراي عاشورا" به روي صحنه خواهند رفت.