به بهانه هفته دفاع مقدس با مهدی نادری فیلمنامه نویس و نه کارگردان، به گفتگو نشسته ایم. تخصص گرایی از مهمترین نکاتی است که او در جواب بیشتر سوالها مدنظر قرار داده است.
چرا دیگر فیلمهای با کیفیت و ماندگاری در حوزه دفاع مقدس ساخته نمی شود؟ آیا عمر سینمای جنگ تمام شده؟
جنگ ما دو برابر جنگ جهانی دوم طول می کشد، اتفاقاتی که در آن می افتد که حیرت انگیز است و پتانسیل بالایی دارد. کما اینکه بعد از فروپاشی امپراطوری وحشت صدام، مرزهای نفرت و فاصله ها برداشته می شود، و بیشتر پی به این می بریم که دو ملت برابر و برادر و خیلی خیلی شبیه به هم هستند.
این جنگ پر از اتفاقات و مضامین تا ابد تمام نشدنی است دلیل اینکه شما می گویید چرا این است که به تکرار رسیده ایم. این را هم مسئولین می دانند و هم هنرمندان. چرا اراده ای برای گشایش در این زمینه نیست، آن چیز دیگری است. اگر حمایتی بود مهدی نادری اولین فیلمیش را در ارتباط با جنگ تحمیلی می ساخت و فیلم دومش می شد بدرود بغداد.
بی سلیقگی، عدم تخصص بسیاری از آدمها و ریسک پذیری که در حوزه جنگ است از عوامل این مشکلات هستند. اتفاقاتی دست به دست هم می دهد که ما به تکرار می رسیم وگرنه مضامینی که در جنگ اتفاق افتاده تمام نمی شود. از من دعوت شد تا از تاثیر خانمها در جنگ مجموعه ای بسازم. در تحقیقاتی که داشتم، حیرت کردم. همه اش سوالم از دوستان این بود که چرا ما نباید اینها را ببینیم. چرا نباید یک دختر قهرمانی را که به تنهایی ۵ روز در منطقه ای از خرمشهر دفاع کرده ببینیم. دختران قهرمان زیادی در جنگ ما هستند که کسی نمی داند، شاید خیلی ها بدانند ولی کسی این را بیان نکرده. مردم ما نمی دانند، دختر قهرمان ما را از خشم به بغداد می برند و او را آنجا اعدام می کنند.
بنده بارها بغداد رفته ام. آنها هم دیگر به جنگ به شکل تاریخ صدام و تاریخ مردم عراق نگاه می کنند. باز کردن این نکات چیزی از شان این ملت کم نمی کند، چیزی به کینه اضافه نمی کند. ما باید یک سری از فیلمهایی را داشته باشیم که فاصله بین مردم را کم کند. یعنی اگر نفرتی وجود دارد آنرا بزداید و در جهت منطقه امن قدم بردارد. از بغداد گرفته تا کابل. مناسبات فرهنگی، هنری، تجاری، زیارتی و سیاحتی در منطقه به شکلی کاملا امن و طبیعی ایجاد کند، نه به شکل یک آرزو. این نیازمند این است که ما زیاد بسازیم، درباره بحرانهایی که در آن دوره داشتیم و چالشهای ارتباطی بین ما ملتها. مگر در مورد جنگ جهانی دوم که مدت طولانی از آن گذشته فیلم ساخته نمی شود؟ هر روز به شکلهای گوناگون و در ژانرهای مختلف و برای اکرانهای گسترده این کار صورت می گیرد.
آیا فیلمنامه نویس ها خودخواسته از نوشتن فیلمنامه های اقتباسی گریزان هستند، چرا چیز زیادی در این حوزه نمی بینیم؟
من درام نویسی را نمی شناسم که در درام از نقطه شروع قدرتمندی مانند جنگ بگذرد، یعنی جنگ همیشه مضمون مهمی برای نویسندگان است. وضعیت جنگی، پر از حادثه، پر از سوال و جواب و معما است. بیشتر بحث همان جواب سوال اول است. معلوم نیست چرا ما فراوان فیلمهای با نقاط ضعف و قوت مشابه داریم. ما تکلیفمان را با ملت عراق روشن نکرده ایم. بدرود بغداد واکنشی است به اینکه عراق بدون صدام برادر ماست. عشق ماست، بخشی از قلب ماست. ما جهان را خلق شده به دست یک پروردگار می بینیم. هی بیاییم با سفارش فیلم بسازیم چیزی از آن حاصل نمی شود. اگر چیزی هم ساخته شده پیکره بی شکلی از سینمای جنگ است.
همه می دانیم و دوست ندارم که دل بعضی ها را به درد بیاورم. بسیار زحمت کشیده اند اما من فکر می کنم پشت صحنه های بعضی کارها دراماتیک تر از خود صحنه ها بوده است. صرفا بودن در جنگ و آدم خوبی بودن موجب نمی شود شما فیلمساز خوبی هم باشی. یک زمانی هست که آقایان قدرتی دارند در حوزه مدیریتی، باید بیاید به کسانی که توانایی ساخت دارند کمک کنند. نمی شود شما مسئول باشی، روی صندلی کارگردانی بنشینی، فیلمنامه بنویسی، نمی شود! این تخصص می خواهد. اگر این تخصص گرایی ها صورت بگیرد باور کنید خیلی از دعواها بین ما کم می شود.
چرا تا نام سینمای جنگ می آید همه فکر می کنند باید یکی آن وسط با کلاشینکف همه را به رگبار ببندد در حالی که جنگ ابعاد گسترده ای دارد؟
تخصص گرایی. جنگ به خودی خود صاحب ارزش نیست، جنگ شر است. اما وقتی ما با حواشی و انسانهایی را که در جنگ بودند ویا حتی مفهوم شر درگیر می شویم و این شر وارد زندگی ما می شود تازه مفهوم درام شکل می گیرد. هیچ کس نیامده درباره تخریب محیط زیست فیلم بسازد. کسی نیامده تفکر جنگ طلبهای بعثی و صدام را بررسی کند که چه صدماتی به محیط زیست منطقه زده اند.در چرخه حیات چندین گونه از حیوانات اخلال ایجاد شد. بنده چون در این باره تحقیق کرده ام اطلاعات دارم.
در همه جای دنیا این هست، برای ایجاد انگیزه دفاعی فیلمهایی ساخته می شود با تم حماسی. بنابراین بچه ها شروع می کنند به نوشتن، طوری که مسئولی که حوصله ریسک ندارد را متقاعد کند تا بروند به عنوان شغل یک فیلمی بسازند. همین باعث می شود خیلی چیزها دیده نشود. برای نمونه زن در جنگ دیده نشد، زن در سایه مرد بوده. بله، کتاب «دا» یکی از شاهکارهای جنگ ماست اما آیا فقط این ماجراها فقط برای شیر زنی مانند «خانم حسینی» اتفاق افتاده؟ اینطور نیست.
چرا شخصیتهای خوب که اساس فیلمنامه های موفق هستند در سینمای ما کم دیده می شوند؟ به گذشته که نگاه می کنیم جز چند شخصیت که آن هم به واسطه بازی های خوب به یادگار مانده اند چیزی نداریم.
برای اینکه ریسک ایجاد نشده. برای اینکه به جوانهایی مانند ما بها داده نشده. هستند جوانهایی مانند من که عاشق مضامین جنگی هستند. ما عاشق کشورمان هستیم و افتخار می کنیم که این میزان امنیت در کشور وجود دارد. فکر می کنید من با مدیرها سر چه موضوعی بحث داشتم؟ سر اینکه چرا به من پول نمی دهند بروم برج بسازم؟ یا فلان فیلم ریاکارانه را بسازم؟ بحث من این بوده که اگر ایران قطب سیاسی منطقه است چرا قطب فرهنگی منطقه نباشد؟ چرا نباید موضوعات منطقه را ما بسازیم؟ حرف بنده این است که چرا قدرت فرهنگی منطقه نباشیم. عراق، کجا سینما دارد. تاجیکستان، کجا سینما دارد. می آیند فیلم منطقه ای بسازند ولی از شخص مهدی نادری خوششان نمی آید، چون صریح است، اطلاعاتش هم کافی است و نمی توانند کلاه هم سرش بگذارند می گویند کنار بروم. مشکل این است. شاید هدفهایمان مشترک باشد اما روش ها و راهمان یکی نیست. باید اول این مسائل حل شود.
آینده سینمای دفاع مقدس را چطور ارزیابی می کنید؟
آینده که انشا ا... خوب است. اکنون سینمای دفاع مقدس اوضاع و احوال خوبی ندارد. اکنون سینما هم اوضاع و احوال خوبی ندارد. انشالا که در دولت تدبیر و امید و در دولت های بعدی به مقوله فرهنگ توجه ویژه ای شود قدرت سیاسی، نظامی، تمدنی و امثال اینها راهشان از فرهنگ می گذرد. باید دید کشور با این همه قدرت، توانمندی فرهنگی هم دارد؟ پاسخ این سوال در هنر داده می شود. بخشی از این هنر هم از سینما و سینمای دفاع مقدس و هنر مقاومت می گذرد که در هر روز آن در جهان پیشرفت می بینیم. باید به شایسته سالاری توجه کنیم.
گفتگو: یاسین پورعزیزی