بيگدلي كه يك دوره بيماري را پشت سر گذاشته است، با اشاره به بهبود وضعيت جسمانياش گفت: من به هرحال يك بيمار قلبي هستم و مشكلاتي را در اين زمينه دارم؛ اما بيماريام شدت پيشين را ندارد و حالا كه بيشتر در خانه هستم، حالم بهتر است.
او از به پايان رساندن نگارش رمان «آستارا - آستارا» خبر داد و گفت: رمان «آستارا - آستارا» را به پايان رساندهام. اين رمان، رماني است كه دو مجموعه داستان را در درونش دارد. در واقع دو شخصيت اصلي دارد كه هر دو نويسنده هستند و داستانهايي كه آنها مينويسند، در رمان آمده است و خواننده علاوه بر خواندن رمان، دو مجموعه داستان را هم ميخواند.
بيگدلي اظهار كرد: اين رمان همراه با عكس منتشر ميشود كه برخي از اين عكسها را اكبر اكسير ـ شاعر خوب آستارايي ـ براي من فرستاده است و برخي را از اينترنت گرفتهام. اين نويسنده دربارهي چگونگي انتشار اين كتاب گفت: هنوز تصميم نگرفتهام اين رمان را براي انتشار به كدام نشر بدهم.
بيگدلي همچنين از قصد خود براي نگارش داستان عاشقاني بلندي خبر داد و گفت: قصد دارم داستان بلند عاشقانهاي با نام «داستان مردم ياسه چاي» بنويسم. «يا سه چاي» اسم روستاي آبا و اجدادي من است كه به معني رودخانه پهن است و در واقع دنباله رودخانه زايندهرود به اين روستا ميرسد و در آنجا پهن ميشود. اين روستا، روستايي قديمي است كه پيش از صفويه هم وجود داشته و اين داستان عاشقانه در اين روستا روايت ميشود.
«اندكي سايه»، «زماني براي پنهان شدن»، «آناي باغ سيب»، «آواي نهنگ» و «بيتريد سهشنبه بود» از جمله آثار منتشرشدهي احمد بيگدلي هستند.